مذاکره با خانواده بازیکن، اغوای همسر و یا دوستش برای زندگی در یک شهر دیگر و یا دادن مزایای جانبی به مدیر برنامه هایش که از قضا ممکن است پدر یا برادرش هم باشد.
مکان ها و اشخاصی غیر فوتبالی که به زمین فوتبال ختم می شوند، مثل قهرمانی هایی که از دل دادگاه ها بیرون می آیند.
مسلما پر شور تر از نود دقیقه یک مسابقه ی داغ برای یک هوادار، فصل نقل و انتقالات است. شما با شایعات بیدار می شوید و با تکذیب ها به خواب میروید، هر روز ترکیب تیم را با خرید های احتمالی جدید می چینید و گاهی از شدت عصبانیت کاغذ را پاره کرده و شروع به داد و بیداد بر سر مربی و مدیر تیم می کنید.
و در همین روزهاست که مدیران و سیاست های کلی و گاها قدیمی و ریشه دار تیمتان را بهتر می شناسید. اینکه رئال مادرید چگونه ستاره می خرد و یا آرسن ونگر استعدادیابی می کند، چرا بارسا به جز لاماسیا ترجیح می دهد فقط از تیم های خاصی بازیکن بگیرد و یا اینکه در آلمان همه راه ها به مونیخ ختم می شوند. چطور ممکن است اینتر و لیورپول طی سالها میلیون ها دلار را دور بریزند و در مقابل یونایتد با آن ثروت فزاینده با احتیاط و محافظه کارانه خرج کند.
رومنیگه، پرز، فرگوسن، رایولا، برونزتی، خورخه مندز و لوچیانو موجی می شوند خدایان شما. افرادی که گذشتن از هزار توی فکرشان و پیش بینی حرکت بعدی آنها می شود تفریح روزانه تان. پا به پای آنها مسافر یک تور جهانی میشوید، ناهار را در برج خلیفه می خورید و برای شام خود را به لو موریس در پاریس می رسانید. شب و روزتان به هم گره می خورد ولی وقتی در پایان کار به تیمی که در حال ساختن است نگاه می کنید می فهمید که ارزشش را داشته، مثل معماری که به آجر های برجی که ساخته می نگرد.
چشم سوم شما کم کم باز می شود. دیگر می فهمید وقتی رومنیگه یا هوینس از ستاره ای نوظهور در بوندسلیگا تعریف می کنند شما باید نام او را در لیست بازیکنان بایرن برای فصل بعد بنویسید. در ستاره بودن ستاره ای که پرز او را نخرد شک می کنید و هرگز نمی توانید هدف نهایی لوچیانو موجی را حدس بزنید چون نام او حتی در بین بی اساس ترین شایعات هم نبوده است.
پیگیری و مو شکافی شما را قدم به قدم جلو می برد و کمک می کند که یک خبر نزدیک به واقعیت را از دل شایعات رنگارنگ بیرون بکشید.
روزنامه های شایعه ساز و روزنامه نگارانی که برای مدیران کار می کنند و اذهان را منحرف و یا باعث کم و زیاد شدن قیمت بازیکن ها می شوند را می شناسید و با این موهبتی که به دست می آورید کمتر دچار نوسان فشار می شوید.
مدیران، روزنامه نگاران، کلوب های شبانه، سواحل شنی و یا حتی دختری که با بازیکن مورد نظر رابطه دارد، اینها بازیگران زمستان های داغ و تابستان های جوشان فوتبال هستند و با اینکه هزاران خط برای اضافه کردن وجود دارد اما عذر من را بپذیرید که نمی توانم تمام رازهایم را برایتان بر ملا کنم.
پس در این روزهای سال جدید میلادی که همه به هم کریسمس را تبریک می گویند من صحبتم را با شما اینطور تمام می کنم:
از پنجره نقل و انتقال زمستانی لذت ببرید.