90/ محمدکريم روزبه
فولاد خوزستان تا اينجاي کار آبروداري کرده و نماينده شايستهاي براي فوتبال کشورمان در آسيا بوده و اگر دچار بدبياري نشود ميتواند با شکست «السد» در اهواز به اعتبار فوتبال ايران در اين عرصه اضافه کند.
سئوال اين است چرا اين فولاد که نه سرمربي ميلياردي و نه بازيکنان اسم و رسمدار دارد ميتواند تا اين مرحله با شايستگي صعود کند اما تيمهايي مانند استقلال، پرسپوليس و سپاهان که يک تريلي هم اسم و شهرت و حتي افتخارات آنها را نميکشد اندر خم يک کوچه هستند؟
اصلا قصد نداريم بگوييم فصل ستارهها تمام شده که اتفاقا معتقديم يک ستاره واقعي ميتواند در لحظات برزخي به کمک تيمش بيايد. اتفاقا معتقديم به جايش هم بايد هزينه کرد اما نکته ظريف اينجاست بعضي از تيمها در فصل نقل و انتقالات به جاي آنکه بازيکنان را به خدمت بگيرند که مشکلي از مشکلاتشان را حل کند فقط به دنبال جنجالهاي رسانهاي هستند و به دنبال ترکاندن بمب و فشفشهاند آخرش هم در رقابتهاي داخلي و بينالمللي ناکام ميشوند.
بياييم کلاهمان را قاضي کنيم و ببينيم و بگوييم چه تعداد از بازيکنان فولاد را ميشناسيم از طرف ديگر اعتراف کنيم در مقابل حتي نيمکتنشينان و ماساژور تيمهاي سرخابي و سپاهان را با اسم کوچک و لقبهايشان ميشناسيم.
در تيمي مثل فولاد که ستاره اسمي نداشت، ستاره اصلياش «فولاد» بود. تيمي منسجم و کمحاشيه و يک مربي بيسر و صدا و البته مديرعاملي که کاملا با مسايل حرفهاي برخورد ميکند و به ندرت از او مصاحبهاي ميبينيم زيرا ميداند وظيفهاش ساماندهي تيم و ايجاد آرامش است اما مديران سرخابي مانند سه وعده غذايي، روزي سه بار روي آنتن رسانهها بودند و چنان به خودباوري کاذب رسيدند که حتي ميتوانند مديريت باشگاههاي بارسلونا و رئالمادريد را هم برعهده بگيرند. البته آنها هم در طول فصل زحمات زيادي را متحمل شدند که نميتوان آنها را ناديده گرفت اما متأسفانه حواشي آنها بيشتر از متن بود و همين مسئله بنيان تيمهايشان را سست کرد.
متأسفانه اين بدعت فراگير همچنان هم ادامه دارد و اين روزها ميشنويم سرخابيها باز هم به دنبال جذب ستارهها با قيمتهاي آنچناني هستند. براي نمونه پرسپوليسيها که ظاهرا اسپانسر پولداري نصيبشان شده. باز هم دنبال ريخت و پاش هستند و قرار هم نيست درس عبرت بگيرند.
اگر سرخابيها و حتي سپاهانيها از نردبان خودبزرگبيني خود چند پله پايين بيايند و باشگاههايي مانند فولاد و نفت تهران را الگوي خود قرار دهند قطعا ميتوانند دوباره به مسير اصلي برگردند در غير اين صورت آش و کاسه همين است که ميبينيم و فصل آينده هم بعد از يک شکست به دنبال بهانه و ناکامپروري هستند تا از خودشان رفع مسئوليت کنند.
اينها گوشهاي از واقعيتهاي موجود فوتبال ماست که برخي خودشان را به نديدن و نشنيدن ميزنند و آخر و عاقبت آن هم ناکامي پشت ناکامي و شرمنده شدن هواداران است، البته بازيکنان و کادرفني که پولشان را تا ريال آخر هم ميگيرند و آخرش يک ماچ جانانه به پيراهن تيمشان ميزنند تا ثابت کنند چقدر باتعصب هستند!