اسپانيا بين سال هاى 2008 تا 2012 از موفق ترين تيم ملى فوتبال همه دوران ها برخوردار بود. هيچ تيمى پيش از اين نتوانسته بود ظرف مدت چهار سال به دو عنوان قهرمانى در رقابت هاى يورو و يك عنوان قهرمانى در جام جهانى دست يابد، يكى از بزرگترين و تاثيرگذارترين بازيكنان چنين تيم موفقى ژاوى هرناندز بوده است.
با وجود اينكه ژاوى تازه در سن 28 سالگى به اوج توانايى هاى خود در فوتبال رسيده است، او در پنج سال پس از آن بى ترديد از بهترين هافبك هاى بازى ساز دنيا به حساب مى آمده است. هيچ بازيكنى به اندازه ژاوى مالكيت توپ در فوتبال و ديكته كردن آن به حريفان را دردورانى كه وى در اوج بود، درك نكرده است. در دورانى كه تيم هاى بارسلونا و اسپانيا به رهبرى او در 70 درصد از زمان بازى مالكيت توپ را بر عهده داشتند و نزديك به 90 درصد از پاس هاى او به طور سالم به مقصد مى رسيدند، گاهى آمارهاى او در اين خصوص حتى به 100 درصد نيزرسيده اند.
آمار غير قابل باورى كه نشان از خلاقيت و دقت بى نظير ژاوى دارند. او تنها بازيكنى است كه موفق به ارسال دو پاس گل در دوفينال رقابت هاى يورو شده است. او در بازى خوانى حريف نيز نابغه اى بود و هميشه مى توانست نقشه هاى تيم حريف را بخواند. تصميمات او در زمين هميشه صحيح بودند،بر اساس تشخيص ژاوى تيم به همان روند ارسال پاس هاى كوتاه ادامه مى داد تا وى بتواند نفوذى در ديواره دفاعى حريف براى ارسال پاس هاى دقيق و كشنده خود بيابد.
ويسنته دل بوسكه سرمربى تيم ملى اسپانيا پس از اعلام خبر كناره گيرى ژاوى از بازى هاى ملى گفت:"ما بازيكن خارق العاده اى را از دست داده ايم كه جانشينى او بسيار دشوار خواهد بود. او كليد شيوه بازى و موفقيت تيم در كنار و داخل زمين بود، نبود او فقدان بزرگى براى ما خواهد بود."
براى حريفان به طور معمول جدا كردن توپ از ژاوى غيرممكن بود و داشتن او در هر تيمى به معناى اقتدار در زمين بود. ژاوى در كنار سه عنوان پر ارزش در سطح ملى، در رده باشگاهى نيز با بارسلونا به موفقيت هاى فراوانى رسيده است كه سه عنوان قهرمانى در ليگ قهرمانان اروپا و هفت عنوان قهرمانى در لاليگا از مهم ترين آنها به حساب مى آيند. عناوينى كه كمتر بازيكنى در تاريخ به آن دست يافته است. ژاوى بى ترديد هم اكنون نيز به اسطوره اى بزرگ تبديل شده است.
با اين تفاسير ژاوى چه جايگاهى در ميان بازيكنان هم پست خود در تاريخ فوتبال خواهد داشت؟ براى پاسخ به اين پرسش مهم اين است كه ابتدا از پست او تعريفى دقيق و جام صورت گيرد. يك هافبك ميانى نه همانند يك هافبك دفاعى همانند كلود ماكلله نقشى ويران كننده و مخرب دارد و نه همانند زين الدين زيدان هافبكى كاملا نفوذى و گل زن به حساب مى آيد.
البته تعريف كاملا دقيقى از وظايف يك هافبك ميانى نمى توان داشت و برداشت هاى مختلفى از اين پست در سيستم هاى مختلف فوتبال وجود دارد، به هر حال در سيستم هاى متداول فوتبال نظير 2-4-4، 1-3-2-4 و يا 3-3-4 از يك هافيك ميانى انتظار مى رود كه مركز زمين را به خوبى تحت كنترل داشته باشد و بتواند از آن نقطه همانند فرمانده اى تيم را هدايت و كنترل نمايد.
البته موارد بسيارى در سنجيدن و ارزش گذارى دوران حرفه اى يك بازيكن فوتبال دخيل هستند، كه عواملى نظير عنوان هاى قهرمانى كسب شده ،تاثيرگذارى در تيم و طول دوران بازى از مهم ترين آنهخ مى باشند. با توجه به اين موضوع مقايسه بازيكنان فوتبال از دوران هاى محتلف به هيچ وجه كار ساده اى نيست.
بازيكنانى كه در ذيل به معرفى آنها پرداخته مى شود، از موفق ترين و بهترين هافبك هاى ميانى تاريخ دنياى فوتبال به حساب مِى آيند، حال بايد ديد كه ژاوى هرناندز در ميان اين بزرگان از چه جايگاهى برخوردار است و در تاريخ در خصوص او چه قضاوتى خواهد شد؟
راينر بونهوف (آلمان): شايد كمتر بازيكنى از قدرت شوت زنى بالاترى نسبت به اين هافبك آلمانى كه گل هاى متعددى را نيز به كمك اين ضربات از فواصلى دوربه نام خود ثبت كرده،برخوردار باشد. او در دهه هفتاد ميلادى با درخشش خود براى باشگاه و تيم ملى كشورش عناوين فراوانى را كسب نموده است.
ماريو گلونا (پرتغال): بازى ساز نابغه اى كه به عنوان كاپيتان افسانه اى بنفيكا در دهه شصت ميلادى در تيمى كه اوزه بيو ستاره آن بود،به دو عنوان قهرماني در اروپا دست يافت. وى حتى به عنوان كاپيتان تيم ملى پرتغال در جام جهانى 1966 در رسيدن اين تيم به مرحله نيمه نهايى،نقشى كاملا پررنگ داشت.
ادگار داويدز (هلند): بازيكنى كه با تكل هاى بى رحم خود، توپ را از حريفان شكار مى كرد و بلافاصله حمله اىسريع را سازماندهى مى نمود. او از چهره هاى تاثيرگذار يوونتوس زمان مارچلو ليپى بود و نقش مهمى در موفقيت هاى اين تيم داشت، وى همچنين از ستون هاى تيم جوان آژاكس به رهبرى لوئيز فن خال نيز به حساب مى آمد كه در سال 1995 موفق به فتح ليگ قهرمانان شد.
ديدى (برزيل): او از بهترين هاى جام جهانى 1958 بود كه تاكتيك هاى منحصر به فردى در زدن ضربات آزاد داشت، تاكتيك هايى كه امروزه نيز توسط كريس رونالدو استفاده مى شوند. در جام جهانى1958 او در مركز زمين فرمانده سلسائو بود و اين تيم را به سوى فتح اين رقابت ها رهنمون ساخت.
فالكائو (برزيل): در دهه هشتاد ميلادى او يكى از بهترين هافبك هاى ميانى دنيا بود. شيوه بازى او تركيبى از بازى احساسى و با طراوت برزيلى ها و بازى متفكرانه و منطقى اروپايى ها بود. اين قابليت ها او را به مهره اصلى سلسائو تبديل نموده بود، او همچنين با درخشش خود موفق شد رم را به فتح يك اسكودتوى تاريخى برساند.
گرسون (برزيل): گرسون در حقيقت وارث ديدى در تيم ملى برزيل بود. در جام جهانى 1970 او ستاره تيمش بود و به طرز فوق العاده اى از مركز زمين هدايت تيم را بر عهده داشت. در فينال آن رقابت ها نيز گرسون عملكرد فوق العاده اى داشت و با به ثمر رساندن گلى فراموش نشدنى از فاصله اى دور نقش پررنگى در پيروزى بر ايتاليا و قهرمانى سلسائو در آن رقابت ها داشته است.
لوتار ماتئوس (آلمان): اسطوره و ركوردار بازى در تيم ملى آلمان بيست سال تمام در بالاترين سطح از رقابت هاى فوتبال اروپا قرار داشت و هافبك ميانى كاملى بود. او در بخش تهاجمى و همچنين تدافعى از تسلط خوبى برخوردار بود. او در جام جهانى 1990 مانشافت را به سوى فتح اين رقابت ها براى سومين بار رهبرى كرد.
يوهان نيكنس (هلند): نيسكنس نيز هافبك ميانى كاملى بود كه در دهه هفتاد ميلادى به همراه يوهان كرايوف از ستون هاى اصلى آژاكس و تيم ملى هلند در ارائه توتال فوتبال به حساب مى آمد. او جنگويى كامل و بازى ساز قابلى بود كه در بخش تهاجمى نيز تهديدى مدام براى حريفان به حساب مى آمد كه گل هاى زيادى نيز به ثمر رسانده است.
ولفگانگ اوورات (آلمان): اوورات هافبك ميانى بسيار بزرگ و تاثيرگذارى بود. به طورى كه گونتر نتزر كه خود بازيكنى بزرگ و ستاره رئال مادريد به حساب مى آمد در تيم ملى آلمان هميشه تحت سايه و ذخيره او بود و تنها موفق به انجام 37 بازى ملى شد. او در كار با توپ نابغه اى بود و در بازى سازى و كار با پاى چپ فوق العاده بود. او در جام هاى جهانى 1970 و 1974 درخشش خاصى داشت و از ستون هاى موفقيت تيم ملى آلمان در دهه هفتاد ميلادى به حساب مى آمد.
آندره پيرلو (ايتاليا): بين سال هاى 2003 تا 2007 او از بهترين هافبك هاى ميانى دنيا به حساب مى آمد. پيرلو براى ميلان و ايتاليا همانند يك رهير و هماهنگ كننده بود و دقيقا همان نقشى را داشت كه ژاوى بعد ها در بارسلونا و اسپانيا به عهده كرفت. پيرلو در دهه سوم زندگى خود و با پيوستن به يوونتوس دچار رنسانسى بزرگ شد و دوران موفقيت آميزى را با اين تيم سپرى نمود.
فرانك ريكارد (هلند): وى يكى از اضلاع مثلث اعجاب انگيز هلندى فن باستن، گوليت، ريكارد بود كه دراواخر دهه هشتاد و اوايل دهه نود ميلادى به همراه تيم ملى هلند و باشگاه ميلان فوتبال اروپا را به تصرف خود درآوردند. او از لحاظ فيزيكى، روحى و تكنيكى بازيكن كاملى بود.
ژان تيگانا (فرانسه): تيگانا درحقيقت موتور تيم فوق العاده فرانسه در دهه هشتاد ميلادى بود كه به قهرمانى در رقابت هاى يورو 84 نيز رسيد. او به همراه ميشل پلاتينى،الن ژيرس و ژين فرناندز،خط ميانى اعجاب انگيزى تشكيل داده بود كه فوتبال اروپا تا مدت ها آن را نديده بود.