او در حالي اين حرفها را زده که ديگر اميدی برای حضور در استقلال نداشت و از آنجا که به گفته خودش نمیخواهد در ايران پيراهنی جز پيراهن استقلال را بر تن کند، به اوساسونا برمیگردد. نکونام بهترین زمان ممکن را برای مصاحبه انتخاب کرده است و در حالی که پیش از آغاز جام جهانی و تا حدودی پس از آن، موجی از نفرت را در میان فوتبالدوستان ایرانی احساس میکرد، با این مصاحبه سعی کرد تا توپ را به زمین دیگران بیاندازد.
يادمان هست پس از بازگشت تيم ملی از جام جهانی مصاحبهای از نکونام انتشار يافت که در آن گفته بود از استقلال پيشنهادی ندارد که به اين تيم برود و صحبتهای وی در آن مصاحبه حکايت از اين داشت که اگر استقلال به او پيشنهاد بدهد حاضر است بار ديگر شاگرد امير قلعهنویی شود؛ همين کسی که این روزها آماج حملات او قرار گرفته است. شاید تنها دلیلش نیز غرور شکسته شده کاپیتان تیم ملی باشد. چرا که قلعه نویی وی را در لیست خرید خود نیز قرار نداد.
نکونام همه اين حرفها را در دل نگه داشت و درست زمانی سفره دلش را باز کرد که ديگر از بازگشت به جمع آبیپوشان قطع اميد کرد. اگر قصد او بيان واقعيتها بود میتوانست خيلی زودتر اين کار را انجام دهد تا شائبهای پيش نيايد نه حالا که از استقلال رانده شده و جايی برايش نيست. واقعا اگر قلعه نویی اینقدر بد است، چرا نکونام تا آخرین لحظه دوست داشت شاگرد او باشد. چرا تا پارسال وی، به گفته خود جواد نکونام، بهترین سرمربی آسیا بود؟
بسياری از رفتارهای امير قلعهنویی تاييد نمیشود و هدف از نوشتن اين مطلب هم دفاعيهای برای اين مربی نيست؛ اما نکونام به هر حال سرمربی خودش را زير سئوال برد، آن هم به شکلی که در شان کاپيتان تيمملی نيست و حتي بوی «نخوت» از آن برمیآيد. او میگويد وقتی در اسپانيا بازی میکرده آرزوی آقايان اين بوده که با وی تماس بگيرند و او جوابشان را بدهد!
حتما يادتان هست وقتی که بحث گرفتن پيراهن مسی توسط او مطرح شده بود، جواد همين ادبيات را به کار برد و گفت:« بعضیها آرزويشان است که مسی را از نزديک ببينند و با ديدن او از خوشحالی گريه میکنند.».
او اين حرفها را در نقد کسانی که بابت گرفتن پيراهن مسی او را زير سئوال برده بودند بر زبان آورده بود.
اگر قرار بر نقد رفتار کسی است نبايد اين گونه او را تخريب کرد و خود را بالا برد. آن هم از سوی بازيکنی که بازوبند کاپيتانی تيمملی را ميبندد و طبعا بايد با يک بازيکن عادی تفاوت داشته باشد. متاسفانه نکونام درک درستی از موقعيتی که دارد، پيدا نکرده و ای کاش کسی پیدا شود، که بزرگی و اهميت اين موقعيت را برای او تشريح کنند.
اکنون اين سئوال مطرح است که آيا نکونام روزی عليه کیروش هم مصاحبه میکند؟ جواد تا کنون عليه قلعهنویی و افشين قطبی موضع گرفته. اولی را کسي خوانده که چيزي از مربيگری بلد نيست و دومی را هم در همين مايهها دانسته! هر دو موضعگيری هم زمانی مطرح شد که آنها از مربيگری تيم نکونام کنار رفتند یا نکونام در تیم جایی نداشت.
نکونام وقتی که آنها سرمربیاش بودند، موضعي عليهشان نداشت پس میتوان اين سئوال را به درستی مطرح کرد که آيا نکونام عليه کیروش حرفي نمیزند چون سرمربیاش است و بعدها، هنگامی که کیروش از هدايت تيم ملی دست بکشد بايد شاهد مصاحبه او عليه اين مربی پرتغالی نيز باشيم؟
نکونام در حالي قلعهنویی را به خاطر دروغگویی تقبيح میکند که خود نيز مرتکب اين عمل نادرست شده است. مصاحبه او در فرودگاه پس از بازگشت تيمملی از جام جهاني موجود است که گفته، پيراهن مسي را نگرفته و چنان عليه کسانی که در اين باره حرف زده بودند موضع گرفت که مطمئن شديم او اصلا سمت مسی نرفته و به اين کارها نيازی ندارد.
اما در کمال تعجب و جلوی ميليونها بيننده تلويزيونی دروغش درآمد. همه ما گناهکاريم اما بهتر اين است به خاطر گناهی که خود نيز مرتکب آن میشويم ديگری را زير سئوال نبريم.
جواد نکونام، این روزها مصداق بارز خود شکن آیینه شکستن خطاست میباشد. آن روزی که به خاطر پیشنهادات مالی خوب، تیم استقلال را در نیمفصلی سخت تنها گذاشت، قطعا باید فکر این روز را نیز میکرد. روزهایی که به گفته خودش و در حالی که سالها در اسپانیا فوتبال بازی کرده بود و لقب کاپیتان تیم ملی را لقب میکشید، در استقلال به دنبال لقب برای خودش میگشت.