اختصاصی طرفداری- علیرغم قهرمانی در لیگ پانزدهم از تیم استقلال خوزستان حمایت جامعی صورت نگرفت و در فصل هفدهم به واسطه مشکلات درون باشگاه، فوتبالدوستان اهوازی شاهد انواع و اقسام بلاها بوده اند. از استعفای ویسی تا تعطیلی تمرینات این تیم! اگر اهواز می خواهد خاکش همچنان قهرمان ساز باشد باید نگرش مسئولان به باشگاه های این شهر تغییر یابد.
خاک خوزستان و شهر اهواز از دیرباز مهد بازیکن سازی و افتخارآفرینی بوده است . تاریخ فوتبال ایران پر است از بازیکنان خوزستانی که در حرفه ای ترین سطح فوتبال این مرز و بوم قرار داشته اند. در این میان تیمی به نام استقلال خوزستان در سال 1390 تأسیس شد و توانست بخشی از این تاریخ افتخارآفرینی ها را رقم بزند. کمتر کسی تصور می کرد که در میان قدرت هایی همچون پرسپولیس، استقلال و سپاهان یک تیم تازه تأسیس بتواند در لیگ پانزدهم خودنمایی کرده و در نهایت قهرمان شود.
لسترسیتی ایران! این لقبی است که هواداران در هنگام قهرمانی لیگ پانزدهم به تیم شاداب و یکدست عبدالله ویسی دادند. دست بر قضا جرقه استقلال خوزستان نیز مانند لسترسیتی بود و در فصول بعد نتوانست آن موفقیت تاریخی خود را تکرار کند. اما تنها مسائل فنی در این عدم موفقیت دخیل نبود. مانند طوفان خاک که بسیاری از اشیاء را در اهواز می پوشاند و محو می کند، قهرمانی استقلال خوزستان نیز در نزد مسئولان در همان سال خاک شد تا کمترین ارزشی را برای تیمی قائل باشند که برای شهر و استانشان افتخارآفرینی کرده است.
اینکه پیوستن عبدالله ویسی به سپاهان در لیگ شانزدهم بلندپروازی او بوده یا خیر نمی تواند صورت مسئله جدایی او از جمع آبی پوشان را پاک کند. مسئولان این باشگاه نتوانستند عبدالله ویسی را در تیم خود حفظ کنند و در ادامه ویسی برخی از بازیکنان شاخص استقلال خوزستان در آن برهه مانند موسی کولیبالی را با خود به سپاهان برد. سیروس پورموسوی مرحمی بود بر زخم های بی شمار اهوازی های مدعی! آن ها علیرغم تمام این جدایی ها، در جمع 10 تیم بالای جدولی لیگ برتر قرار گرفتند و با شاهکار خود از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا نیز صعود کردند. اما این صعود نیز مانند آن قهرمانی در نزد مسئولان این تیم و مسئولان استانی بی ارزش بود. سدی به نام الهلال عربستان که بعدها با عمر خربین نایب قهرمان آسیا شد مانع از ادامه بلندپروازی های پورموسوی و شاگردانش در آسیا شد.
وضعیت روز به روز بدتر می شد. پورموسوی را هم نتوانستند حفظ کنند تا او به پیشنهاد فولاد جواب مثبت بدهد. حسن بیت سعید به استقلال رفت. زهیوی که پیش تر از این ها رفته بود و از خط آتش استقلال خوزستان تقریباً چیزی باقی نماند. ویسی آمد تا از خود اعاده حیثیت کند اما شرایط بدتر از آن بود که فکرش را می کرد.
استقلال خوزستان اکنون تیم پانزدهم جدول است و برای بقا در لیگ برتر می جنگد. برای چند هفته تمریناتش تعطیل می شود و بازیکنان به جز تهدید به حاضر نشدن در بازی ها سلاح دیگری ندارند. در این میان از ویسی خواستند برای تیم اسپانسر پیدا کند! از یک سرمربی که وظیفه فنی در تیم دارد. شاگردان ویسی حتی نای جنگیدن در مرحله نیمه نهایی جام حذفی را ندارند. اگرچه خونه به خونه بابل تیمی شایسته صعود بود اما با نگاهی به سبک بازی استقلال خوزستان در این بازی میشد ناامیدی در این تیم را به وضوح مشاهده کرد.
اگر فکری عاجل در رابطه با وضعیت استقلال خوزستان صورت نگیرد بعید نیست این تیم همان راهی را برود که استقلال اهواز رفت. در صورت سقوط این تیم دیگر نمی توان به امید صعود دوباره بود چراکه اکنون در بالاترین سطح فوتبال ایران حمایتی از این تیم صورت نمی گیرد چه رسد به اینکه در دسته اول مشکلات ناشی از یافتن اسپانسر نیز به آن اضافه شود.
سوال اینجاست که یک باشگاه و یک استان از سیاست های کلان ورزش خود چه می خواهد؟ آیا هدفش جز این است که در سطح کشور مطرح باشد؟ اشخاصی که برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای ورزش اهواز ترسیم می کنند آیا در خیالشان هم می گنجید که تیم شهرشان فقط 5 سال پس از تأسیس جام قهرمانی لیگ برتر ایران را بالای سر ببرد؟
کشتی به گل نشسته قهرمان لیگ پانزدهم برای شکوفایی دوباره یک ناخدا می خواهد. ناخدایی که قدر قهرمان سازی خاک اهواز را بداند و در راه قهرمان براندازی قدمی برندارد.