مطلب ارسالی کاربران
شجاع دل ۱۹۹۵ (موسیقی:شاهکاری کم نظیر از جیمز هورنر)
شجاعدل یا دلاور (به انگلیسی: Braveheart) فیلمی حماسی درام آمریکایی به کارگردانی و بازیگری مل گیبسون، فیلم محصول سال ۱۹۹۵ کمپانی های آمریکایی پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم است.
مل گیبسون در نقش ویلیام والاس، جنگجویی اسکاتلندی که رهبری اسکاتلندیها را در اولین جنگ استقلال طلبی علیه ادوارد یکم بر عهده داشت. این فیلم نامزد ۱۰ جایزه اسکار در مراسم شصت و هشتمین جوایز اسکار شده بود و توانست ۵ جایزه اسکار شامل جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمبرداری، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین صدا و بهترین چهره پردازی را از آن خود کند.
شجاعدل
Shojadel.jpg
جلد فیلم
کارگردان مل گیبسون
تهیهکننده مل گیبسون
بروس دیوی
آلان لد
نویسنده رندل والاس
بازیگران مل گیبسون
پاتریک مکگوئن
برندن گلیسون
سوفی مارسو
کاترین مککورمک
موسیقی جیمز هورنر
فیلمبرداری جان تول
تدوین استیون روزنبلوم
توزیعکننده پارامونت پیکچرز
فاکس قرن بیستم
تاریخهای انتشار
۲۴ مه ۱۹۹۵
مدت زمان
۱۷۵ دقیقه
کشور ایالات متحده
زبان انگلیسی
فرانسوی
لاتین
هزینهٔ فیلم ۷۲ میلیون دلار
فروش گیشه ۲۱۰٬۴۰۹٬۹۴۵[۱] دلار
داستان فیلم:
ویلیام والاس در سال ۱۲۷۶ در روستای ایرشایر در اسکاتلند به دنیا آمد در آن روزها شاه الکساندر سوم بیش از ۲۰ سال بود که بر این سرزمین فرمانروایی میکرد. سبک و سیاق او در فرمانروایی به گونهای بود که ثبات اقتصادی و صلح را برقرار و سلطه طلبی همیشگی انگلیسیها را به راحتی دفع کرده بود. در سال ۱۲۸۶ الکساندر در حین سوارکاری از اسبش به زمین افتاد و جان سپرد و بزرگان اسکاتلند، نوه ۴ ساله او به نام «مارگارت» -که امروز از او با عنوان «بانوی نروژ» یاد میشود را به عنوان ملکه اسکاتلند اعلام کردند و مقرر شد تا رسیدن او به سن قانونی مشاورین پدربزرگ فقیدش اداره مملکت را به عهده گیرند. مارگارت در سال ۱۲۹۰ در حالی که ۸ ساله بود طی سفری از نروژ به سوی اسکاتلند بیمار شد و جان داد. لردهای اسکاتلند برای جلوگیری از ایجاد بی نظمی و آشفتگی تصمیم به ایجاد حکومتی مستقل برای اسکاتلند گرفتند و بدین منظور از شاه ادوارد اول به واسطه حکومت موفقش دعوت کردند تا برای نیل به این هدف راهنمایی شان کند، اما وقتی برای استقبال او رفتند با ارتش عظیمی از انگلستان مواجه شدند و بدین ترتیب سلطه انگلیسیها بر سرزمین اسکاتلند آغاز شد. ویلیام والاس در چنین شرایطی دوران کودکی خود را گذراند و با کینه انگلیسیها بزرگ شد. مطابق افسانههای محلی ایر شایر والاس اولین بار بر سر ماهیگیری با سربازان انگلیسی درگیر شد که در نتیجه آن دو تن از نظامیان انگلیسی را به قتل رساند و مقامات انگلیسی بلافاصله دستور دستگیری او را صادر کردند. بسیاری این واقعه را ناشی از کینه عمیق والاس از انگلیسیهایی میدانستند که در سال ۱۲۹۱ پدر و برادر بزرگتر او را کشته بودند. کشته شدن نامزد والاس به دست انگلیسیها خشم والاس را برمیانگیزد. در ۱۱ سپتامبر ۱۲۹۷ والاس که به ارتش شورشیهای «آندره دو مورای» پیوسته بود در نبرد «استرلینگ بریج» به پیروزی وسیعی دست یافت و سربازان «دوماری» که از داشتن فرماندهای چون «والاس» سرمست بودند به راحتی بر ۳۰۰ سواره نظام و ۱۰ هزار پیادهنظام انگلیسی چیره شدند. یک سال بعد در ۲۵ ژوئن ،۱۲۹۸ نبردی دیگر به نام «فالکیرک» رخ داد و «والاس» با تکیه بر هوش سرشار خود از دام ارتش انگلستان به سلامت گریخت. در این زمان اختلاف وسیعی بین سران نیروهای انقلابی درگرفته بود و سپتامبر همان سال «والاس» تصمیم به استعفا و سپردن سکان به «رابرت بروس» گرفت. او پس از استعفا به فعالیتهای صلح طلبانه پرداخت و مدتی را نیز برای انجام یک مأموریت دیپلماتیک در فرانسه گذراند گواینکه بسیاری اعتقاد دارند دلیل اقامت او در فرانسه چیزی جز این بودهاست. در ۵ اوت ۱۳۰۵ «سر ویلیام والاس» که دستگیریاش دیگر ناممکن مینمود به دست شوالیهای به نام «ژان دو منته» دستگیر و به اردوگاه سربازان انگلیسی در منطقهای نزدیک شهر گلاسکو منتقل شد. او که دولتمردان «پادشاه یاغیها» میخواندنش طی محاکمهای مجرم شناخته شد و به مرگ با چوبه دار محکوم شد که با مخالفت «والاس» مواجه شد و ترجیح داد با گیوتین اعدام شود. پس از آنکه سر او را از بدنش جدا کردند پیکر او را قطعه قطعه کردند و هر قطعه را به گوشهای از خاک اسکاتلند بردند تا مایه عبرت سایر انقلابیون شود.