به گزارش خبر آنلاین حسین فرکی مربی صادقی است که می گوید:«این فصل هدفم با فولاد قهرمانی در لیگ برتر نبود.»شاید اگر هر کس دیگری به جای او بود،حالا بادی در غبغب می انداخت و از برنامه های بلند مدتش می گفت،از شق القمری که کرده و از هدفی که برای بالابردن جام قهرمانی داشته است.اما حسین آقا خیلی رک حرف می زند و می گوید:«تازه از هفته بیستم باورمان شد که می توانیم قهرمان شویم.»سرمربی موفق فولاد خوزستان که هنوز هم از درد زانو رنج می برد یک هفته دیگر پایش را به تیغ جراحان می سپارد.او که حتی حاضر نبود تا در تمرینات فولاد روی صندلی بنشیند این روزها فقط و فقط این درد کهنه را تحمل می کند.
زانوی شما هنوز هم خراب است؟
خراب.هنوز عمل نکردم.البته چند سال قبل یک بار این کار را کردم اما دکتر گفته بود که باید چند سال بعد دوباره عمل مفصل را انجام بدهم.هنوز وقت نکرده ام این کار را بکنم.یادش بخیر آقای اکبر مالکی به من میگفت زیاد روی پاهایت فشار نیاور.او می گفت پیر که شوی اذیتت می کند.
ورزش که خوب است.
خوب است اما وقتی سن بالا می رود دردها خودشان را نشان می دهند.من تا وزنه به پاهایم می بستم و دور دریاچه آزادی می دویدم.آن موقع فکر می کردم اگر بروم بالای کوه و پایین بیایم بدنم آماده می شود.اردوهای ما از زمان حشمت خان در تپه های داوودیه انجام می شد.ما شیب این تپه ها را ده بار بالا می رفتیم.بیست متر،پنجاه متر و تا آخر تپه.همین مسیر را تکرار هم میکردیم.بالارفتن خوب بود اما پایین آمدن سخت.تازه یک بازیکن را روی دوشمان می گذاشتیم و بر می گشتیم.در استادیوم آزادی که هفت کیلومتر را میدویم یکی از دوستانم دنبالم می آمد.من کاور می پوشیدم که عرق کنم.الان آنقدر دستگاه های بدنسازی آمده که دست و پای بازیکنان را خودش بالا می برد.بازیکن زیاد متوجه نیست که چطور بدنسازی می کند.ما خطرناک ورزش می کردیم و همه چیز سلیقه ای بود.خدا آقای رنجبر را رحمت کند.ایشان ما را جفت جفت از پله ها بالا می برد.الان بین دو تا مفصل من هیچ چیزی نیست.وقتی آن نباشد استخوان به استخوان می چسبد.الان خودم نمی توانم بدون کمک دستانم از جا بلند شوم.
80 درصد اهالی فوتبال و خیلی از رسانه ها می گویند بعد از جام جهانی سرمربی تیم ملی فرکی است.
در فوتبال هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.اما من باید در شرایط فعلی باید آرزوی موفقتی بکنم برای تیم ملی.این برای من افتخار است که مردم این طور فکر می کنند.اما تصمیم گیرنده من نیستم.هنوز هم حرفی با من زده نشده است.در نتیجه به این موضوع فکر هم نمی کنم مگر اینکه موضوعی به واقعیت نزدیک شود.اگر این اتفاق بیفتد آدم می نشیند و حرف می زند.چه چیزی برای یک مربی بالاتر از این است.
از آن طرف ممکن است شما قراردادی چند صد میلیونی را از دست بدهید.
من به این موضوع فکر نمی کنم.برای هدفی که دارم اول سعی می کنم در آن کار موفق باشم.بدون اینکه به مسائل مالی فکر کنم.شما اگر انگیزه نداشته باشی و فقط به فکر درآمد باشی به نظر من به هیچ کدام نمی رسی.نیت اگر خدمت و تاثیر گذاری باشد خوب است.مردم چرا به این نتیجه رسیده اند؟چرا 5 سال پیش به این حرف نرسیدند؟می خواهم بگویم آنهایی که نظرشان این است فقط به خاطر نتیجه نیست.این که شما تیتر زدید قهرمانی پاک،واقعا لذت بخش بود.مردم در کوچه و خیابان هم من را می بینند در این مورد حرف می زنند.این تیتر معنای زیادی داشت.
میانگین سنی تیم ملی 28.2 است.قبول دارید خیلی بالاست؟در فولاد این عدد چقدر است؟
24.من اگر می خواستم چند تا مهره را جدا کنم به 23 می رسید.طبیعی است که این شرایط ایده آل بود و کمک زیادی هم به ما کرد.بازیکنان من سالها تجربه لیگ داشتند.این ترکیب به ما کمک کرد.حالا درباره تیم ملی باید بگویم که خوب نیست و یک جایی معضل می شود.بازیکن مسن باید تمرین کردنش و استراحت کردنش بیشتر شود.ما از چند روز پیش جدی شروع کرده ایم و اگر این شرایط فراهم باشد می توانیم امیدوار به گرفتن نتیجه باشیم.
این برای بازی کردن با تیم های دیگر مشکل ساز نیست؟ما بعد از جام جهانی بازی های آسیایی و جام ملتها را داریم.درست است باشگاه هایی مثل بانک ملی مرده اند اما هنوز هم باشگاه هایی مثل فولاد و ذوب آهن و سپاهان و ملوان هم داریم.
هر مربی نقطه نظرات خودش را درباره تیم ملی دارد.جام جهانی باید تمام شود.اما اگر بخواهیم این نگرانی ها را نداتشه باشیم هرکسی که برای تیم ملی گزینش می شود باید هدف گذاری 8 ساله داشته باشد.برای دو دوره بعدی جام جهانی.در غیر اینصورت ما خیلی از دست خواهیم دارد.بای بعد از همین امروز این اتفاق بیفتد.تیم المپیک ما دارد کارش را دنبال می کند.می تواند این تیم پیامی بدهد برای تیم بزرگسالان.در فوتبال باید حوصله کرد.نباید به فکر کارنامه بود.مربیان فقط نباید به فکر نتیجه و جام باشند.این رویه چند سال است که دارد تکرار می شود.ماباید به لحاظ زمان بها بدهیم.ضمن اینکه حوصله و صبر هم باید وجود داشته باشد.برای مردم ما نتیجه تیم ملی مهم است.کسی که می خواهد کار تیم ملی را پیش ببرد بیاید و شروع کند.همه هم باید او را کمک کنند تا برای 8 سال آینده مثل کره و ژاپن بدون نگرانی بازی کنیم.
ما درباره موجودیت الان حرف می زنیم.الان بازیکن 25 ساله خوب داریم؟
بله اما باید به صبر و حوصله هم توجه کرد.
اما تا جام ملت ها شش ماه زمان است.
بله ،اما میشود کار کرد.
اگر تصمیم به کاهش میانگین سنی است باید خوب کار کرد.
بله اما اگر می خواهید نتیجه این کار را ببینید می توانید به تیم امید نگاه کنید.اما در تیم بزرگسالان نمی شود.ممکن است ضربه بخوید.باید با تجربه هم در تیم ملی باشد.بحث ملی خیلی فرق می کند.من با کلی بازیکن در تیم ملی روبرو بودم.غول های جام جهانی 98 را ما بردیم تایلند.اما آن بزرگان جام جهانی بودند که باز هم بازی کردند.تیم از پورحیدری رسید به طالبی؛بلازویچ و برانکو.او آمد و در بوسان جوانگرایی کرد.نگاه ما آن زمان به 2006 بود تا ترکیبی از لژیونرها و بازیکنانی که در بوسان بازی کردند مسابقه بدهند.این 4 سال طول کشید.اما تیم ایران راهش را پیدا کرده بود قبل از آخرین بازی صعود قطعی شده بود.تجربه یعنی چی؟تجربه برای گذشته است.
ما چه زمانی که تیم اصلی بازی می کرد چه زمانی که تیم امید در بازی هایی آسیایی خوب بازی می کنیم اما در جام ملت ها هیچ موفقیتی نمی آوریم.دلیل خاصی دارد؟
ما سوم شدیم بعد از تقریبا چند سال.یک بار هم سوم شدیم در سال 1980.من خودم آن زمان بازی می کردم.بعد در سال 96 امارات سوم شدیم و بعد تا سال 2004 که باز سوم شدیم.من می گویم در چین باید قهرمان می شدیم.ما ده نفره شدیم و در پنالتی باختیم.تیم داشت راه خودش را می رفت.حالا اینکه چرا موفق نمی شنویم...من نمی دانم.پاسخی ندارم برای این سوال.اما باید بشویم چون چیزی کم نداریم.من می گویم باز مشکل بر می گردد به عملکر خودمان.به توجهی و بی توجهی خودمان.اگر کار اصولی باشد حتما اتفاق می افتد.با قبول کنیم که خیلی از کشورها از ما بهتر هستند.کره و ژاپن و استرالیا بالاتر از ما هستند.
رییس کمپ رئال مادرید می گف اعراب سالهاست کمپ های خودشان را راه اندازی کرده اند اما مایه ندارند.
دقیقا.اما باید قبول کنیم که از کره و ژاپن عقب تر هستیم.چون آنها برنامه ریزی بهتری از ما دارند و پیش بینی هایشان برای آینده بهتر از ما است.اما آها از الان دارند حساب جام های جهانی بعد را می کنند.آنها از تیم جوانان شروع می کنند و به جام جهانی می رسند.ما پتانسیل را داریم اما امکانات و حمایت را نداریم.شما خود چین را ببینید با داشتن این همه سرمایه و نیروی انسانی نمی توانند با کره و ژاپن رقابت کنند.من در جام باشگاه ها نخستین تجربه ام بود اما می خواهم بگویم با یک برنامه ریزی می توانیم به راحتی قهرمان شویم.من می بینم که کشورهای دیگر چیز زیادی از ما ندارند.آنها رائول را با 15 میلیارد می آورند تا به بقیه بازیکنان روحیه بدهد.تاباتا و بقیه بازیکنان مثل کوکو و ...چند میلیاردی هستند تا به وسیله این ها عنوان بیاورند.شما این بازیکنان را از لیگ قطر بگیرید دیگر چیزی نمی ماند.کویت وقتی نسل قدیمی اش رفت نزول کرد و دیگر نمی تواند خودش را در آسیا نشان بدهند.قطر هم مثل کویت است.ما اگر عربستان را از این موضوع جدا کنیم آن با هزینه هایی که می کنند عنوان می آورند.ما نیروی انسانی داریم اما برنامه ریزی و امکانات نداریم.همان چیزی هم که داریم افراط و تفریط می شود و خراب می شود.تعادل هیچ وقت برقرار نیست.حالا اگر بخواهیم خودمان را مقایسه بکنیم دلیلش همین است.آنها با هزیه نتیجه می گیرند.السد دوبار قهرمان می شود اما ما با این همه پیشینه نمی توانیم استفاده بکنیم.
شما لیگ را که می خواستید شروع بکنید چه برنامه ای داشتید.ذهنیت شما برای قهرمانی بود؟با کادر فنی خودتان چه حرفی زدید؟
من اول باید از همه کادر فنی تشکر کنم.مدیریت باشگاه نقش مهمی داشت.امسال هدف گذری ما از سال قبل بود.این نگاه من بود.سال اول سال شناخت سال دوم سال کار و سال سوم سال نتیجه است.این در آرشیو من وجود دارد اما نبود حاشیه ما را زودتر به هدفمان رساند.برای فوتبال ایران یک مربی باید زمان داشته باشد.کادر فنی من آدم هایی بودند که سه نفر از آنها چند سال است با من کار می کنند.آقای سجادی همفکر من است.ایشان تجربه سالهای تیم ملی راخرج می کند و تاثیرات زیادی دارد.بیرانوند نفت را سجادی آموزش داده است و خوشحالم که اشتباه نکردیم.حامد فلاح و سوشا مکانی هم همین طور.سجاد از هر لحاظ یکی از سرمایه های است.آقای خداداد که من شاگرد ایشان بودم.ایشان سوابق خوبی هم دارد.اشا در ای افی سی مدرس بوده است و کمک زیادی به من کرده است.ایشان حتی کلاس هایی را هم در اهواز برگزار کردند که برای فولادی ها مفید بود.الان یادداشت های ایشان دو تا کتاب 100 صفحه ای می شود.آقای دارستانی هم در کنار من بودند.ما بازیکنی نداشتیم که رباط پاره کرده باشد.ایشان سالهاست دارد در فوتبال کار می کند.حتی در نفت هم ما یک مورد مصدومیت شدید نداشتیم این ها نشان می دهد که دوستان کمک کرده اند.آقای سعداوی که خودش ملی پوش و فولادی بوده است.ایشان هم کمک زیادی به ما کردند و همچنین کوروش بختیاری زاده.ایشان شاگرد من و شاهرخی در فولاد بود.در بحث آنالیز و فنی کمک زیادی به ما کردند و همگی زحمت کشیدند.من باید از دکتر مرادی و فتحی،آقای ابن قاسم و صابری و عباسی هم تشکر کنم.ولی اینکه ما هدف گذاری برای این قهرمانی بود یا نبود،باید بگویم نبود.
چه زمانی به این فکر افتادید که می توانید قهرمان شوید؟
هفته بیستم.من سال اول که رفتم فولاد این تیم چهاردهم بود.می خواستم این تیم را 5 پله بیاورم بالاتر.
خواسته مدیران فولاد هم همین بود؟
آنها چیزی نخواستند.فقط تحویل دادند و سیاست های باشگاه شان را گفتند.آنها به زبان نیاوردند اما با توجه به سابقه من از بنده دعوت کردند.آنها از 4 سال قبل دنبال من بودند به خصوص خود آقای دهکردی.من تیم چهاردهم را تحویل گرفتم و اولین بار بود که از تهران خارج می شدم.می خواستم تجربه کنیم این فضا را.در کنارش دوست داشتم تاثیر گذار باشم.دو سال در نفت بودم.در فولاد هدفم در سال اول صعود 5 پله ای بود.این کار را شروع کردم و چند بازیکن آوردم.ما در سال اول سهمیه گرفتیم و تصور خود باشگاه هم این نبود.راستش تصور خودم هم این نبود.در سال دوم چند تا جابجایی داشتیم و به دنبال حفظ جایگاه بودیم و یک پله برویم بالا.از هفته بیستم به بازیکنانم گفتم همه باید فکرشان قهرمانی باشد.اگر کسی در فکر قهرمانی نباشد برود.من گفتم فقط قهرمانی می خواهم گفتم هر کس نمی تواند نیاید.من از هفته بیستم این را کردم توی سر بازیکنان.وقتی می شنیدم مردم می گفتند فولاد رئالی بازی می کند و امسال قهرمان است این کار من را سخت می کرد.
وقتی تیم را تحویل گرفتیدچقدر تماشاگر داشتید؟
500 نفر.ما بازی ها را به ورزشگاه غدیر بردیم و خوب بازی کردیم.در بازی با السد به 50 هزار نفر هم رسیده بود.در هفته بیستم به بعد دیدم همه دارند درباره قهرمانی حرف می زنند.من نمی توانستم نه بگویم.چه کسی باید قهرمانی را رقم می زد؟بازیکنان.من دیدم بازیکن نگاه به فرمانده اش می کند.من یک روز برای بختیار مثال زدم.گفتم برو فیلم السید را نگاه کن.از کوروش فیلم را گرفتم دادم به بختیار.رفت و دو سه روز بعد بهش گفتم دیدی؟گفتم آخرش چه شد؟گفت آقا فهمیدم چه شد.گفتم آخر این فیلم السید مرده است اما به خاطر اینکه سربازانش نفهمند این مرده است بدل او را سوار اسب کردند و از مسیری عبور دادند که همه فکر کنند او زنده است و سربازانش تضعیف نشوند و بایستند برای جنگیدن.به او گفتم تو هم همین طوری فکر کن.می دانستم بچه ها در تیم با او حرف می زنند.او کاپیتان جوان تیم من بود.
بعد از بازی با استقلال چطور؟
بعد از از بازی این ها را گرفتم زیر پر و بال خودم.به آنها گفتم ما هنوز یک شانس دیگر داریم.با صحبت کردن به آنها روحیه دادم.گفتم شما برای اولین بار 50 هزار تا هوادار را وادار کردید تا شما را تشویق کنند.
در تبریز شما هر لحظه که گل می خوردید قهرمانی را از دست می دادید؟
ما هر کاری می کردیم باید قبلش می کردیم.از نظر کار خودم می گویم.نمی توانم از پیش بازنده باشم.حالا زمان هایش فرق می کند.یک جایی باید صحبت ها برای زمان خودش باشد.بحث روانشانسی را ما داریم خودمان انجام می دهیم.من با بازیکنان حرف زدم و وعده پاداش را هم دادم.هر کاری می توانستم کردم برای اینکه این تیم با هدف بردن وارد زمین شود.در 25 دقیقه بازی تنها 25 دقیقه ای بود که تیم ما زیر فشار بود.طبیعی بود که گسترش می خواهد از اعتبارش به خاطر اتهام هایی که به آنها زده اند دفاع کنند.آنها در دو هفته قبل درست بازی کرده بودند.من تبانی را قبول ندارم.لیگ 40 روز تعطیل بود و کاملا مشخص بود که انگیزه نداشتند.آنها نه سقوط می کردند و نه شانس سهمیه داشتند.آنها خوب تمرین نکرده بودند و از شرایط دور بودند.آن هم آخر فصل که دیگر انگیزه ای نداشتند.همه می گفتند به نفت راه داده است.این حرفها کدام است.یک سری از روزنامه ها هم نوشتند.زنوزی مدیرعامل آنها پاداش در نظر گرفته بود،طلب آنها را هم داد و مسلح شد برای نبرد با فولاد.من افتخار می کنم این نوع بردن را.آنها در شرایط سخت بازی بزرگی را انجام دادند.اگر نفت سپاهان را می برد چه اتفاقی می افتاد؟من می گویم تیتر فوتبال پاک شما خیلی چسبید.واقعیت این است که همه ایران از یک کار سالم لذت بردند.من از خودم راضی هستم.
فضای داخلی اهواز چطور بود؟
بسیار عالی.
از هفته بیستم تا بعد از قهرمانی؟
مردم ما مشکلات زیادی دارند.در خوزستان به خیلی از مردم ظلم می شود.تمام عشق آنها فوتبال است.آنها خیلی هم از من درخواست داشتند.اوایل خیلی برای من سخت بود.من همیشه شاکر خداوند بودم که همه چیز را در اینجا به من نشان داد.عزت و آبرو و ...مسئولیت من زیاد بود.مردم خیلی من را شرمنده کردند.
در چند سالی که شما مربی بودید کمتر مخالف داشته اید.اما فرزاد حاتمی علیه شما موضع زیادی گرفته است.الان که این سوال مطرح می شود...
من احساس خوب و قابل احترامی دارم.ما باید حرفه ای فکر کنیم.طبیعی است که ما وقتی یک کاری را شروع می کنیم به امید یک پیشرفت و ارتباط خوب این کار را شروع می کنیم.ما هزینه می کنیم و هزینه خوبی هم می کنیم اما می بینیم که در طول کار انتظارات برآورده نمی شود.این نه به نفع تیم است نه خود بازیکن.
یکی از بازیکنان می گفت حسین فرکی اگر از بازیکنی ناراحت شود محترمانه او را کنار می گذارد.
من هر کاری می کنم به خاطر خودم نیست.به بخاطر امانتی است که دست من است.پس وقتی من این نگاه را دارم از حق خودم در هر شرایط شاید بگذرم.اما از حق مجموعه نمی توانم بگذرم.
امسال در فولا در این مدل بازیکنان داشتید؟
بله اما من سعی کرده ام در اول کار این را به بازیکنان بگویم.
خط قرمز شما چه چیزهایی است؟
سلامت؛صداقت؛دیانت؛رفاقت که خیلی مهم است در یک تیم و رقابت.شما باید رقابت کنید تا به تیم ورود کنید.وقتی این ها در چهارچوب باشد آن وقت می توانید بروید سراغ تنبیه و تشویق.اصل کار من ارشاد بازیکن است.گاهی اوقات بازیکن متوجه نمی شود.باید به او تذکر داد.این همان زمانی است که او به کارش اصرار دارد.وقتی در شش بازی بازیکنی در ترکیب قرار نمی گیرد یعنی چه؟ما بعد از این مرحله اخطار را داریم.اگر اخطار را دادی یعنی اینکه پا را فراتر گذاشته است و هنوز به مرز اخراج نرسیده است.اما وقتی می بینی که کارهای او به کارهای مجموعه ضرر می زند دیگر نمی شود کاری کرد.این دیگر می شود اخراج اما نه از باشگاه چون او قرارداد دارد.باشگاه هزینه کرده و به کار من هم نمی خوردمی رود دور زمین و شروع می کند به دویدن.
این بازیکنی را که کنار گذاشتید چه کار کرده بود؟
شما یک بازی بزرگ و فیکس دارید که افت می کند.ذهنش در اختیار تیم نیست.یک بازیکن را به جای او می گذاری و بهتر کار می کند.حالا این بازیکن هر کس که باشد دیگر نمی تواند به ترکیب برگردد.وقتی من می خواهم بازیکن متوجه شود وضع فعلی اش خوب نیست.دوست من و مربیان من و همه و همه به من زنگ می زنند وقتی یک بازی انجام می شود.بعد من مقایسه می کنم و می بینم آنها درست می گویند.باز هم من دوست ندارم بازیکنم را از دست بدهم.او هم باید بداند من مربی ام و باید برای موفقیت تیمم تلاش کنم.نگاه من با بازیکنان متفاوت است.باید سی نفر را به یک چشم ببینم.این فرق می کند.من باید عدالت را رعایت بکنم و سعی کرده ام حق را به حق دار بدهم.ساسان انصاری و سروش رفیعی.اینها تمام فصل در لیگ بازیکنانی بودند که نیمکت نشین بودند.هر وقت تعویض شان می کردم با دعا وارد زمین می شدند.این بازیکن ها در جام باشگاه ها شدند بازیکن اصلی من در جام باشگاه ها.هیچ کس فکرش را نمی کرد اما من آدمی نبودم که حق کسی را بخورم.آنها خودشان را رساندند.آنها به خاطر 5 دقیقه بازی کردن در لیگ خدا را شکر می کردند.یا بازیکنان تعویضی ما.آنها به این نتیجه رسیده اند که شرایط راقبول کنند.
شما شیمبا را گرفتید به عنوان یکی از بازیکنان خارجی.خودتان او را جذب کردید یا ...
باشگاه ها ما آدم غیر مجاز را به باشگاه راه نمی دهد.این بازیکنانی را که آوردیم خدا هم کمک کرد که خوب درآمدند.بازیکنانی هم داشتیم که خوب در نیامده اند.خوشبختانه مبلغ بازیکنان ما بالا نبوده که اگر هم آنها را قبول نکنیم ضرر کنیم.من در نفت 4 تا بازیکن خارجی داشتم که خوب بودند.در بین اینها فرید و خلدون بازیکنان عراقی خیلی خوب بودند.ما اینها را با رقم های پایینی جذب کردیم.در فولاد هم بازیکنان خارجی ما کمی طول کشید تا جا بیفتند.رقم آنها هم زیاد نیست.
مدت هاست شما می گویید تصمیم قطعی را نگرفتید.در فولاد می ماندید یا...
من تنها چیزی که فکرش رامی کنم سلامت خودم است.من درد دارم.پزشکم این موضوع را عقب انداخته است و احتمالا پنج شنبه هفته آینده عمل می کنم.
خیلی ها می گویند این ماندن شما در فولاد ریسک است.شما قهرمان شده اید.
من یک تصمیم هایی گرفته ام که فقط در ذهن خودم است.می خواهم قبل از عمل جراحی اعلام کنم.من می خواهم نظرم را بگویم اما دوست دارم همه چیز قطعی شود و ذهنیتی به وجود نیاید.پیشنهاد هایی هم دارم.من 5 روز است از اهواز آمده ام و هر روزش را اذیت شده ام.من واقعا شرمنده مردم اهواز هستم.من سنگ اندازی ها را فراموش کردم.
اگر سال دیگر فولاد پنجم شود و شما سرمربی باشید فکر می کنید تشویق تان می کنند؟
من نمی دانم و نمی توانم قضاوت کنم.بارها دیده ام که ورق چطور بر می گردد.در فوتبال ما از این چیزها زیاد است.من می گویم نمی دانم و واقعیت همین است.
از باشگاه های دیگر پیشنهاد دارید؟
بله.از سه تا باشگاه.