اختصای طرفداری-هدف از سرمایه گذاری در فوتبال یا کسب شهرت است یا کسب درآمد که بدون تردید راه مناسبی برای هر دو هدف است.
حسام صلحی
افراد ثروتمند در سرتاسر دنیا با خریدن باشگاهی اروپایی جهت سرمایه گذاری، شانس خود را برای سرمایه گذاری بخشی از پول های خود امتحان می کنند که هم از این راه، شهرت لازم را بدست بیاورند، هم تیم هایی را که سال ها در کسب موفقیت های مهم ناموفق بوده اند، به آرزویشان برسانند.
حالا اینکه این سرمایه گذاری ها به نفع فوتبال مدرن است یا خیر جای بحث مفصلی دارد. بحثی که شاید با توجه به عقاید مختلف در این زمینه به نتیجه کاملی نرسد.
فوتبال ایران
در کشور خودمان تیم های صنعتی و دولتی زیادی فعالیت می کنند. سپاهان اصفهان با یک پشتوانه مالی قوی، سال هاست در فوتبال ایران حرف نخست را می زدند. در این بین، سرمایه گذاران مختلفی همچون حسین هدایتی با توجه به علاقه مندی شدید مردم ایران به فوتبال وارد عرصه سرمایه گذاری و کمک به تیم های مختلف شده اند.
پرسپولیس و استقلال برای عقب نماندن از سپاهان دست به هر ترفندی می زنند تا با پایین کشیدن این تیم شهرستانی، جایگاه از دست رفته خود در فوتبال را پس بگیرند. بستن قرار داد های سنگین با بازیکنان ایرانی و خارجی و به خدمت گرفتن مربیان خارجی و ایرانی با مبالغ بالا، تنها راهی است که به ذهن مدیران فوتبال ایران خطور می کند.
عدم رسیدگی به تیم های پایه، عدم سرمایه گذاری بیت المال بر بخش های مهم و پایه ای فوتبال منجر شده تا فوتبال ایران به یکی از ضعیف ترین نسل های تاریخ خود تبدیل شود. بازیکنانی همچون کریم انصاری فر، غلامرضا رضایی، سیاوش اکبرپور، جواد نکونام و بسیاری دیگر از بازیکنانی که شاید یک پنجم پولی که می گیرند عملکرد مناسبی ندارند.
بدون تردید اگر این بیت المال در راه درست خرج شود و تیم ها نتایج مورد نظر هوادارانشان را کسب کنند، کسی این حرف ها را به میان نخواهد آورد. پول هایی که بدون هیچ نتیجه ای و بدون هیچ زحمتی به بازیکنان ایرانی و خارجی پرداخت می شود کدام هدف را دنبال می کنند؟
پرسپولیس به مدیریت محمد رویانیان پیش از اینکه مربی را در ابتدای فصل برگزیند، خرید های بزرگی را انجام داد. آیا این راه درست رساندن یک تیم به جایگاه واقعی خود است؟
استقلال هم با حاجی فتح الله زاده قرار داد های بزرگی را با امثال جواد نکونام امضا کرد و از ابتدای فصل مشخص شد که این تیم توان پرداخت این پول ها را ندارد. تیمی که اسپانسر خود را هم مشخص نکرده است، باید چنین هزینه های سرسام آوری را متقبل شود؟
پس بهتر است برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت، برای رسیدن به موفقیت تیم ملی و تیم های باشگاهی در بازی های بین المللی، چاره ای جز هزینه های بی مورد پیدا کنیم.
فوتبال اروپا
فوتبال اروپا و افراط و تفریط تیم ها را با آرسنال شروع می کنیم. آخرین قهرمانی این تیم در لیگ برتر به چه سالی باز می گردد؟ فصل 2003/04 شاگردان آرسن ونگر با هنرنمای تیری هانری، رابرت پیرس، سول کمپبل و بسیاری از ستاره های نامی فوتبال جزیره، بدون حتی یک شکست قهرمان انگلستان شد. بیست و شش پیروزی و ۱۲ تساوی در ۳۸ دیدار آرسنال را به تنها تیم تاریخ فوتبال انگلستان تبدیل کرد که بدون شکست قهرمانی در انگلستان را جشن گرفت.
شاگردان ونگر آخرین بار در رقابت های اف ای کاپ سال ۲۰۰۵ با شکست یونایتد در ضربات پنالتی یک جام را به دست آوردند.
اما حالا همان تیم، با همان مربی به علاوه یک استادیوم مدرن، جایی را در بین تیم هایی که در پایان فصل جام بالای سر می برند ندارد. حتی لیورپول نگون بخت هم توانست در جام اتحادیه قهرمانی را کسب کند اما آرسنال در فینال همین رقابت ها مغلوب بیرمنگام شد!
احتمالا با توجه به گفته ها مشکل از نام باشگاه و کمبود امکانات نیست. آرسنال ۱۳ عنوان قهرمانی در انگلستان را یدک می کشد. این تیم و طرفدارانش تنها دلخوش به یک آکادمی بازیکن ساز هستند و هر سال، در انتهای فصل با گرفتن سهمیه اروپایی در یک مقطع حساس ارضا می شوند.
هر تیمی می تواند یک آکادمی برای خود تشکیل دهد و بازیکنانی را که از در آنجا پرورش می دهد در تیم اصلی خود استفاده کند. اما آیا آرسنال بازیکنان بزرگی را پرورش می دهد و با انها به کسب جام ها عادت کرده است؟ مسلما راه اشتباهی که این تیم و آرسن ونگر می روند به نفع انها نیست.
خروج تیری هانری، سسک فابرگاس، سمیر نصری و رابین فن پرسی در مقاطع مختلف از این تیم خیانت به این باشگاه است؟ هر بازیکنی با توجه به قابلیت هایی که در خود می بیند علاقه زیادی به کسب جام های معتبر در زندگی ورزشی خود دارد.
تیری هانری و فابرگاس با بارسلونا، سمیر نصری با منچسترسیتی و رابین فن پرسی با منچستریونایتد به خواسته های خود نزدیک می شوند. اما آرسنال همچنان به سیاست های اقتصادی و جوان گرایانه خود ادامه می دهد و احتمالا در آینده ای نه چندان دور باید شاهد خروج تئو والکات و جک ویلشر از ورزشگاه امارات باشد. پول خرج نکردن آرسنال به نفع فوتبال زیبایی که این تیم ارائه می دهد نیست.
نه دیوید سیمن و سول کمپبلی وجود دارند که خط دفاع را منسجم تر کنند، نه پت ویرایی است که در میانه میدان آقایی کند و نه تیری هانری است که این تیم قدرتمند را تکمیل کند. برای قهرمانی در رقابت های معتبری همچون لیگ برتر و اروپا، نیاز به ستاره های با تجربه در تیم است تا در کنار جوانان یک تیم در حد قهرمانی و با انگیزه را تشکیل دهند.
منچسترستی، پاریسن ژرمن و به تازگی آنژی روسیه تیم هایی هستند که به اخیرا به جمع باشگاه های پر سر و صدای اروپا پیوسته اند. آنها در کنار چلسی و رئال مادرید بیشترین هزینه را برای به خدمت گرفتن بهترین بازیکنان و مربی های دنیا می کنند. شاید هدف تنها کسب عناوین قهرمانی باشد و به صورت مقطعی هم به آن برسند، اما مسلما یک تیم زمانی قهرمانی دلچسب و با افتخاری را کسب می کند که از داشته های خود نیز در آن بهره ببرد.
بارسلونا در کنار پرورش ستاره های باورنکردنی گاهی هم دست به خرید بازیکنان سرشناس می زند تا با تشکیل یک تیم که ترکیبی از تعصب و انگیزه است، به جنگ حریفان قدرتمند خود برود. منچستریونایتد در انگلستان هم به همین ترتیب عمل کرده و با بهره گیری از ستاره های جوان و پا به سن گذاشته خود، تیمی متشکل از با تجربه ها، با انگیزه ها و خلاق ها را دارد. انها هیچوقت با حضور فرگوسن به این روند استفاده از بازیکنان خود پایان نمی دهد و مسلما هیچگاه از کورس مدعی های انگلستان خارج نخواهد شد.
تضمینی نیست که بازیکنان منچسترسیتی و پاریسن ژرمن، فردا به تیم خود متعهد باقی بمانند. بسیاری از این ستاره ها به خاطر ورود به دنیای ثروتمندهای فوتبال این تیم ها را انتخاب کرده اند. بحران زمانی به سراغ این تیم ها خواهد آمد که مالکان پول دوست این دو باشگاه از تیم داری خسته شوند. آنگاه یک باشگاه می ماند و میلیون ها دلار بدهی های غیر قابل جبران.
بازیکنانی که از در یک باشگاه پرورش یافته و به دنیای فوتبال معرفی می شوند هیچگاه این خوبی باشگاه خود را فراموش نخواهند کرد. آنها با تمام قدرت در هر بازی و بدون توجه به حواشی موجود به میدان می روند. منچسترسیتی و پاریسن ژرمن هیچگاه از این نعمت بهره نخواهند برد.
رئال مادرید هم مدت هاست که دست به خرید بازیکنان نامی فوتبال می زند. اما آیا واقعا هدف کسب جام است؟ مسلما پرز، رئیس باشگاه رئال مادرید به اهداف مالی خود می رسد و هر فصل مشکلی برای خرید ستاره های فوتبال ندارد. این ستاره ها در صورتی که کارایی لازم را نداشته باشند و به اندازه ای که در تیم قبلی خود خوب بوده اند، در پیراهن قوهای سپید نباشند، به فکر جدایی هستند. کاکا، دیوید بکام، مایکل اوون، انتونیو کاسانو، آرین روبن، وسلی اشنایدر و بسیاری از بازیکنان دیگر به دلیل این که تعهدی از لحاظ تعصبی روی باشگاه رئال نداشتند، به فکر جدایی از این تیم افتادند. ستاره های که در تیم های سابق خود آقایی می کردند و در واقع پس از پیوستن به رئال بیشتر به پول رسیدند تا موفقیت آنچنانی.
آندرا شوچنکو، سمیر نصری، کارلوس توز و خیلی دیگر از بازیکنان بزرگ، آن محبوبیت گذشته را پس از انتقال به تیم های جدید خود از دست دادند.
کریس رونالدو هم در رئال مادرید هرچند یک ستاره انکار ناپذیر است، اما در طول سه فصل تنها به سه جام رسیده است. کسی که در منچستر همه کار می کرد و در نهایت قهرمانی در انگلستان، اروپا و عناوین شخصی نظیر توپ طلا را کسب می کرد. رئال مادرید هم پس از دورانی که امثال رائول، کاسیاس، گوتی، ایرو و... را متعصب به باشگاه خود می دید، تا حدودی روی به سیاست های مالی اورد و البته در این زمینه و کسب درآمد های گزاف موفق هم بود.
در تیمی همچون من سیتی، که پس از سی و شش سال عنوان قهرمانی در انگلستان را کسب کرد، به نظر این سرمایه گذاری ها جواب داده است. اما همانطور که گفته شد، معلوم نیست چند سال دیگر شیخ های عربی به این باشگاه متعهد بمانند یاخیر. این باشگاه تنها با صرف هزینه های مالی، توان پایین کشیدن منچستریونایتد را برای همیشه دارد؟ یونایتدی که تعصب، انگیزه و تجربه در آن حرف اول را میزند. مسلما هزینه کردن ۲۰۰-۳۰۰ میلیون پوندی های سیتی، با یک قهرمانی جبران نخواهد شد.
بارسلونا و منچستریونایتد در طول ۲۰ سال گذشته به گفته فدراسیون تاریخ و آمار فوتبال موفق ترین تیم ها در زمین فوتبال بوده اند. آیا آنها همان هزینه ای که سیتی، چلسی، رئال مادرید و پاریس سن ژرمن در طول ۶-۷ سال گذتشه کرده اند را در این ۲۰ سال متقبل نشده اند؟
پس هدف از این سرمایه گذاری ها بیشتر شهرت و درآمد زایی برای مقام های بالایی باشگاه است تا منستجم کردن و حفظ یک تیم در کورس قهرمانی. رئال به درآمد زایی بالایی برای شهردار پرز رسیده است، رومان آبراموویچ را حالا دیگر همه میشناسند وشیخ منصور و خلدون المبارک را هم رفته رفته در دنیا همه به عنوان یک فرد ثروتمند می شناسند.
آرسن ونگر هم همچنان به عنوان یک مربی کم توقع، مظلوم و قدرتمند در زمینه اقتصادی شناخته خواهد شد. منچستریونایتد، بارسلونا و یوونتوس هم به قهرمانی های خود ادامه خواهند داد و هوادارانشان توجهی به ثروتمند بودن یا نبودن تیم خود ندارند.