طرفداری- زمانی که آنتونیو کونته به باشگاه چلسی وارد شد به نظر می رسید که پادشاهی در کاخی ویران شده گام نهاده بود، ویرانه ای به نام چلسی. کاخی با برج و باروهای سر به فلک کشیده و پر زرق و برق که بر اثر زلزله ای ویران کننده و مهیب، شکوه و عظمتش جریحه دار شده و از ریخت و قیافه افتاده بود. او برای هر قدم می بایستی پای خود را از روی تکه پاره های این ویرانه عبور می داد. در قدم های آغازینش، او متفکرانه به اطراف می نگریست؛ به این فکر می کرد که چگونه می توان زیبایی و رونق سابق را به این آشیانه بازگرداند. اهالی فوتبال انتظار تابستان شلوغی را برای چلسی داشتند چرا که اغلب فکر می کردند باید ویرانه چلسی را کاملاً کوبید و از نو ساخت اما نظر معمار ایتالیایی چیز دیگری بود. در نظرش آمد که این ویرانه از اسکلت بندی قوی و مستحکمی برخوردار است پس در صدد آن برآمد که چند نقطه ضعفی که پایه های چلسی را سست کرده بودند را کشف کند و آن ها را به نقطه قوت چلسی تبدیل نماید.
در آغاز فصل حضور پرتعداد مربیان پرآوازه بر مسند سرمربیگری تیم های مدعی قهرمانی موجب شد که شاید خوشبین ترین هواداران چلسی هم برای تیمی که در فصل گذشته به رتبه ای بهتر از دهمی در لیگ دست نیافت، کسب سهمیه لیگ قهرمانان و نهایتاً نایب قهرمانی را هدف مطلوب تیم خود در نظر بگیرند؛ پیش بینی ها حاکی از آن بود که مردم شانس قهرمانی را در وهله اول برای دو تیم شهر منچستر و سپس برای لیورپول، آرسنال و تاتنهام قائل هستند. حتی سرالکس فرگوسن با تجربه نیز در پیش بینی های خود از قهرمان فصل 17-2016 لیگ جزیره، نامی از چلسی به میان نیاورده بود. حضور مورینیو، گواردیولا، کلوپ، پوچتینو، ونگر و حتی کلودیو رانیری که آخرین قهرمان لیگ جزیره به شمار می رفت، شانس ها را برای چلسی بسیار کمرنگ می نمود. اغلب این ابر مربیان در آغاز فصل سخن از عزم و هدف خود برای فتح عنوان قهرمانی لیگ به میان آوردند.
قدم اول کونته چند خرید کم سر و صدا در تابستان بود. تابستانی که برای سایر رقبا بسیار پر سرو صدا همراه با خریدهایی پرشمار و رکورد شکن برای چندی از آنها دنبال می شد. مرد ایتالیایی از جنجال و هیاهو بیزار بود و در حالی که دوستداران چلسی منتظر حرکتی انقلابی در تیم بودند، کونته در اندیشه آن بود تا تغییرات را آهسته آهسته وارد تیمش کند. در قدم بعدی وی تصمیم گرفت با کمترین تغییرات در ترکیب نفرات و آرایش تیم، چلسی را روانه میدان کند. چیزی که از نظر او مهمترین تغییر بود، تفکر تیم برای به چنگ آوردن پیروزی در هر بازی بود. چلسی سه بازی اول فصل را پیروز شد اما به سختی و با چنگ و دندان برای کسب هر پیروزی تا آخرین لحظات جنگید. در واقع اصلی ترین تفاوت تیم جدید با تیم فصل قبل در همین روحیه جنگندگی آنان بود و در سایر موارد هنوز نقاط ضعف مشابهی از فصل قبل باقی مانده بود، چرا که به ندرت چلسی قادر به کلین شیت می شد و معمولا مجبور می شد تا گل های خورده را جبران کند.
در بازی چهارم فصل، سوانزی قعر نشین از چلسی تساوی گرفت تا تردیدها به میان آید. بازی بعدی را چلسی در استمفوردبریج به لیورپول واگذار کرد تا اولین شکست فصل برایش رقم بخورد. بوی خطر به مشام می رسید. دیدار بعدی در مقابل آرسنال بود و شکست سخت چلسی در مقابل همشهری رسماً زنگ خطر را برای آبی پوشان به صدا درآورد. چلسی دوباره به مرز بحران رسید، هواداران نگران تکرار ناکامی ها شدند و ترس از اینکه دیگر تیمشان را در قامت قدرتمندان نبینند. نا امیدی بار دیگر در چشمان بازیکنان تیم به چشم می خورد. کونته پس از آن شکست شب ها خوابش نبرد. شبانه روز فکر کرد و فکر کرد که راه خروج از این گرداب چیست؟ نقطه ضعف در کدام قسمت پنهان شده است؟ سرانجام زمان تصمیم بزرگ فرا رسید، وقت انقلاب بود!
آرایش 3-4-3 برای چلسی متولد شد. تحولی شگفت انگیز تر از آنچه که انتظارش می رفت. اولین تجربه این سیستم در مقابل هال سیتی به دست آمد و نتیجه آن پیروزی 2-0 برای چلسی بود. کلین شیت چلسی از نکات امیدوار کننده برای ادامه این راه بود. دیدار بعدی با پیروزی 3-0 مقابل لستر همراه شد و بازهم کلین شیت. پس از آن چلسی با نتیجه 4-0 منچستریونایتد را درهم کوبید، بازهم گل های بیشتر از راه رسید و شیرهای لندنی با نتیجه 5-0 اورتونی ها را نیز بدرقه کردند. شش بازی متوالی با گلباران حریفان و در عین حال بسته ماندن دروازه چلسی همراه شد. گویی دیگر این تیم مهارشدنی نبود و بردها یکی پس از دیگری از راه رسید تا جایی که چلسی با کسب 13 برد متوالی، رکورد بیشترین برد متوالی در تاریخ لیگ برتر را به دست آورد، از مقام هشتم جدول رده بندی مستقیما به صدر جدول صعود کرد و پس از آن هیچ تیمی نتوانست صدر را از چلسی پس بگیرد.
ثبات تیم به قدری بالا رفته بود که در مقاطعی از فصل، چلسی فاصله ای 10 امتیازی با تیم دوم جدول ایجاد کرده و رقابتی ترین لیگ معتبر اروپایی را تک قطبی کرده بود! بزرگترین سوال برای مربیان صاحب نام حاضر در لیگ برتر این بود که راه توقف چلسی چیست؟ روش های مختلفی امتحان شد که ناکام ماند، اما سرانجام یک سرمربی انقلابی دیگر کلید حل این مسئله را پیدا کرد. مائوریسیو پوچتینو فردی که قدرتمندترین تاتنهام پنجاه سال اخیر را خلق کرده بود، موفق شد پس از 13 بازی نوار پیروزی های چلسی را قطع کند. اما روش او چه بود؟ همان ترکیب 3-4-3.
از آن روز به بعد استقبال مربیان لیگ برتری از این آرایش روز به روز افزایش یافت و این نوع چیدمان بارها توسط تیم های بالای جدولی استفاده شد که عموماً نتایج مطلوبی را برای آنان به همراه داشت. بله، کونته نه فقط در چلسی بلکه تحولی در لیگ برتر انگلستان به وجود آورد. متفکر ایتالیایی روش برد در جزیره را تغییر داد؛ بدون هیاهو، بدون ادعا آمد و تاج پادشاهی لیگ جزیره را بار دیگر برای چلسی به ارمغان آورد.