حضور مجدد ایرلند در جام جهانی پس از هشت سال تنها یک پاورقی از اتفاقات عجیبی بود که پیش از شروع جام رخ داد
صدای روی کین می لرزید. برای چند دقیقه اینطور به نظر می آمد که اراده آهنی معروف او خدشه دار شده بود.
مردم ایرلند مضطرب بودند. آنها منتظر لحظه ای بودند که می توانست سرنوشت ایرلند در جام جهانی ۲۰۰۲ را رقم بزند. چیزی که مایل ها دور از استادیوم های کره جنوبی و ژاپن اتفاق می افتاد.
در ۲۷ می ۲۰۰۲ و در شهر منچستر، تنها پنج روز پیش از نخستین دیدار ایرلند در جام جهانی برابر کامرون، کین موافقت کرد که با شبکه RTE مصاحبه کند. تصمیم اولیه کاپیتان ایرلند این بود که به طور کامل توضیح دهد که در روز ۲۳ می، چه اتفاقی در سالن هتل هایات سایپن رخ داد. جایی که نزاع شدیدی بین کین و میک مک کارتی سرمربی ایرلند رخ داد و باعث شد مهم ترین بازیکن ایرلند به خانه فرستاده شود.
حرف آخری که رد و بدل شد در نوع خودش به یاد ماندنی بود. حرفی که پس از یک دهه تنفر و صلح اجباری که بین دو طرف جریان داشت زده شد. این اتفاق وقتی رخ داد که کین صراحتا در مقابل سایر بازیکنان از وضعیت آماده سازی تیم انتقاد کرد که باعث شد مک کارتی در جواب تلویحا به او بگوید که او در برخی بازی ها خودش را به مصدومیت زد تا بازی نکند. حرفی که باعث شد کاپیتان کین به مرز انفجار برسد.
کین قبل از اینکه از در خارج شود، فریاد زد: “میک، تو یک دروغگویی. تو یک آشغال بی مصرفی. من تو را به عنوان بازیکن قبول نداشتم و به عنوان یک مربی هم تو را به حساب نمی آورم و به عنوان یک آدم هم تو را به حساب نمی آورم. تو یک آشغال بی مصرفی و جام جهانی ات ارزانی خودت. تنها دلیلی که من با تو سر و کار داشتم این بود که تو سرمربی کشورم بودی. آن هم ارزانی خودت.
(توضیح: سخنان اصلی روی کین به مراتب از جملات بالا شدیداللحن تر بود و غیرقابل ترجمه بود. جمله انگلیسی اصلی او را در قسمت کامنت ها خواهید خواند.)
برمیگردیم به مصاحبه. کین که حالا در شرایط روحی متفاوتی قرار داشت، می خواست داستان را از زبان خودش بگوید. به خصوص به این خاطر که پس از این رویداد مردم ایرلند در شوک فرو رفته بودند. اما خبرنگار تامی گورمن سعی کرد صحبت را به سمت دیگری ببرد. او تلاش کرد کین را ترغیب کند که به تیم ملی برگردد.
آن کلیپ هنوز متأثرکننده است. نه به این خاطر که کین تا آستانه اشک ریختن پیش رفت. این آن مرد مقتدری نبود که باعث دو دستگی در کشورش شده بود. این شخصی بود که پاسخ تمام سوالات گورمن را به اخلاقیات، صلح، کودکان ایرلند و حتی ناآرامی های شمال این کشور ربط می داد.
وقتی گورمن پرسید: “آیا شانسی هست که دوباره برگردی؟“ کین پاسخ داد: “الان توپ در زمین من نیست.“
این واقعه ای بود که کل عملکرد تیم در جام جهانی را تحت شعاع قرار داد. کل تورنمنت برای ایرلندی ها در کلمه “سایپن“ و واکنش های مردم پس از آن خلاصه شد. علی رغم اینکه تورنمنت برای ایرلندی ها به یاد ماندنی بود و دو گل دقیقه آخر و یک بازی منتهی شده به ضربات پنالتی را تجربه کردند، اما غیرممکن است کسی فکر نکند که شاید اتفاقات بهتری می توانست رخ دهد.
اخیرا در “آف د بال“ برنامه ورزشی تلویزیون ایرلند کلیپی را از گل تساوی دقایق پایانی رابی کین به آلمان در جام جهانی ۲۰۰۲ نشان دادند. خیلی ها اعتقاد دارند که این گل یکی از تاریخی ترین ترین گل های ایرلند است. اما حتی در همان برنامه مجریان این بحث را مطرح کردند. چه اتفاقات بزرگ دیگری می توانست رخ دهد اگر روی کین بازی می کرد؟!
برای مدت کوتاهی به خصوص پس از آن مصاحبه کانال RTE، این فرضیه بازگشت کین محتمل به نظر می آمد. کین در حالی که صدایش می لرزید، مصاحبه اش را با این جمله تمام کرد: “من می خواهم برای ایرلند بازی کنم. خواهیم دید که چه می شود.“
غیرممکن بود که تصویر او را در رسانه ها نبینیم. برای شش روز داستان او تیتر یک تمام روزنامه ها بود. علی رغم اینکه در همان برهه انتخابات در این کشور انجام شده بود، توجهات به سمت داستان روی کین بود و کار به جایی رسید که برتی آهرن نخست وزیر منتخب مردم پیشنهاد کمک برای حل اختلافات را داد. او تنها شخصی نبود که می خواست کمک کند. چون حتی شایعاتی شنیده شده بود که چند تاجر پیشنهاد دادند برای کین جت شخصی روانه کنند تا او را به ژاپن ببرد.
آنها حاضر بودند هر کاری بکنند تا کین برگردد. با این حال این یک احساس همگانی نبود. برای عده ای او کسی بود که به کشورش خیانت کرده بود و برای عده ای دیگر که تعدادشان بیشتر بود، افراد دیگری بودند که با کم کاری شان به روی کین خیانت کردند. این اختلافات مباحث سیاسی و حتی تقریبا فلسفی به وجود آورد. بحث هایی از قبیل اینکه یک کشور کوچک باید چه انتظاراتی داشته باشد یا اینکه روی کین بازیکنی زیاده خواه است یا کمال گرا. اختلاف نظرها در مورد این رویداد زیاد بود. مردم یا طرف مک کارتی بودند یا طرف کین. دوره سختی بود و حتی وقتی شبکه های تلویزیونی به سراغ مصاحبه از مردم می رفتند، برخی از آنها جلوی دوربین گریه می کردند.
همه این ها به خاطر تأثیر دگرگون کننده ای بود که حضور در یورو ۸۸ و جام های جهانی ۹۰ و ۹۴ برای ایرلندی ها در پی داشت. شادی مطلقی که پس از دهه ها رنج و مشکلات اقتصادی در مردم به وجود آمده بود.
در طول این مدت کین به مرد یکه تاز ایرلند تبدیل شده بود و رفتار سرکشانه اش هم او را معروف به “ببر ایرلندی“ کرد. او در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ با سبک بازی اش سبب شد سطح بازی تیم جوان مک کارتی به مراتب بالاتر برود. او در هر بازی تیمش مهره کلیدی و تعیین کننده بود. هم در تساوی ۱-۱ با پرتغال که تک گل تیمش را به ثمر رساند و هم در برد مهم و کلیدی ۱-۰ برابر هلند.
مسابقه برابر هلند با خطای دقایق ابتدایی روی کین روی مارک اوورمارس شروع شد و در ادامه کین پایه گذار تنها گل تیمش شد. اما عکسی که یکی از عکاسان کنار زمین شکار کرد، عمق رابطه بین سرمربی و کاپیتان را نمایان کرد. در میان شادی پس از پیروزی مک کارتی و کین با هم دست دادند. اما هنگام دست دادن، کین با بی اعتنایی به سمت دیگری نگاه می کرد.
اما آنها در روزهای منتهی به بازی با کامرون در جام جهانی با یکدیگر دست ندادند. لحظه ای که همه انتظارش را می کشیدند هرگز فرا نرسید. حتی کار به اینجا هم نرسید که یکی از این دو بزرگی کند و اول عذرخواهی کند. اما شاید این بهترین روش برای پایان یافتن این داستان بود. حتی اگر ناراحت کننده بود.
پس از یک هفته واکنش های متفاوت و هرج و مرج رسانه ای و پس از مصاحبه آشتی کنان گورمن با روی کین، روابط عمومی فدراسیون فوتبال ایرلند بیانیه داد و از مک کارتی حمایت کرد. مشکل این بود که این بیانیه قرار بود تا قبل از صحبت های خود میک مک کارتی منتشر نشود. اما حالا با چنین بیانیه ای، مک کارتی پشتش گرم بود و می توانست داستان را هر گونه می خواست شرح بدهد.
تمام شد. کین به تیم برنگشت، تیم هم در جام جهانی سه بازی از چهار بازی اش را مساوی کرد و در مرحله یک هشتم نهایی در ضربات پنالتی مغلوب اسپانیا شد که حذف آبرومندانه ای بود.
اما پس از حذف ایرلند، روی کین به شدت از کسانی که از نتایج کسب شده راضی بودند انتقاد کرد و آن را نتیجه اتخاذ نکردن یک ذهنیت درست دانست. گرچه این نتیجه ای بود که قابل پیش بینی بود. اما در این جام جهانی که به سورپرایزها و اتفاقات عجیبش معروف بود، شاید سرنوشت ایرلند می توانست طور دیگری رقم بخورد.
با حضور کین ایرلند می توانست رویای حضور در نیمه نهایی را در سر بپروراند. اما سر آخر او نتوانست سازش کند. او در اوج دوران آمادگی قرار داشت اما ذهنیت برنده قوی اش در نهایت باعث شکست خودش شد.
در آن مصاحبه گورمن از کین پرسید: “آیا پس از ۱۵ سال وقتی به گذشته برگردی از خودت نخواهی پرسید دقیقا چه اتفاقی افتاد؟“
کین پاسخ داد: “شک ندارم!“
با این حال حتی به ۱۵ سال هم نکشید. سال ۲۰۱۳ و در مراسم معرفی مستند روی کین و پاتریک ویرا، کین اینگونه پشیمانی اش را ابراز کرد: “اگر می توانستم در جام جهانی بازی کنم خیلی خوب می شد. مردم زیادی ناامید شدند. به خصوص خانواده ام.“
ناامیدی و خشم حالا از بین رفته است. اما پشیمانی تا ابد باقی می ماند.
نوشته شده توسط Miguel Delaney از وبسایت فورفورتو