"من از تيكى- تاكا متنفرم"، جمله اى است كه در روزهاى اخير به مراتب در مطبوعات به ويژه آلمانى به چشم خورده است، دو برداشت و توصيف براى تيكى – تاكا قابل تصور است، در نگاه اول كه برداشتى ساده است، تيكى- تاكا (در زبان اسپانيايى به معناى نحوه بازى تند و مستقيم) همان پاس كارى پر تعداد و گاه بى هدف است كه فصل گذشته به شناسه اصلى بايرن مونيخ تبديل شد و پپ گوارديولا موفق شد با بهره گيرى از آن بارسلونا را به طلايى ترين دوران تاريخى اش برساند.
برداشت دوم از تيكى- تاكا اما با تعمق بيشترى به همراه بوده و زمينه تاكتيكى دارد. در اين برداشت پاس كارى متعدد خود هدف نبوده بلكه وسيله اى براى رسيدن به يك هدف بزرگ تر مى باشند. بازى بايرن مونيخ در فصل گذشته از چنين مشخصه اى برخوردار بود و گوارديولا بارها تاكيد كرده بود كه تنها پاس كارى از اهميت برخوردار نيست، بلكه اين روش بايد به پايه و اساسى براى حمله كردن تبديل شود.
ميانگين تعداد پاس هاى بازيكنان بايرن مونيخ در فصل گذشته افزايش چشم گيرى داشت كه دليل اصلى آن درخواست پپ گوارديولا از بازيكنان خود مبنى بر ارسال حداقل پانزده پاس، پيش از شروع يك حمله بوده است. تاكيد بر ارسال اين پانزده پاس باعث خواهد شد تا مدافعين تيم تحرك بيشترى پيدا نمایند، فضاهاى خالى بيشترى در تيم حريف به وجود خواهند آمد و بازيكنان هجومى كنارى تيم به خاطر بر هم خوردن تمركز حريف و بازيكنان مقابل آنها، آزادى بيشترى خواهند داشت. در اين لحظه اولين موج حمله آغاز خواهد شد، اين موج بيشتر به دليل بر هم زدن تمركز بيشتر سيستم دفاعى حريف و گمراه كردن آنها تشكيل مى شود. در اين هنگام بازى با توجه به بازيكنان قابل در كناره ها از مركز زمين به گوشه هاى چپ و راست انتقال خواهد يافت و از ان نقطه توپ به مركز زمين و جلوى دروازه حريف ارسال خواهد شد.
نكته مهم در اين سيستم اين است كه بر روى زنجيره دفاعى حريف هنگام تصاحب توپ، از سوى بازيكنان تهاجمى تيم به اندازه كافى فشار وارد شود، تا بار ديگر بازيكنان خودى توپ را در اختيار بگيرند و خطر حمله به دروازه خودى را با توجه به فاصله نسبت زياد خط دفاعى تيم نسبت به دروازه خودى، تا حد ممكن كاهش دهند. در اين صورت تيم مى تواند با استفاده از بازيكنان خلاق ميانى از خط دفاعى حريف رد شده، اگر امكان حمله مستقيم بود، اقدامى براى آن صورت دهند و اگر نبود بازهم مى بايست قانون پانزده پاس متوالى رعايت گردد.
براى كارآيى چنين سيستمى و اجرای ایده های گواردیولا در زمین نيازمند به خط دفاعى کارآمد و هوشیاری است که بتواند فاصله نسبتا زیادی با دروازه خودی داشته باشد، در فصل گذشت هچنین موضوعی کاملا مشهود بود، چون به طور میانگین در فصل گذشته نسبت به زمان یوپ هاینکس فاصله خط دفاعی تا دروازه خودی چهار متر بیشتر بوده است.
همانطور که در شکل فوق قابل رویت است، با رو به جلوتر بازی کردن خط دفاعی بایرن مونیخ، فاصله ای که بازیکنان بایرن مونیخ می بایست پوشش دهند بسیار کوچک تر خواهد شد (سطح مشخص شده با رنگ قرمز). در این صورت فاصله بین تک تک بازیکنان کمتر شده و در هنگام از دست دادن توپ، بازیکنان مونیخی بهتر می توانند از هم تیمی های خود حمایت نمایند.
در تصویر دوم نیز مشخص می شود که هنگامی که دفاع بایرن مونیخ رو به جلو حرکت می کند، بازیکنان بایرن مونیخ تا چه حد نزدیک به هم بازی می کنند، چنین شرایطی هنگام مالکیت توپ به شاگردان گواردیولا امکان تشکیل سریع مثلث هایی را فراهم می آورد که این موضوع برای پاس کاری مستقیم و سریع بسیار مفید است. در این موقعیت اگر توپ لو رود نیز تعداد زیادی از بازیکنان مونیخی برای پر کردن فضاهای لازم و جلوگیری از ضد حملات سریع و دقیق حریف در همه جای زمین حضور خواهند داشت. توپ های بلند پشت مدافعین که همیشه باعث ترس و نگرانی پپ گواردیولا بوده اند نیز در چنین چیدمانی با توجه به توانایی های مانوئل نویر می بایست توسط او دفع شوند.
اجرای چنین روشی از بازی، نیازمند سازماندهی بسیار دقیق و کامل در زمین و همچنین وجود بازیکنان باهوشی است که بتوانند چنین سیستمی را در زمین پیاده نمایند و اگر برخی از بازیکنان در انجام وظایف محوله کوتاهی نمایند، ممکن است خیلی سریع اتفاقات بدی رخ دهد. چنین مشکلی در روزهایی که بایرن مونیخ بازی های ضعیفی از خود به نمایش گذاشته اند و موقعیت های زیادی نصیب بازیکنان حریف کرده اند، در فصل گذشته دیده شده است. برای مقابله با چنین وضعیتی وجود بازیکنان دفاعی مستحکمی که بتوانند برای هر کنش حریف در هنگام تصاحب توپ، واکنشی مناسب نشان دهند، ضروری به نظر می رسد، که جذب ژابی آلونسو در آخرین مهلت نقل و انتقالات نیز در همین راستا بوده است.