اختصاصی طرفداری- بازی اعداد اثر کریس اندرسون و دیوید سالی، نام کتاب متفاوتی است که در مجموعه طرفداری، تصمیم گرفتیم آن را به صورت هفتگی برای شما ترجمه کنیم. بخش های قبلی کتاب را اینجا ببینید.
از هفته گذشته، پیش بینی هایی در مورد آینده فوتبال و نقش اعداد در آن ذکر کردیم و در این هفته 5 پیش بینی دیگر را عنوان می کنیم و کتاب بازی اعداد در این هفته به پایان می رسد.
پیش بینی ششم
فاصله بین رقم نقل و انتقالات و دستمزد مهاجمان با مدافعان و دروازه بان ها به طرز چشمگیری کاهش خواهد یافت.
شاید گل مهمترین عملکرد متریک قابل اعتماد در فوتبال نیست چون ممکن است در خط حمله همه کارها خوب پیش برود اما بازی را ببازید. گلزنی تنها معیار برای عملکرد خوب نیست.
به محض آنکه قدرت شانس و ارزش یک گل در بخت و اقبال تیم تان پی ببرید، نتیجه گیری سخت می شود. با وجود آنکه ملاک فوتبال همیشه گلزنی و جشن پیروزی ها بوده، کمتر به گل هایی که دریافت نشده یا در اثر اشتباه، دریافت شده، توجه می شود. توجیهات کافی برای این پدیده وجود دارد اما در یک کلام باید ارزش گل نخوردن در فوتبال افزایش پیدا کند و چنین خواهد شد. دفاع به اندازه حمله مهم است و گاهی حتی مهم تر است.
دانستن این مساله تنها یک پیامد ساده خواهد داشت. توجه برای خرید مدافعان و دروازه بان های خوب بیشتر و به طور طبیعی رقابت برای کسب آنها بیشتر و رقم آنها افزایش خواهد یافت.
در فوتبال همیشه بیشتر، بهتر نیست. آمار شوت بیشتر نمی تواند چندان باعث آمار گل بهتر شود. گاهی کمتر، بهتر است. تکل کمتر، کرنرهای کمتر؛ همچنین تفاوت زیادی بین گل دوم و گل پنجم وجود ندارد و از نظر آماری درصد پیروزی شما زیاد متفاوت نیست.
در بسکتبال یک بازیکن فوق ستاره 20 درصد یک تیم است اما در فوتبال با توجه به تعداد بازیکنان، یک فوق ستاره تنها 9.1 درصد از تیم است. این یعنی درها برای ضعیف ترین بازیکنان باز است و آنها نقش تعیین کننده ای در عملکرد تیم دارند.
زمانی بهترین و بدترین بازیکنان تیم برای پیروزی کنار هم همکاری می کنند، به سرعت می فهمیم تنها یک راه بهترین راه در فوتبال نیست. این تاثیر کمتر بازیکنان در فوتبال نسبت به بسکتبال باعث می شود نقش شانس هم در آن افزایش یابد. می توانید با دنبال کردن دو استراتژی فوتبال موفق تری ارائه دهید: باید از حریف خلاق و پویاتر باشید و همچنین مقابل دروازه توپ های بیشتر به گل تبدیل کنید. هر دوی اینها باعث می شود نقش مدافعان و دروازه بان ها افزایش یابد.
پیش بینی هفتم
سیتم 4-4-2 جای خود را به 150-4-4-2 می دهد؛ سازماندهی، تاکتیک جدید خواهد بود.
همانطور که یوهان کرایوف می دانست، بازی کردن فوتبال با مغز باعث می شود دو یا سه قدم از حریف جلو باشید. فوتبال همیشه با گذر زمان تکامل پیدا کرده و هیچگاه نمی توان این پیشرفت را متوقف کرد. توپ فوتبال گِرد خواهد ماند، گسترش فوتبال در سراسر جهان بیشتر خواهد شد و زنان هم بیشتر از همیشه به فوتبال روی می آورند و زمین های بهتری ساخته می شود و تجهیزات کامل تر خواهد شد و دانش فوتبال وسیع تر از همیشه خواهد شد. متخصصانی خبره پا به عرصه می گذارند و همه چیز را علمی پیش می برند. به عنوان تماشاگر، ما همیشه این تغییرات را به وضوح نمی بینیم. تمام چیزی که ما می بینیم، اتفاقات از زمان به صدا در آمدن سوت آغاز بازی است.
با این حال، واضح است که تجزیه و تحلیل های جدید، باعث می شود روش فکر بازیکنان، مربیان و هواداران تغییر کند. بنابراین در وسعت آنالیزها شکی نداریم و فقط باید دید کدام باشگاه از این داده ها استفاده بیشتری خواهند کرد. آنالیز با آمار یکی نیست. آمار در اختیار همه قرار می گیرد اما این وظیفه باشگاه هاست که آنها را آنالیز کنند و در نهایت با استفاده از آن چه کارهایی انجام دهند. نمی توان گفت راه درست تنها یک راه است اما اگر در استفاده از اطلاعات باهوش باشید، این یک مزیت بزرگ است.
همانطور که بازیکنان از نقاط مختلف جهان ظهور می کنند و استعدادیاب ها، توانایی آنها را می فهمند، کارایی داخلی باشگاه ها با اهمیت تر می شود. این یعنی تفاوت باشگاه ها در آینده، در سطح سازماندهی آنها خواهد بود. کدام تیم ها خودشان را برای راه های موفق و تغییرات درست، بهتر آماده می کنند؟ تاریخ نوآوری ها در فوتبال به تاکتیک بستگی داشته است. اینکه چطور بازیکنان را بهتر در زمین بچینید و فضاها را پوشش دهید و در حمله از فضاهای خالی استفاده کنید اما تاکتیک یک راه حل کلی در مورد سازماندهی تیم چه داخل و چه خارج از زمین است تا بیشترین کارایی در بازی را نمایش دهیم.
با زیاد شدن استعدادها و دسترسی بیشتر باشگاه ها به بازیکنان مستعد، فوتبال بیشتر به سمت بازی تیمی می رود و ترکیب ابتدایی، اهمیت کمتری پیدا می کند. برعکس، تمام بخش های تیم در موفقیت سهیم خواهند بود. مربیان، پزشکان، روانشناسان، آنالیزورها و استعدادیاب ها بیشتر از قبل باید با هم همکاری کنند. تیم هایی که سازماندهی و همکاری بهتری داشته باشند، در زمین بیشتر پیروز خواهند شد.
پیش بینی هشتم
مربیان با قدرت مطلق در باشگاه، یک گونه رو به انقراض است. با خداحافظی سر الکس فرگوسن، تمام تیم های بزرگ مدیران ورزشی و مدیرعامل دارند. کسی که در فوتبال مدرن تصمیم می گیرد مسیر باشگاه را در راه نوآوری و تاثیرگذاری، تعیین کند. او اهمیت بسیار بالایی دارد؛ حتی اگر در نظر تماشاگران اینطور نباشد.
مهم است: قدرت اعداد زمانی مهم است که بتونید از آن اطلاعات صحیحی تولید و استخراج کنید. اطلاعات در فوتبال یعنی قدرت. می تواند نفوذ را به یک تیم ببخشد یا آن را از بین ببرد.
خبر خوب برای هواداران این است که نقش بالای شانس در تعیین نتایج، باعث می شود این تغییرات و تاثیرات کمتر به چشم آید اما وقتی روندی به طور صعودی یا نزولی آغاز شود، در نهایت فرجامش مشخص است.
به محض آنکه تاثیر بالای نفرات ضعیف در تیم را بفهمیم، پول و سرمایه باشگاه بیشتر به سمت تقویت آن بخش ها می روند، نه تقویت فوق ستاره ها. زمانی که تاثیر مربیان مشخص باشد، باشگاه ها هزینه بیشتری برای مربیان موفق می کنند. چنین پدیده ای باعث می شود دیگر همیشه بازیکنان موفق برای مربیگری انتخاب نشوند؛ بلکه معیار انتخاب، چیزهای دیگری خواهد بود. دیگر بازیکنان بزرگ سابق تیم ها، دیکتاتوری در کسب جایگاه مربیان نخواهند داشت.
چیزی که برای مربیگری مهم است، داشتن اطلاعات و هوش بالاست. مربیانی که هر دو را دارند و می دانند چگونه از آن استفاده کنند، موفق هستند. دیگر امکان ندارد تصور کنیم یک مربی در بالاترین سطح، فرمانده مطلق باشگاه باشد. به جای آن، مربی که شریک و همکار مساوی خواهد داشت. اکثر باشگاه های ایتالیایی، اسپانیایی و آلمانی حالا مدیر ورزشی دارند. مردانی مانند مونچی که در سویا نشان داد استاد بازار است.
با بازنشستگی فرگوسن و ونگر، عمر مربیانی که قدرت مطلق باشگاه بودند، به پایان رسید.
پیش بینی نهم
همین که یک باشگاه در آنالیز اطلاعات خوب کار کند، به معنای موفقیت نیست. آنالیز داده ها کمک می کند اما پول هم کمک می کند.
تعداد دستیاران فنی مربیان با گذشت سال ها، بیشتر شده و باشگاه های بزرگ، هزینه بالایی برای استخدام آنالیزورها و جدیدترین تکنولوژی برای آنالیز داده ها می کنند. حالا باشگاه ها مانند استیون هاوستون در هامبورگ، استعدادیاب های فنی دارند. مردانی که قبل از امضای قرارداد با بازیکن، تمام آمار و ارقام او را آنالیز می کنند و با کیفیت و شرایط تیم تطبیق می دهند. حالا در باشگاه ها مانند نیک برود در پاری سن ژرمن، افرادی دانشمند استخدام می شود تا عملکرد نفر به نفر بازیکنان بررسی و پیشرفت و پسرفت آنها مشخص شود.
اینتر و موبایل باعث شد دیوار میان داخل و خارج باشگاه، نفوذپذیرتر شود. این تکنولوژی ها باعث شده یک آنالیزور بتواند از روی مبل خانه اش، حس کند در زمین و تمرینات حضور دارد اما این به معنی ماشینی شدن فوتبال نیست. ایده پردازان زیادی در فوتبال حضور دارند که معتقدند زمین فوتبال بحثش جداست و باید جذابیت و حوادث خود را حفظ کند. خورخه والدانوی رئال مادرید در این مورد گفت:
ببینید؛ زمین فوتبال مانند یک جنگل است و اتفاقات درون این جنگل، در طول صد سال، کمتر تغییر کرده است. افکار مهاجمان و نحوه گلزنی آنها هنوز مانند دوره دی استفانو، پله و مارادونا است. چیزی که تغییر کرده، فضایی است که این جنگل را محاصره کرده است. انقلاب در بیرون از زمین فوتبال اتفاق افتاده است. ما باید از این جنگل محافظت کنیم و آن را در مقابل تمدن، حفظ کنیم. تمدن باید از زمین فوتبال خارج شود.
پیش بینی دهم
یکی از سختی های بزرگ کار در فوتبال این است که مردم و مخصوصا باشگاه ها، به سنت ها پایبند هستند و همه آماده شنیدن ایده های جدید و عملی کردن آنها نیستند.
در هر باشگاه، ساختار خاصی وجود دارد که کارها بر آن اساس پیش می روند و هر کسی وارد آن جو می شود، باید خود را عادت دهد. بدین ترتیب، نو آوری و تغییر نمی تواند یک شبه روی دهد. موانع زیادی وجود دارد. صحبت هایی که در این کتاب کردیم، به زمانی طولانی نیاز دارد و زمانی که فردی موفق به انجام آنها شود، دوباره به زمان نیاز است تا ثابت شود که این ایده ها درست بوده است. به محض آنکه موفقیت ایده ها ثابت شد، باشگاه ها به سرعت به آن روی می آورند.
پل باربر می گوید:
همه ما می توانیم مقابل انبوهی از داده ها بنشینیم و هیچ استفاده از آنها نکنیم.
مشکل روی آوردن به ایده های جدید این است که در صورت شکست، به شدت مورد انتقاد قرار می گیرد. هر مدیری که در هر باشگاه ورزشی روی کار می آید، مطمئنا با ایده های خلاق و جدیدی کارش را آغاز می کند اما کنار زدن سنت ها واقعا جرات می خواهد زیرا در صورت شکست ایده های جدید، نه تنها از کار برکنار می شوید بلکه یک کارنامه کامل باطل دارید. بدین ترتیب مدیران ترجیح می دهند سنت ها را دنبال کنند زیرا در چنین صورتی، عموم مردم را در کنار خود دارند و حتی در صورت شکست، می توانند بگویند کارها را طبق اصول انجام داده اند.
زندگی بعد از اصلاحات
پیش بینی در مورد آینده فوتبال سخت است اما هر اتفاقی بیفتد، ما مطمئنیم در فوتبال تکنولوژی و نوآوری پیروز خواهد شد. بهترین مربیان، باشگاه ها و بازیکنان با ایده های جدید عادت می کنند. آنالیز داده ها نقش بسیار مهمی در فوتبال خواهد داشت.
اگر به خوبی نگاه کنید، در خانه خودمان هم آینده آنالیزها مشخص است. کریس دو پسر دارد که 9 و 12 ساله هستند. مانند خیلی از پسران همسال خود، بیشتر وقت فراغت خود را مشغول بازی های فوتبال در کامپیوتر هستند. آنها با هم بحث می کنند تا کدام بازیکنان را برای تیمشان خریداری و کدام بازیکنان را بفروشند و این کار را با استفاده از آمار و شرایط تیم مجازی خود انجام می دهند.
این بچه ها عاشق بازی فوتبال مدیریت آن هستند و شاید حتی روزی مدیر فوتبالی شوند. آنها اعداد و آمار را دوست دارند. حالا آمار و ارقام در نسل جدید طوری شکل گرفته که این بچه ها نمی توانند تصور کنند روزی در فوتبال هیچ آمار و آنالیزی وجود نداشت.
این کتاب به پایان رسید. از همراهی شما در این 27 قسمت متشکرم.