مطلب ارسالی کاربران
عید نوروز در ایران باستان
*خانه تکانی:
یکی از مظاهر جشن نوروز، هیجان، آشفتگی و درهم ریختگی است که باستانیان ریشه نا آرامی را در آرامش و اساس پریشانی را در سامان یافتگی میدانستند خانه تکانی ازجمله آئینهای نوروزی است که نشان از درهم ریختگی و هیجان وسپس نظم و نظافت دارد .
براساس این آئین، ایرانیان باستان، با آمدن بهار، تمام خانه خود را برای نظافت زیرورو کرده وحتی گاهی خانهها را رنگ آمیزی میکردند و یا دست کم همان اتاقی که هفت سین را درآن میچیدند ، سفید میکردند.
مردمان آن روزگار، اثاثیه کهنه را به دورمی ریختند و اسبابی نو جایگزین اش مینمودند.
شکستن کوزه را که جایگاه آلودگیها و اندوههای یک ساله بود واجب می دانستند.
ظرفهای مسین را به رویگران میسپردند، نقرهها را جلا میدادند، گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک میکردند، فرش و گلیمها را از تیرگی های یک ساله میزدودند.
این آئین همچنان درمیان ایرانیان مرسوم است و همه ساله از سوی مردم اجرا می شود.
* سبزکردن سبزه:
ایرانیان باستان، از چند روز به عید مانده سبزه سبز میکردند.
آنان دانههای گندم ، جو ، برنج ، لوبیا ، عدس ، ارزن ، نخود ، کنجد ، باقلا ، کاجیله ، ذرت ، و ماش را به شماره هفت- نماد هفت امشاسپند؟! - یا دوازده شماره مقدس برجها در ستونهایی از خشت خام سبز کرده و بالیدن هریک از این دانهها را به فال نیک میگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود.
خانوادهها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= اندیشه نیک) ، هوخت (= گفتار نیک) و هوورشت (کردار نیک) سبز میکردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها میدانستند.
* مراسم بازگشت مردگان:
ایرانیان باستان عقیده داشتند، با آمدن نوروز، فروهرها (ریشه کلمه فروردین) یا رواح درگذشتگان به دنیا بازمی گردند و اگرخانه را تمیز و بستگان را شاد ببینند خوشحال شده و برای بازماندگان خود دعا میفرستند.
از این رو چند روز به نوروز مانده در خانه مشک و عنبر میسوزاندند وشمع و چراغ میافروختند.
همچنین خانمها بهترین غذا را میپختند و بر گور درگذشتگان خود میپاشیدند و یک روز پیش از نوروز را که همان عرفه یا علفه و یا به قولی بیبیحور می نامیدند، به خانهای که در طول سال درگذشتهای داشت به پرسه میرفتند و دعا میفرستادند ومی گفتند که برای مرده عید گرفته اند.
بخشی از این رسم همچنان در میان ایرانیان مرسوم است، بطورئیکه درآخرین شب جمعه سال، با گلهای بهاری از جمله سنبل به دیدار اهل قبور و درگذشتگان خود می روند و برای درگذشتگان خود طلب مغفرت میکنند.
* چراغانی نوروزی:
چراغانی نوروزی از دیگر سنتهای قدیمی ایرانیان باستان است.
درآن روزگار، اقوام آریایی به هنگام فرا رسیدن نوروز بر در و بام خانه ها و بلندی دژها مشعل روشن کرده ،آتش افروخته و یا آنکه چراغی روشن بر در خانهها آویزان میکردند.
* حاجی فیروز:
آمدن حاجی فیروز یا آتش افروز درروزهای پایانی سال وهمزمان با آغازسال نوشمسی از بازماندههای آئین ایرانیان باستان است که نشان از درهم ریختگی نوروز دارد.
دراین ایام افرادی با صورتهای سیاه برای تمثیل درکوچه و بازار به آمد و رفت میپرداختند
و بدین گونه فاصله میان مرگ و زندگی و هست و نیست را درهم میریختند و قانون و نظم یک ساله را محو میکردند.
نوروز خوانان و یا حاجی فیروزها، جوانانی هستند که به زبان فارسی ترانه نوروز میخوانند و از آمدن نوروز خبر میدهند و مژدگانی دریافت میکنند.
آنان چنین میخواندند: باد بهاران آمده ، نوروز سلطان آمده، مژده دهید ای دوستان، این سال نو باز آمده.
در روستاها و شهرهای مازندران و اردبیل نیز ازنیمه ماه اسفند، گروههای نوروزی خوان راه میافتند و در کوچه و خیابانها نوروزیه میخوانند.
این رسوم ، کماکان درآئین نوروز امروزه مشاهده میشود.
*میرنوروزی:
علاوه برآئین ظهورحاجی فیروز درخیابانهای شهر رسم میر نوروزی نیز در گذشتههای دور مرسوم بوده است.
میرنوروزی (جابه جا شدن ارباب و بنده) طبق این رسم، به قصد تفریح ، کسی را از طبقههای پایین برای چند روزیا چند ساعت به سلطانی برمی گزیدند وسلطان موقت، طبق قواعدی، اگر فرمانهای بیجا صادر میکرد، ازمقام امیری برکنار میشد.
حافظ نیز دریکی از غزلیاتش به حکومت ناپایدار میر نوروزی گوشه ی چشمی دارد: سخن در پرده میگویم، چو گل از غنچه بیرون آی که بیش از چند روزی نیست حکم میر نوروزی.
* شیرینیهای نوروزی:
در بسیاری از نقاط ایران با فرارسیدن نوروز نان و شیرینی پیش از نوروز می پختند و در شب عید در سفرهها میگذاردند، آنان این کار را برای خوشامدگویی از ارواح نیاکان انجام میدادند.
امروزه با گسترش زندگی شهر نشینی، پختن شیرینی خانگی برای مراسم عید نوروز در شهرها زیاد مرسوم نیست و مردم برای پذیرایی از مهمانان نوروزی خود شیرینی و آجیل تهیه میکنند، البته پختن شیرینی عید نوروز و نیز آماده نمودن تخم مرغهای رنگی در روستاهای کشور همچنان مرسوم است .
*سفره هفت سین:
از اصیلترین و جذابترین پیک نوروزی میتوان به سفره هفت سین اشاره کرد.
ایرانیان با فراهم نمودن هفت سین به شماره هفت امشاسپند یا دوازده شماره مقدس برجها ، اقلامی را در سفرهای در خانههای خود برای حلول و شکوفایی روز نخست بهار فراهم میآورند.
دراین سفره چیزهای از قبیل آب و سبزه نماد (روشنایی و افزونی) آتشدان نماد (پایداری نوروگرما) که بعدها به شمع و چراغ مبدل شد شیر نماد(نوزایی و رستاخیز و تولد دوباره)،
تخم مرغ نماد (نژاد و نطفه) ، آیینه نماد (شفافیت و صفا) گذاشته میشد.
همچنین سنجد نماد (دلدادگی و زایش وباروری)، سیب نماد (رازوارگی عشق) انار نماد (تقدس) سکه تازه ضرب نماد (برکت و دارندگی) ماهی نماد (ماه سپری شده اسفند) نارنج نماد (گوی زمین)گل بید مشک گل ویژه ی اسفند نماد ( امشاسپند سپندارمز) از دیگر این اقلام است.
گلاب که بازمانده رسم آبریزان یا آبپاشان است و نان پخته شده ازهفت حبوب ، خرما ، پنیر، شکر، شاخههایی ازدرخت مقدس انار، بید، زیتون، انجیردردسته های سه،هفت یا دوازده تایی) و کتاب مقدس از دیگر مواردی بود که درسفره هفت سین گذارده میشد.
اکنون ایرانیان از رسوم برجای مانده آن دوران، به هفت سین برگرفته از سیر ، سرکه، سماق، سنجد، سمنو و سبزه و سیب و گلهای خوشبو از قبیل سنبل و سوسن بسنده میکنند.
هفت سینی، بعدها با حذف (یای) به صورت هفت سین درآمده است.
هنوز هم در بعضی از روستاهای ایران این سفره را ، سفره هفت سینی میگویند
*روز عید یا نوروز
بالاخره روز موعود یا نوروز همزمان با آغاز بهار از راه میرسد.
در این روز در وقت تحویل سال تمام خانواده اقوام ایرانی در کنار یکدیگر جمع شده و گرد هم مینشستند و منتظر شلیک توپ و آغاز سال جدید میشدند.
سال نویی دگر با قرائت سورهای از قرآن با دعای یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال ،حول حالنا الی احسن الحال، حلول میکند و با شلیک توپ و آتش بازی در آسمان همگان از حلول سال نو با خبر میشدند.
پس از آن بزرگ خانواده از درون قرآن پولی برداشته و به اعضای خانواده هدیه میداد و عید را تبریک میگفت.
آغاز سال جدید و رسوم برگزاری آن در هر کشوری متفاوت است و به دین، فرهنگ و نژاد آن باز میگردد.
این آئین در میان زرتشتیان به گونهای دیگر برگزار میشد یعنی پس از تحویل سال، بزرگ خانواده بلند میشود و به هر یک از افراد خانواده یک قاشق عسل یا شربت و سه دانه شیرینی یا سه دانه میوه خشک و یا سه سکه که بر روی برگ سبزی است هدیه میدهد و چنین است که هر دینی رسمهای خودش را دارد.