مطلب ارسالی کاربران
یه داستان عاشقانه تمام عیار
یه داستان عاشقانه تمام عیار
عشقهای واقعی هیچوقت تو دنیای واقعی پایان خوشی نداشته، فقط تو فیلم ها و قصه هاست که قهرمان داستان بعد از پشت سرگذاشتن مشکلات به آرامش می رسه، اما یه عشق تمام عیار، عشقی که تنها لحظات خوبی ازش باقی می مونه، لحظه هایی که به همه اون پایان تلخ می ارزه، عشقی ورای تمام قصه و داستانها، یه چیزی تو مایه های یه عشق ابدی، عشق ابدی آرسن و آرسنال.
وقتی در دقیقه 22 بازی آرسنال-هادرزفیلد تماشاگران همه ونگر را تشویق کردند، همه می دانستند که این آخرین دقیقه 22، یه بازی که آرسن ونگر روی نیمکت آرسنال می نشیند. سوت پایان بازی که زده شد همه چیز با یه برد تموم شد ولی نه پایان خوش. انگاره های مرگ دوران ونگر از مدتی قبل شروع شده بود و تنها ضربات پایانی اش باقی مانده بود، ضربات پایانی به شکلی شگفت آور وارد شد، به طوری هیچکس باورش نمی شد، دوران به زعم بعضی باشکوه و به زعم برخی پر نوسان ونگر در آرسنال به پایان راهش برسه، اما چه باور کنید چه نه همه چی تموم شده. زمانی که در ابتدا فصل که آرسنال قرارداد ونگر را به مدت دو سال تمدید کرد، کمتر کسی فکرش را می کرد که ونگر یک سال پیش از پایان قراردادش آرسنال را ترک کند، اینکه چگونه این اتفاق افتاد سناریوهای متعددی را جلوی رویمان قرار می دهد: با تغییراتی که در میانه فصل رخ داد، اضافه شدن میلیسینات، رائول سانلهی، خریدهای با سن بالا و تا حدود زیادی متفاوت با فلسفه آرسن ونگر، شاید نوید این مهم داده می شد. اما اگر یکم به عقب برگردیم عامل های دیگری رو هم برای لرزش پایه های قدرت ونگر در آرسنال مشاهده می کنیم، بدشانسی های عجیب و غریبی که سوت های داوران بر علیه آرسنال زده می شد و هر سوت اشتباه حکم یک اخطار رو برای ونگر داشت. به این اضافه کنید گاف های وحشتناک چک رو که هر کسی که تا به حال چک رو ندیده بود و فقط درباره اش شنیده بود، هرگز نمی توانست حدس بزنه این پیتر چکه. اشتباهات متعدد مدافعان آرسنال هم یه دلیل دیگه بود، کوشیلنی که یکی از بهترین مدافعان آرسنال در فصل پیش بود یه سقوط آزاد کامل داشت، و موستفی هم پر نوسان. درسته و صد البته با تمامی این موارد این ونگر، که باید مسئولیت تمامی نتایج را بر عهده بگیرد، ولی این تنها مورد دیده شده این فصل برای آرسنال بود.
حالا می خوام قصه آرسن رو براتون تعریف کنم، نمی خواهم در مورد ناشناخته بودن آرسن ونگر وقتی که به آرسنال آمد صحبت کنم، زیرا آنقدر جمله معروف سر آلکس فرگوسن تکرار شده که همگان آن را از بر هستند، از تاثیر ونگر بر روی آرسنال و لیگ جزیره صحبت نمی کنم، سعی می کنم یه چیزایی بگمیکم متفاوت تر:.
وقتی در دوران ابتدایی حضور آرسن ونگر در آرسنال، داور یک بازی با اشتباهاتش باعث شد نتیجه بازی به سود آرسنال رقم بخورد، با پیشنهاد ونگر بازی تکرار شد، این چیزی که ونگر را خاص می کنه، او یه مربی اخلاق گراست،که مانند دیگران نیست او شخصیت اخلاق گرایی داشته و داره که برای او از همه چیز بالاتر است. این اخلاق گرایی در تمام دوران همراه ونگر باقی ماند به عنوان مثال وقتی در کنفرانس مطبوعاتی یک بازی از او در مورد دایو زدن یکی از بازیکنان آرسنال پرسیده شد او در جواب گفت اگر این اتفاق افتاده باشد به او تذکر می دهم، که دیگر چنین اتفاقی نیافتد. از اعتراض به اخراج عمدی در برخی تیمها برای رهایی از شر کارت های زردی که بازیکنان را از بازی های مهم محروم می کرد گرفته تا ... همه اینها نشان می دهد که اخلاق گرایی جزو اصولی است که ونگر به آن وفادار است. این مقدار اخلاق گرایی تاکنون در هیچ مربی دیگری دیده نشده یا حداقل من سراغ ندارم.
در سال 2015 نشریه گاردین مقاله ای تحت عنوان شهید اسپلینگتون چاپ کرد که در آن به این پرداخته بود که، آرسن ونگر بازی زیبا را به نبردن جام ترجیح می دهد. فلسفه ونگر این بود تا جایی که می توانی زیبا بازی کن، که همواره به آن وفادار ماند. ونگر در طی 22 سال حضورش در آرسنال بر انجام بازی زیبا استوار ماند چه در آن سالهایی که لیگ برتر را با شکست ناپذیران فتح کرد و چه در سالهایی که جام نمی برد، آمار گواه این است در زمانی که آرسنال جام نمی برد هر روز بر تعداد طرفدارانش افزوده می شد، زیرا زیبا بازی می کرد. برای رفع تردیدها یک جمله از دکتر صدر بیان می کنم: «من به کسانی که فوتبال دوست ندارند، گلهای دنیس برکمپ و تیری آنری را نشان می دهم و آنها عاشق فوتبال می شوند.» پس اگه فوتبال رو دوست نداری بازی آرسنال، آرسن رو نگاه کن، چون مطمئن باش نظرت عوض میشه.
آقای ونگر تو رویایی را به ما دادی که خودت از ما گرفتی. همواره در ذهنمان این بود که تا زمانی که نفس می کشیم تو را روی نیمکت آرسنال می بینیم، یا حداقل تا زمانی که می توانی به نشانه اعتراض دستانت را باز کنی، می توانی نیکمت آرسنال را نیز لمس کنی، اما این فقط یک آرزو بود، آرزوی محال که هرگز برآورده نشد. تو به مانند بتمن در Darknight خودت را در تمامی این سالها فدای آرسنال و بازیکنانت کردی. تنها گله ام به تو این است، در تمامی دوران مربیگریت در آرسنال بیش از اندازه پای بازیکنانت ایستادی، جمله ینس لمن که گفته (نقل به مضمون) «زمانی که آلمونیا از مصدومیت طولانی مدتی بازگشته بود، ونگر گفت به هرکس باید یک شانس برای بازگشت داد و در ادامه گفت هر چند که من می دانم تو از او بهتری، ولی در هر صورت این شانس باید به او داده شود.» این جمله برآورد کننده همه آن چیزی که باید باشد، هست. او به همه فرصت می دهد، اما افسوس که خودش ... . همه فکر می کنند مقصر قصه ارسنال تویی، در حالی کسی از پشت صحنه های این داستان خبر ندارد. کسی سالهایی را که قراردادی را به عنوان تضمین باشگاه برای گرفتن وام امضا کردی به یاد نمی آورد، کسی به یاد نمی آورد پیشنهادهایی با بهترین شرایط کاری در باشگاه های دیگر دنیا را نپذیرفتی و در شرایط سخت در کنار آرسنال ماندی، به یاد نمی آورند زمانهایی که باشگاه ستاره هایش را می فروخت تو ادامه دادی.، ولی همه تو را متهم به عدم خرید بازیکن می کردند، سیبل همه این انتقادات شدی و با آغوش باز پذیرفتی شان، تا باشگاه و بازیکنان آسیبی نبینند، حالا هم می روی، می روی ولی ندای درونم می گوید حداقل می خواستی یک فصل دیگر بمانی ولی چه حیف که نشد. برخی هر چند تقدیرت می کنند ولی خوشحالند که می روی زیرا آنها معتقدند تو والاترین مرتبه فوتبال یعنی قهرمانی (به زعم آنها) را از آنها دریغ کرده ای، تو را به مانند بتمن (شوالیه تاریکی) ترد کردند، مقصر دانستند، انواع شلیک ها را به سمتت کردند و سرانجام به آنچه می خواستند رسیدند. اگر برای بتمن فرصتی برای بازگشت وجود داشت تا ثابت کند همه چیز در موردش اشتباه است، شاید این فرصت برای تو پیدا نشود که خودت را ثابت کنی.
اگر به دنبال قهرمانی هستید تیمتان را اشتباه انتخاب کرده اید. حداقل امیدوارم میراثت را حفظ کنند، میراثی که با تمام وجودت آن را ساختی، ساختاری بی نظیر برای باشگاهی بی همتا. آرسنالی که در دوران آرسن پایه گذاری شده بر فلسفه جز قهرمانی استوار شده است، آرسنال بر پایه بازی زیبا استوار شده است، براساس پرورش جوانان، و اینکه در این سالیان که باشگاه ها به خرج کردن بی رویه روی آورده اند آرسنال به این موضوع پایبند بود که هر بازیکنی ارزشی دارد که باید به همان اندازه بهایش پرداخته شود.
شاید این جمله اغراق آمیز به نظر برسد ولی من به آن باور دارم دوران آرسنال، آرسن بعد از آخرین قهرمانیشان در لیگ برتر تا کنون موفق ترین دوره کاری او بوده است، زیرا به آنچه باور داشته پایبند مانده به بهای همه چیز و ایت چیزی است که آرسن و آرسنال را خاص می کند.
و.م