شروع اسپانيا در جام جهاني بسيار وحشتناك بوده است و در باخت 5:1 مقابل هلند بي ترديد ويسنته دل بوسكه سرمربي ماتادروها بي تقصير نيست. به نظر مي رسد كه تيكي تاكا به انتهاي راه خود رسيده باشد و راه كارهاي متفاوتي براي مقابله با آن از سوي حريفان مختلف به كار برده مي شود. اما بي ترديد در ديدار مقابل هلند، عملكرد بازيكنان دفاعي تيم سرجيو راموس و جرارد پيكه بسيار بدتر از عملكرد كل تيم بوده است.
به خصوص جرالد پيكه نتوانست بازي خوب هميشگي خود را نشان دهد، شايد به دليل اينكه او در هفته هاي اخير تمرينات مناسبي انجام نداده است. بهتر اين بود كه با توجه به وضعيت نامناسب پيكه، خاوي مارتينز آماده كه در هفته هاي اخير از بازيكنان خوب بايرن مونيخ بوده است، در دفاع مياني قرار مي گرفت.
با اين وجود مقصر دانستن پيكه در اين شكست كمي ناعادلانه به نظر مي رسد، چون عملكرد دفاعي تيم در مجموع پر انتقاد بوده است. نارنجي پوشان در بازي جمعه شب به راحتي ميانه ميدان را از آن خود نمودند و توانستند بازيكنان هجومي خود را به خوبي تغذيه نمايند. بيش از همه مدافعين اسپانيايي نتوانستند آرين روبن را مهار نمايند و حتي در دفع پاس هاي بلند به رابين فن پرسي نيز ناتوان نشان دادند كه نمونه بارز آن در صحنه گل تساوي هلند كاملا قابل رويت بود.
ايكر كاسياس سنگربان اسپانيا نيز روز خوبي نداشت، البته در يكي از گل هاي دريافتي اشتباه داوري بسيار موثر بود و در گل دوم فن پرسي نيز او بسيار بد شانس بود. در طول بازي ژاوي و اينيستا كارگردانان ماتادورها نيز نتوانستند به خوبي ديگو كوستا را تغذيه نمايند و به نظر اين دو هافبك خلاق از شرايط ايده آل خود به دور بودند. البته در نيمه اول اين دو بازيكن موفق تر بودند و توانستند توپ هاي مفيدي را به محوطه جريمه حريف ارسال نمايند. اما مهاجمين اسپانيا نتوانستند به خوبي از اين موقعيت ها بهره برداري كنند و مدافعين جوان هلند موفق تر از آنها ظاهر شدند، تنها در يك صحنه نسبتا مشكوك مرتكب خطاي پنالتي شدند كه ژابي آلونسو آن را به گل اول ديدار تبديل نمود.
بعد از اين گل به نظر مي رسيدكه اسپانيا قصد كنترل بازي را داشته باشد و برخلاف سال هاي گذشته بعد از رسيدن به گل، تيم ديگر ميلي به حمله و هجوم نداشت و بيشتر توپ ها رو به عقب و يا نهايتا در بين هافبك ها رد و بدل مي شد، درست همانند موقعيت بسيار خوبي كه داويد سيلوا قبل از گل تساوي هلند از دست داد. كادر فني اسپانيا بي ترديد متوجه اشكال كار تيمي خود شده بود، اما به نظر ابزار لازم براي مقابله با چنين وضعيتي در تيم وجود نداشته است.
گل تساوي فن پرسي در اواخر نيمه اول همانند آب سردي بر پيكره تيم اسپانيا بود واقتدار اسپانيا را به لرزه انداخت و در ادامه دقت لازم در عملكرد شاگردان دل بوسكه بسيار افت نمود. با وجود تمامي انتقاداتي كه به اسپانيا وارد است البته نبايد از قدرت بالاي تهاجمي تيم هلند و انگيزه بالاي روين و فن پرسي عناصر هجومي اين تيم و همچنين تفكرات موثر لوئيز فن خال چشم پوشي نمود.
بعد از بازي اول حال مي بايست دل بوسكه بار ديگر آرامش را به تيم برگرداند، چون امتحان كردن سيستم هاي ديگر بازي در اين موقعيت به نظر كاملا اشتباه مي باشد و بيش از همه تمركز بايد بر روي اصلاح ساختار دفاعي تيم قرار گيرد. در مقابل شيلي بايد شاهد اسپانيايي ديگر باشيم. متمركز، با انگيزه و با شور شوق بيشترنسبت به بازي اول، در غير اين صورت خطر حذف زودهنگام، قهرمان را تهديد مي نمايد.
دل بوسكه بعد از اين شكست به شبكه تلويزيوني SporTV گفت:"هيچ دليلي براي انقلاب وجود ندارد، ما فقط نبرديم ولي به رقابت ها ادامه مي دهيم و تلاش خواهيم كرد كه در بازي بهدي پيروز باشيم." همانند جام جهاني 2010 كه اسپانيا در بازي اول نتيجه را به سوئيس واگذار كرده بود.