طرفداری- ژوزه مورینیو به فاصله یک روز مانده تا برگزاری دیدار تیمش با برایتون از سری رقابت های جام حذفی انگلیس، در نشست خبری خود شرکت کرد.
به گزارش MEN، این سرمربی پرتغالی چنین گفته است:
وضعیت مصدومان (هررا، روخو، بلیند و جونز)
نه، هنوز آماده نیستند. ترکیب تقریبا مشابهی از نفرات (همچون بازی با سویا) خواهیم داشت.
در واکنش به هو شدن خود
قصد ندارم بابت شنیدن کمی هو، فرار کنم، خودم را پنهان کنم و یا گریه کنم. قرار نیست در تونل غیبم بزند یا به سرعت به سوی آن بدوم. در مسابقه بعدی من اولین کسی خواهم بود که (از تونل) خارج می شود. ترسی از مسئولیت های خود ندارم.
در بیست سالگی، در فوتبال چیزی نبودم. با افتخار پسر شخصی بودم و حالا در 55 سالگی، بر اساس کار خود به شخص کنونی تبدیل شده ام و این به خاطر تلاش، استعداد و ذهنیت من است. پس می توان این ها را با هم داشت. می توانم درک کنم که سالیان زیادی برای افرادی که مرا دوست ندارند، خیلی سخت بود که ببیند او دوباره اینجاست و دوباره برنده شده.
به مدت 10 ماه، قهرمان نشده ام. از آخرین جامی که کسب کردم، 10 ماه می گذرد. من لیورپول و چلسی را شکست دادم و برابر سویا باختم و حالا فرصت آن هاست که خوشحال باشند. اعتقادات مذهبی من به من آموخته اند که از شادی دیگران خوشحال باشم، پس من فرد خیلی خوشحالی هستم.
درباره روحیه و شکست بازیکنان پس از حذف از لیگ قهرمانان
البته که من بهتر هستم. از چیزی که پس از مسابقه از بازیکنانم دیدم، رضایت دارم. از ناراحتی و ناامیدی آن ها رضایت دارم. خوشحالم که همه یک حس داشتیم ولی بازیکنان با من همراه شدند چون فرصت زیادی برای ناراحتی و اندوه نداریم. پس خوشحالم که بازیکنان با من همراه شده اند.
وضعیت تیم در تمرینات
ما همیشه خیلی خوب تمرین می کنیم. برای بهتر تمرین کردن، به واکنش خاصی نیاز نداریم. اشتیاق و سازمان یافتگی از همان روز نخست همراه ما بوده است.
اهمیت بازی با برایتون
تمامی بازی ها مهم هستند. هنگامی که گفتم بازی با سویا مهم تر بازی با لیورپول است، منظور خاصی نداشتم. برای برخی از طرفداران، فرقی نمی کند که بازی با لیورپول در چه تورنمنتی باشد؛ برای آن ها بازی با لیورپول مهم تر از هر مسابقه ای است.
با وجود این که شکست برابر سویا به منزله پایان کار ما در لیگ قهرمانان بود، مطمئن هستم برخی از طرفداران منچستریونایتد حاضر نیستند برد برابر لیورپول را با (شکست برابر) سویا عوض کنند. هر مسابقه ای متفاوت و با اهمیت است.
کیفیت عملکرد تیم برابر سویا
به طرفداران می گویم که آن ها طرفدار تیم هستند و حق دارند که دیدگاه خودشان را داشته باشند ولی مسئله ای هم داریم که من آن را میراث فوتبالی صدا می زنم. نمی دانم اگر از زبان پرتغالی _که در آن خیلی خوب هستم_ اصطلاح خود را به زبان انگلیسی _که در آن خیلی با بی نقص بودن فاصله دارم_ برگردانم، منظور خود را به خوبی می رسانم یا خیر.
و چیزی که یک مربی به ارث می برد، همانند آخرین قهرمانی منچستریونایتد در لیگ قهرمانان است که در سال 2008 رخ داد و این اتفاق دفعات زیادی برای باشگاه رخ نداده است. از 2011-2012، تیم در همان مرحله گروهی حذف شد. گروه آن سال، مشابقه گروهی بود که این فصل داشتیم: بنفیکا، بازل و گالاتی از رومانی.
هنگام صعود از مرحله گروهی در 2013 و حذف از یک هشتم نهایی، من بر روی نیمکت حریف نشسته بودم. در سال 2014 تیم در مرحله یک چهارم نهایی حذف شد. در 2015 در عرصه اروپا حضور نداشت. در 2016 بازگشت تیم به اروپا، حذف در مرحله گروهی، راهیابی به لیگ اروپا و سپس حذف در دور دوم از بازی های حذفی. در 2017 باشگاه بار دیگر در لیگ اروپا حاضر شد و همراه با من به قهرمانی رسید و به لیگ قهرمانان برگشت.
در سال 2018، تیم از 18 امتیاز ممکن در مرحله گروهی 15 امتیاز کسب کرد و در دور یک هشتم، در خانه شکست خورد. پس طی 7 سال همراه با 4 مربی مختلف، باشگاه یکبار اصلا به اروپا راه نیافت، دو بار در همان مرحله گروهی حذف شد، و بهترین تجربه اش حضور در مرحله یک چهارم نهایی بود. این یعنی میراث فوتبالی و اگر لیگ برتر را مبلاک قرار دهیم، آخرین قهرمانی تیم در فصل 13-2012 بود و سپس یونایتد طی چهار فصل پیاپی، لیگ را در رده های چهارم، پنجم، ششم و هفتم به پایان برد.
پس طی چهار سال اخیر، بهترین رتبه تیم در لیگ چهارمی بوده است. این یعنی میراث فوتبالی؛ یعنی وقتی فرایندی را شروع می کنید، در فلان جا یا فلان سطح قرار دارید و این چیزی است که به شما به ارث رسیده است.
پس اگر شما با طرفدارانی حرف می زنید که من احترام زیادی برای آن ها قائل هستم، من هم با تعداد زیادی از طرفداران حرف می زنم منتهی تفاوت اینجاست طرفدارانی که شما با آن ها حرف می زنید ناراحت هستند و کسانی که من با آن ها حرف می زنم، میراث فوتبالی، فرایند و زمانی که من به تیم وارد شدم را می دانند و درک می کنند.
آیا می دانید زمانی که من راهی رئال مادرید شدم، چند نفر از آن ها تجربه حضور در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان را داشتند؟ ژابی آلونسو با لیورپول، کاسیاس با رئال مادرید و رونالدو با منچستریونایتد. باقی نفرات حتی در یک چهارم نهایی هم حاضر نبودند؛ این یعنی میراث فوتبالی.
میراث فوتبالی
این آمارها واقعی هستند. چند نمونه دیگر برای تان می آورم. طی هفت فصل اخیر، بدترین رتبه منچسترسیتی در لیگ چهارمی بوده است. منچسترسیتی طی هفت سال اخیر دو بار به قهرمانی رسیده و اگر می خواهید بگویید سه بار، آن ها دو بار هم به نایب قهرمانی رسیدند. میراث یعنی این. می خواهید بدانید چه چیزی دیگری یعنی میراث؟ اوتامندی، دی بروین، فرناندینیو، سیلوا، استرلینگ و آگوئرو از سرمایه گذاری باشگاه در گذشته هستند، نه طی دو فصل اخیر. می دانید چند بازیکن یونایتد، فصل گذشته تیم را ترک کردند؟ ببینید آن ها کجا بازی می کنند، چگونه بازی می کنند و آیا اصلا بازی می کنند. این یعنی میراث فوتبالی و روزی که من از تیم بروم، مربی بعدی منچستریونایتد بازیکنانی همچون لوکاکو، ماتیچ و دخیا خواهد داشت که از چندین سال قبل در تیم بوده اند. آن ها بازیکنانی با ذهنیت متفاوت، کیفیت و رزومه ای متفاوت و کاردان خواهند داشت.
اگر به یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان بروید، همیشه چهار باشگاه آنجا حاضر هستند. بارسلونا طی هفت-هشت سال گذشته همیشه آنجا بوده است، رئال مادرید، یوونتوس و بایرن مونیخ هم هستند و البته باشگاه هایی هم همچون اینتر من یا موناکوی فصل قبل هم خواهند بود ولی آن هایی که همیشه آنجا هستند، بی دلیل در آن جمع حضور ندارند. نکته خوب و جالب برای من این است که من و آقای وودوارد و آقای آرنولد، دقیقا هم مسیر هستیم و روی تمامی مسائل توافق داریم، روی سرمایه گذاری ها، روی داشته های مان، روی سرمایه گذاری های فصل به فصل مان. ما دقیقا همسو هستیم و بنابراین شرایط خوب است.
من وظیفه شگفت انگیزی دارم. روز گذشته با فردی ملاقات کردم که به تازگی از باشگاهی دیگر به اینجا آمده تا با ما کار کند و از او پرسیدم چرا تصمیم گرفته که به اینجا بیاید. فرد مورد نظر به من گفت که در باشگاهی دیگر فوق العاده کار کردم و در این باشگاه وظیفه بزرگی بر دوش من است و به خاطر همین چالش به اینجا آمدم. بسیار خب، تصمیم من هم مشابه بود. می توانستم در کشور دیگری کار کنم که قهرمانی در لیگ برای مان قطعی باشد. من اینجا هستم، قصد دارم اینجا بمانم و هیچ چیزی نمی تواند نظر مرا عوض کند. نمی دانم آیا این ضرب المثل را شنیده اید یا نه ولی آن را دوست دارم: «هر دیواری، دری دارد».