مسی در بازی با خرنادا تنها 6.8 کیلومتر دوندگی داشت که همین عملکرد ضعیف در دوندگی، موجب شد تا برخی صحبت های زیادی را درباره این موضوع آغاز کنند. این صحبت ها، بحث های زیادی را درباره کاپیتان تیم ملی آرژانیتن فراهم آورد که در جام جهانی 2014 که تا 60 روز دیگر آغاز خواهد شد، چه عملکردی خواهد داشت.
آنچه لئو مسی برای بارسا انجام داد، غیر قابل توصیف و مقایسه است؛ مسی به قدری در این سالها خوب کار کرده است که برای بارسا یک کاتالیزور قوی محسوب می شود و جهان فوتبال، به سمت مسی برانگیخته شده است. اگر برای وی مشکل رشد در دوران کودکی پیش نمی آمد، اگر آرژانتین دچار رکود نمی شد، مسی هیچگاه به لاماسیا نمی رسید و شاید هیچگاه برای بارسا بازی نمی کرد. اگر خوان لاکوئوا، شخصاً هزار یورو برای درمان مسی پرداخت نمی کرد، درحالیکه سایر مدیران سرگرم انجام برخی کارها بیهوده بودند. اگر کارلس رکساچ علاقه شدیدی به جذب شدن مسی به باشگاه پیدا نمی کرد، اگر خود لئو، حضور در بارسا را به جای ترک آن و رفتن به آرژانتین برای از بین بردن دلتنگی خانواده انتخاب نمی کرد؛ شاید شما هیچکدام از این کلمات را نمی خواندید. رونالدینیو دوباره خود را به عنوان یکی از ارکان تیم تبدیل کرد، ولی اشتباه نکنید، مسی چرا به یک قانون برای بارسایی ها تثبیت شده است. او بیش از هر چیزی به آبی و اناری رنگ داد. فرن سوراینو، یکی از مدیران اسبق بارسا می گوید: «ما ارزش این بازیکن را می دانستیم، ما می دانستیم که او در زمین چه کارهایی می تواند بکند و ما می دانستیم که از او هر چه بخواهید، می توانی انتظار انجام دادنش را داشته باشید».
بالاتر و فراتر از مسی، شخصیت او است. او مانند هر کس دیگری رویا ها و اهداف و هراس هایی دارد. او تاکنون خیلی چیز ها را به دست آورده است؛ برنده شدن در هر رقابت و مسابقات فوتبالی، طلا المپیک، ثبت رکورد در به دست آوردن توپ طلا، شکستن بی حد و حصر رکورد ها و تبدیل شدن به بهترین گلزن تاریخ بارسلونا در 26 سالگی. هر چقدر به مسی جایزه بدهند، حق وی در فوتبال ادا نخواهد شد. موفقیت هایی که مسی برای بارسا فراهم آورد، به ازای پول بود که باشگاه به او داده و وی حق خود را ادا کرد. لئو مسی آرژانتینی است و روساریو نیز برای او حکم همه چیز را دارد.
پدر مسی، زمانی که وی 12 ساله بود، در وضعیت مالی خوبی قرار نداشت. باشگاه های محلی استعداد او را درک نمی کردند، بانکها حتی یک مقدار کوچک نیز به مسی و پدرش برای درمان وی پرداخت نکردند و پدر مسی نیز نمی توانست هزینه های درمان مسی را پرداخت کند. با این وجود، قلب مسی هنوز هم برای آرژانتین می تپید و برای پیروزی آرژانتین خوشحال می شد. او جانشین به تمام معنا مارادونا بود و حتی مسی بهتر از زمان حضور مارادونا در بارسا نیز کار کرد، اما آرژانتینی ها به جای انعکاس صادقانه توانایی ها مسی و توصیف توانایی ها غیرقابل باور وی، به او پشت کردند. نه تنها عموم مردم به خاطر ضعف مسی، به وی پشت کردند، حتی آنهایی که در فوتبال نیز دستی داشتند به وی پشت کردند و از استعداد وی چشم برداشتند. تاریخ تولد مسی و ریکلمه در یک روز است. در جام جهانی 2006، مسی 19 سال داشت.
سریع به چند سال پیش بر می گردیم؛ جایی که آرژانتین باری دیگر برای حضور در جام جهانی می جنگید و در آن زمان کوکو باسیل و دیگو مارادونا هدایت سفید و آبی پوشان را بر عهده داشتند. گویلیم بالاگوئه در مقاله ای در آن زمان این طور نوشت: «در یک دعوتنامه هدفدار بازیکنان به اردوی تیم ملی آرژانتین، مارادونا نام لیونل مسی را به خاطر اینکه او را باعث عملکرد ضعیف تیم می دانست، از فهرست خود خط زد. با این مدل رفتار افرادی که همیشه خود را بر حق می دانند، مارادونا تفکر عدم اعتماد به مسی را در ذهن جمع زیادی از هواداران تیم ملی آرژانتین کاشت؛ در ذهن افرادی که فکر می کنند کلام مارادونا همیشه صحیح بوده است. مارادونا جملات متعجب کننده ای را به مسی نسبت داد. او می گفت مسی دچار فقدان شخصیت است؛ او برای مسی شدن بازی می کند و انقدر مغرور است که هم تیمی های خود را فراموش می کند». فقدان شخصیت؟ خود خواه؟ متکبر؟!
مسی برای اولین بار در عمرش دچار تنشی عصبی شد؛ تنشی که عامل آن نه اولین حضورش در ترکیب تبم اصلی بود، نه رویارویی با رئال در سانتیاگو برنابئو و نه فینال جام حذفی؛ بلکه زمانی که مارادونا را در برنامه ای تلویزیونی ملاقات کرد. با تصور عمق علاقه مسی به مارادونا، می توان درک کرد که تا چه حد از کلامی که قهرمانش درباره وی بیان کرده بود متعجب و آزرده خاطر شده است. رسانه های آرژانتین او را با القابی مانند "خائن" و "خارجی" خطاب کردند و از شیوه ای که مارادونا آن را پی ریزی کرده بود پیروی کردند. هواداران به او بی احترامی می کردند. مسی از این لحظات به عنوان سخت ترین لحظات عمرش یاد می کرد. او واقعاً از این موضوع رنج می کشید و باعث می شد به سختی عصبی شود و هر لحظه انگیزه بیشتری به او می داد تا از تیم ملی کناره گیری کند. اما به هر حال او نتوانست. زیرا مسی ترسو و بزدل نیست.
صادقانه بگویم، تمامی این گفته ها جنون آمیز بود و واقعاً هم بود. یک ملت تمام تلاش خود را می کردند که از بازیکنی که در طول چند سال برترین بازیکن خود بود متنفر باشند. برای خیلی ها برترین بازیکن جهان دیگر آرژانتینی نبود. اما مسی عاشق آرژانتین بود و هست. او 15 سال در اسپانیا زندگی کرد اما هنوز هم با لهجه مخصوص آرژانتینی صحبت می کند. در سنین نوجوانی، علاقه خاصی به رستوران های آرژانتینی در شهر بارسلونا و خانه هموطنان خود پیدا کرد. یکی از صمیمی ترین دوستان مسی در بارسلونا، خبرنگاری به نام کریستینا کوبرو با یک جمله بسیار معروف شد: «لئو آرژانتینی ترین فوتبالیست آرژانتین است».
مسی همواره برای بارسا از جان مایه گذاشته. همان طور که پیش از این نیز پیکه به آن اشاره کرده؛ لئو با وجود مصدومیت مچ پا، بارها و بارها برای تیم به میدان رفته است. پس از مصدومیت سال گذشته مسی برابر پاریس سنت ژرمن، او به همراه یکی از مربیان تیم، به مدت یک هفته روزانه 8 ساعت تمرین کرد تا برای حداکثر 30 دقیقه بازی کردن در بازی برگشت آماده باشد. در تمامی موفقیت های اخیر بارسا، نقش پررنگی از مسی دیده می شود. لئو در تیم ملی نیز، با وجود عشقش به آرژانتین، همواره متهم به کم کاری شده و در حال حاضر نیز شرایط مشابهی در بارسلونا پیدا کرده. بزرگترین چالش بازیکنان حرفه ای پس از مصدومیت، بار روانی است تا جنبه فیزیکی؛ بنابراین، اگر او چه آگاهانه و چه ناخودآگاه با احتیاط بازی می کند، همچنان درخشان ترین ستاره آسمان فوتبال است و می شود به او حق داد. در جام جهانی برزیل، مسی دقیقا در سنی خواهد بود که مارادونا نیز در همان سن قهرمان جهان شد! مسی معتقد است که برزیل 2014، از آن اوست.
مسی حتی نزدیک به ستارگانی که در رقابت های بزرگ به خوبی می درخشند نبود؛ حتی شبیه آنهایی که به طرزی شگفت انگیز چند شوت از روی خوش شانسی نصیبشان می شود! و صد البته در این زمینه بدترین هم نبود. هر گونه کلمه ای که از وی توصیفی ضعیف ارائه کند، چرند مطلق است! او تا نتوانسته در این فصل مقابل اتلتیکو گل بزند؟ بازیکن دیگری این کار را کرده. دو بار در 450 دقیقه! آیا او همیشه تنها فردی است که باید عامل صعود و پیروزی بارسا شود؟ مسی توانسته در سال 2014 و پس از رهایی از مصدومیت، 17 گل در لالیگا به ثمر برساند. این آمار بیشتر از هر بازیکنی در 5 لیگ معتبر اروپایی است. این موضوع حتی از سوی تاتا نیز تایید شده است که از مسی خواسته شده بود تا انرژی خود را ذخیره کند تا در مواقعی که می تواند بیشتر تاثیر گذار باشد از آن استفاده کند. از او خواسته شده بودکه دوندگی زیادی نداشته باشد و در پرس های پایانی دخالت بیشتری داشته باشد. مسی هرگز و هرگز تنبل نبوده و نیست!
این تنها پدیده نبود. وقتی که گواردیولا در سال 2008 هدایت بارسا را در دست گرفت، به طور ویژه ای به دنبال دلیلی برای مصدومیت های پی در پی مسی می گشت. پس از مطالعاتی بروی فیزیک بدنی مسی، این حقیقت آشکار شد که طول عضلات مسی کوتاهتر از حالت عادی است البته از بعد تولید انرژی نیز بی نظیر است. این نتایج آنها را به این فکر فرو برد که آنها باید پیش از مصدومیت ها به او استراحت دهند. این ماهیچه ای که درباره آن شنیده ایم، ماهیچه دو سر استخوان ران، همان ماهیچه ایست که عامل تولید شتاب است. گفته می شود عضله ای که آن را عامل اصلی مصدومیت های مسی می داند، کادر فنی و گواردیولا را مجاب کرد تا بین بازی ها به مسی استراحت بدهند و مانند سایر بازیکنان او را در بازی ها تحت فشار نگذارند. هم تیمی های او نیز این موضوع را می دانستند و درک می کردند. گواردیولا نیز از او می خواست تا در تمرینات از فشار بروی جسم خود بکاهد. همانطور که نقل شده از مسی خواسته شده بود تا در انرژی خود بسیار صرفه جویی کند؛ همانطور که به او نیز کاملاً تاکید شده بود که نهایت تلاش خود را برای ارائه نمایش فوق العاده انجام ندهد.
گواردیولا به مسی توضیح داد که او می تواند بجای 90 دقیقه، در 20 دقیقه از زمان بازی هم مفید باشد و از او خواست تا بیشتر استراحت کند. اما مسی نمی پذیرفت. او قبول نمی کرد، زیرا او یک جنگجوی واقعی بود. او نشستن و استراحت کردن را نپذیرفت زیرا اشتیاق فراوانی به پیروزی داشت، زیرا او می فهمید که فوتبال چیست و همین سر باز زدن باعث شد تا میلیون ها هوادار کاتالان در دهه اخیر به رویای خود برسند. مسی تمام این مصدومیت ها را به جان خرید و فشار زیادی را تحمل کرد و همانطور که بزرگان باشگاه به او نصیحت می کردند تا او بیشتر استراحت کند، اما او نیز مانند هر ورزشکار بزرگ دیگر نمی توانست میل به پیروزی را در خود مخفی کند و برای شکست ناپذیری باشگاه تمام تلاش خود را نکند. مسی عاشق بارسا است.
اگر چه او نیز یک فرد مانند همه ماست. مسی بیشتر از حد تصور برای بارسا و کاتالونیا از خود مایه گذاشته است. من همه حملات توهین آمیز را شنیده ام، همه حرفهای کسل کننده و بی ربط. بله، مسی برای کاری که می کند به خوبی دستمزد دریافت می کند، اما باشگاه نیز میلیون ها یورویی که قابل شمارش نیست را در این رابطه کسب کرده است. باشگاه همیشه ارزش پول خود را می داند. جورج مسی، پدر لیونل مبلغ پیشنهادی روسیه به میزان 32 میلیون یورو در سال را تایید کرده است. فقط به خاطر اینکه آنها پول های فراوانی خرج می کنند، دلیل موجهی نیست که حقیقت را کنار بگذاریم. حضور در باشگاه یک شغل است و بازیکنان هم مثل همه مردم عادی هستند. چرا گاهی اوقات انسانیت ها در این مواقع کنار گذاشته می شود؟ آیا به مسی کلماتی نسبت داده نشد که برای جاه طلبی خود تلاش می کند؟ برای امیال خود تلاش می کند؟ پس آیا میلیون ها هوادار که در پس تلاش های او و توقعات بی پایان خود به آرزوهای بزرگی رسیدند، باز هم به این موارد بی اعتنا خواهند بود؟
خانواده مسی به غیر از دلایل قطعی خود روساریو را ترک نمی کردند؛ دلایل و شرایطی که تاریخ بارسا از آن سود فراوانی برده است. چه می شود اگر مسی از برخی از تعاریف درباره خود ناراحت شود؟ او مسئولیت یک باشگاه و یک کشور را به دوش خود کشیده و هرگز از زیر آن شانه خالی نکرده است، به خصوص درباره تیمی مثل بارسا. مسی برای جنگیدن برای بارسا باز می گردد و اگر باشگاه و برخی هواداران بی درک با رفتار خود او را آزرده خاطر نکنند او تا سالهای سال برای بارسا خواهد جنگید تا روزی که به همه چیز خود یعنی روساریو بازگردد.
...............................................................
منبع: FCBarcelona.ir