اختصاصی طرفداری - امروز می خواهم با زبانی ساده، ساده تر از هر یادداشت دیگری از پیرمردی بگویم که در اوج سادگی بعد از چند سال برگشت تا یکی از بهترین بازی های چند سال اخیر فوتبال اروپا را به نمایش بگذارد.
هواداران رئال مادرید شاید بعد از خوردن گل دوم از بایرن مونیخ یک چیز می گفتند: "لعنتی اون 72 سالشه! اصلا چطور ممکنه؟" بیایید از 2013 این قصه را مرور کنیم. جایی که مدیران بایرن مونیخ با بی رحمی اواسط فصل اعلام کردند که گواردیولا فصل بعد جانشین هاینکس خواهد شد. همان سالی که شاید یکی از وحشتناک ترین تیم های تاریخ بارسلونا را هفت تایی کرد و صاحب سه گانه شد. هاینکس رفت تا بایرن مونیخ به قول فوتبالی ها بی پدر شود. پپ به مونیخ آمد. خوب شروع کرد اما تحقیر برابر رئال مادرید هواداران بایرن مونیخ را به یاد روزی می آورد که تمام دنیا از تیمشان می ترسیدند. سال ها گذشتند و گذشتند. اقای پپ سه بار پیاپی برابر اسپانیایی ها حذف شدند تا اینکه بالاخره تصمیم گرفت که باشگاه را ترک کند.
پپ مربی نابغه ای است. کسی که هر مربی ای از او الگو برداری می کند اما باواریا تنها یک مربی می خواست که آن هم بازنشسته شده بود. لیدر افراطی های بایرن مونیخ در توییتر در آن زمان حرف جالبی زده بود:
"رومنیگه ما را مقصر شعار ها علیه پپ می داند ولی این ورزشگاه از زمانی که پپ آمد، او را نمی خواستند. پپ از ما نیست ما فقط یک پدر داریم!"
به هر حال آقای نابغه مونیخ را ترک کرد. کارلو آنچلوتی به باواریا آمد. کسی که باواریایی ها را امیدوار به فتح دوباره سی ال کرد. کارلو آنچلوتی و تیمش هم برابر رئال مادرید قرار گرفتند. مهم نیست چقدر به اتفاقات داوری آن بازی نگاه کنید. یا هواداران بایرن مونیخ لازم نیست چند باره از بهانه داوری حرف بزنند. وقتی به آمار نگاه می کردیم، این رئال مادرید بود که بیشتر موقعیت داشت. آن جا بود که دوباره هواداران بایرن مونیخ از خودشان می پرسیدند که آیا این همان تیم قدرمتند و ترسناک چند سال گذشته است؟ طی دو بازی رفت و برگشت 28 شوت به سمت دروازه باواریایی ها زده شده بود. اشتباه نکنید این آمار فقط مربوط به شوت های داخل چارچوب است! مانوئل نویر 22 توپ را گرفت اما 6 گل هم خورد. کسی باورش نمی شد که چه بلایی سر تیم ترسناک چند سال قبل آمده است. این تیم چه چیزی کم دارد؟ فصل جدید شروع شد و اقای کارلتو کم کم احساس کرد که دیگر جایی در مونیخ ندارد. نمایش های ضعیف، بایرن مونیخ به یکی از بدترین تیم های اروپا تبدیل کرده بود.
صبر سران بایرن مونیخ به سر آمد، آن ها کارلتوی بزرگ را برکنار کردند. حالا تصمیم چه بود؟ چه کسی می تواند این تیم نا امید و بی انگیزه را دوباره قوی کند؟ بیلد از روز اول کنار نام هایی چون توخل و انریکه، اسم کسی را آورد که شاید یک هوادار بایرن مونیخ فکرش را هم نمی کرد این شخص سرمربی شود. هاینکس بزرگ دقیقا همان چیزی بود که بایرن مونیخ می خواست. بالاخره خبر بزرگ تایید شد. هاینکس به مونیخ برخواهد گشت و روی نیمکت بایرن مونیخ خواهد نشست. قصه عاشقانه دوباره تکرار شد. قصه ای که این بار هم قرار بود تکرار شود.
در این باره بخوانید؛ دوباره بایرن، دوباره هاینکس؛ بازگشت جوکر برای فصل چهارم از عاشقانه 30 ساله
بایرن مونیخ به یک باره به رقابت برگشت. آن ها حریفان بوندس لیگایی را یکی یکی نابود می کردند. پاری سن ژرمن را هم شکست دادند. بایرن مونیخ هاینکس قدرتمند تر از همیشه بود. انگار که نه انگار نویر، کاپیتان تیم هم غایب بود. مولر دوباره احیا شد و همه چیز دوباره خوب پیش می رفت. بایرن مونیخ با قدرت از سد بشیکتاش گذشت، سویا را هم حذف کرد. قهرمان بوندس لیگا شد و البته به فینال جام حذفی هم رسید. هنوز هیچ کس درک نمی کند که چرا اینقدر فوتبال محبوب است؟ برای پاسخ این سوال فقط کافی است سرنوشت بایرن مونیخ را مثال بزنید. از تیمی بگویید که یک پیرمرد 74 ساله آن ها را سرپا کرد. به هر حال هاینکس باید با رئال مادرید روبرو می شد. از طرفی مصدومیت نویر و بعد هم امثال کومان و ویدال و حتی الابا در بازی رفت به نظر می رسید کار بایرن مونیخ تمام شود. با این حال باواریایی ها کاملا برتر میدان بودند. روبن و بواتنگ هم از دست رفتند. مارتینز هم مصدوم شد اما اقای هاینکس ریلکس تر از همیشه بود. کسی نمی دانست چطور تیمی با این لشکر مصدوم، این گونه برابر قهرمان اروپا بازی می کند. کهکشانی ها با تمام وجود ترس را حس می کردند. اشتباهات عجیب فردی باواریایی ها در بازی رفت باعث شد سه شوت رئال سه گل را به همراه داشته باشد اما تیم هاینکس از 17 موقعیت ایجاد شده تنها صاحب یک گل شود. به هر حال زیدان و تیم ترسناکش در حالی به برنابئو می رفتند که می دانستند فقط باید از یک شخص بترسند. یوپ هاینکس، نام این لعنتی به قدری بزرگ است که نمی توان از آن نترسید. بازی برگشت شروع شد و تیم هاینکس سریع به گل رسید. کیمیش، جانشین شایسته کاپیتان لام گل اول را به ثمر رساند. بنزما بازی را مساوی کرد. به هر حال هر چه به بازی نگاه می کردیم، موقعیت های باواریایی ها و فشار آن ها بیشتر می شد. نابغه ای به نام هاینکس با لشکری مصدوم قهرمان اروپا را زمین گیر کرده بود. نیمه دوم شروع شد. یک پاس رو به عقب از تولیسو و اشتباه وحشتناک اولرایش و گل دوم بنزما که شاید تکلیف بزرگترین بازی اروپا را مشخص کرد. البته در آن زمان اگر هر مربی دیگری روی نیمکت بایرن مونیخ بود همان جا می گفتیم کار بایرن مونیخ تمام است اما هاینکس بزرگ تر و ترسناک تر از این حرف ها است.
موقعیت ها ادامه داشتند. شاگردان هاینکس پشت سر یک روی دروازه کهکشانی ها توپ می ریختند. هامس رودریگز بالاخره زهر خودش را ریخت و گل تساوی را به ثمر رساند. دقیقا در همان هیاهو و جایی که همه استرس داشتند همه فهمیدند که فوتبال واقعی یعنی چی! دقیقا این بازی را می توان در تاریخ ثبت کرد. در سمتی قهرمان اروپا و در سمتی دیگر هاینکس بزرگ حضور داشت. چنین بازی فوق العاده ای با این لشکر مصدوم را فقط هاینکس می تواند به نمایش بگذارد. بازی ادامه داشت. موقعیت ها یکی پس از دیگری از دست می رفتند. به جرات می توان گفت در سه فصل گذشته، هیچ وقت تیم زیدان به این اندازه تحت فشار قرار نگرفته است. بازی تمام شد و حسرت باواریایی ها پنج ساله شد. عجیب بود حتی بعد از بازی هم کهکشانی ها باور نمی کردند که صعود کرده اند. از کیمیش جوان تا نگاه های معنا دار اولرایش به خوشحالی کهکشانی ها، بلاخره بایرن مونیخ شکست خورد اما شکستی که شاید به اندازه یک پیروزی ارزشمند بود.
آمار بازی تیم های بایرن مونیخ و رئال مادرید
جان تایلر (گزارشگر اسکای انگلیس) در این می گفت: لعنتی، خیلی نزدیک بود! بایرن مونیخ باید سرش را بالا بگیرد" بعد از پنج سال حالا دوباره تمام دنیا با افتخار از اسم بایرن مونیخ یاد می کنند. بعد از بازی آمار جالبی را شاهد بودیم. بایرن مونیخ 22 موقعیت ایجاد کرده بود. کریستیانو رونالدو که هر بازی در لیگ قهرمانان می درخشید، رفت و برگشت فقط یک شوت در چارچوب زده بود و ناواس بهترین بازیکن میدان بود. کارشناسان از راه مهار رونالدو می گفتند. یکی از آن ها می گفت: "این روش هاینکس فوق العاده بود. او نخواسته بود که مستقیما رونالدو را مهار کند بلکه راه های رسیدن توپ به او را بسته بود. خدای من هاینکس یک نابغه است!" به هر حال تیم هاینکس استاده مرد و از دور رقابت ها کنار رفت.
قصه هاینکس در لیگ قهرمانان شاید دراماتیک تر از هر زمان دیگری بود. پیرمردی از بازنشستگی برگشته که نه تیم را خودش بسته و نه دیگر توان سابق را دارد، قهرمان بوندس لیگا می شود، به فینال جام حذفی می رسد و با لشکری مصدوم قهرمان اروپا را تا این حد به درسر می اندازد. بدون شک یکی از بهترین شب های لیگ قهرمانان را هاینکس برای فوتبال دوستان ساخت. مهم نیست نتیجه چه می شود آقای هاینکس، امشب و امروز فوتبال به افتخارت می ایستد و دست می زند. حالا دنیا فهمیدند که چرا امثال کارلتو یا پپ نمی توانند جایت را پر کنند. حالا تمام فوتبال حتی حریفان به افتخارت کلاه از سر بر می دارند. کسب یک دو گانه احتمالی داخلی تو را پیش از پیش محبوب تر می کند اما مهم نیست در پایان چه می شود. تو حتی اگر جام هم نبری هنوز بهترین مربی تاریخ بایرن مونیخ هستی. حتی شاید فراتر از یک مربی برای باشگاهی که بدون تو انگار چیزی کم دارد. حالا آسوده بازنشسته شو و از سال های باقی مانده زندگی ات لذت ببر! تو برای همیشه ماندگار شدی. برای همیشه نامت روی دوش فوتبال سنگینی می کند. نام تو را باید با طلا نوشت! از تو ممنونیم آقای هاینکس و به احترامت کلاه از سر بر می داریم.