طرفداری- داستان باست، تقریبا در فوتبال زنان بی نظیر است. همه این چیزها، از جایی آغاز شد که لورا با دیدن پدر و مادری که دیوانه فوتبال بودند، به بازی کردن تشویق شد. تفریح خانوادگی باست، فوتبال بود و دختر کوچک خانواده هم، می خواست این راه را ادامه دهد. "والدین من در باشگاه فرهنگی اجتماعی روستای مان عضو بودند. پدرم و برادرم هردو در پست دفاع چپ بازی می کردند. برادرم چپ پاست و من هم راست پا که از مادرم به ارث رسیده. واقعا غبطه می خورم، چون دوست داشتم چپ پا باشم. اصلا از این بابت راضی نیستم."
فوتبال زنان و نگاهی به ماجراجویی جذاب لورا باست؛ دخترک روستانشین، ملی پوش شد (بخش اول)
پس از هشت سال فوق العاده با بیرمنگام، عملکردش به قدری خوب بود که آرسنال برای جذبش ثانیه ای درنگ نکند. تیمی که یکی از بهترین های جهان و قدرتمند ترین تیم انگلیس بود. همانطور که تقدیر لو را به سمت سرنوشتش می کشاند، دوستش لورا هاروی هم به عنوان مربی در تیم فعالیت می کرد. سرمربی وقت آرسنال، آکر، از مدت ها پیش تصمیمش را گرفته بود و می خواست که بازنشسته شود.
بازنشستگی آکر، مدت زمان حضور باست در آرسنال را کوتاه کرد. باست که همراه با تیم ملی انگلیس، فینال یورو 2009 را تجربه کرده بود، نتوانست اوضاعی که برایش در آرسنال به وجود آمده بود را تحمل کند. مربی جدید اعتقادی به او نداشت. خود باست در این مورد گفته بود:
گاهی اوقات شخصی در ذهن خود تصمیمش را گرفته و به هیچ وجه نمی توان آن را عوض کرد. من سخت تمرین می کردم اما روز بازی، می دیدم که اصلا در لیست هم نیستم. می دانستم که باید جایگاهم را پس بگیرم، اما وقتی که دائم تلاش می کنید و دیوار محکمی مقابل تان وجود دارد که تکان نمی خورد، چه می شود کرد؟ تصمیم گرفتم به لیدز بروم که چالش جدیدی برایم باشد نه اینکه در تیمی بمانم که دلیلی برای ماندن نداشته باشم.
انتقال او به لیدز که شرایطی مشابه آرسنال داشت، اما در تیم ملی انگلیس، اوضاع بهتر شده بود. پس از وضع قوانین چدید توسط فدراسیون فوتبال، قرارداد های بهتری با زنان فوتبالیست بسته شد تا با استرس کمتر و آزادی فکر بیشتری، به فوتبال متمرکز شوند. لورا یکی از هفده بازیکنی بود که از این مزیت استفاده می کرد. این قانون، باعث ایجاد تغییراتی در فوتبال زنان شد. به گفته خودِ باست، آن ها دیگر فوتبال نبودند، بلکه ورزشکارانی حرفه ای محسوب می شدند که آماده فداکاری از پرچم کشور بودند.
لیدز با داشتن سو اسمیت، لوسی وارد و لورا باست، مدعی به دست گرفتن تاج و تخت آرسنال بود. افزون بر این بازیکنان، اَلن وایت، ریچل دالی، جما بونر، جید مور و جسی کلارک هم در لیدز می درخشیدند. بالای سر بردن کاپ قهرمانی لیگ برتر، آن هم با پیروزی مقابل اورتون پرستاره، اتفاقی خوش برای لورا و یارانش بود. برای سال بعد و به خصوص برای حضور در سوپر لیگ زنان در سال 2011، از لیدز حمایت نشد. هرکدام از بازیکنان مجبور به جدایی شدند تا به دنبال ماجراجویی دیگری بگردند. در این میان لورا قدم بعدی خود را، با برگشتن به بیرمنگام برداشت.
تیمی که اخیرا پول خوبی به آن تزریق شده بود و می توانست تیم های بزرگ را به چالش بکشد. باست در «مرکز پرورش جوانان و اکادمی باشگاه» وظیفه مربیگری را برعهده گرفت. شاید بتوان گفت این گام، برای باست بسیار خوش یمن بود، زیرا توانست لحظات خوبی را در کارنامه دوران بازیگری اش رقم بزند.
آرسنال تنها تیمی بود که قدرت و ثبات داشت. در تمام فینال های قبل از 2012، می شد ردپای توپچی ها را به راحتی پیدا کرد، اما فینال 2012، بدون حضور آرسنال برگزار شد. این بار تیم بیرمنگام و چلسی، برای استفاده از این فرصت به مصاف هم رفتند. این بازی پربرخورد به ضربات پنالتی رفت تا جما بونر، هم تیمی قدیمی لورا، با از دست دادن ضربه، لبخند به صورت لورا باست بیاورد.
واقعا زیبا بود که در این رخداد زیبا نقش داشتم. ما [مربیان و بازیکنان] دوستانی صمیمی هستیم. قبلا چندین فینال مهم را مقابل آرسنال واگذار کرده ایم و این بار نمی توانستیم ننگ نایب قهرمانی را تحمل کنیم. قهرمان جام حذفی شدیم، اما هنوز هم حس می کنم با بازیکنانی که داریم، لایق بیشتر از این ها هستیم.
و لورا برای یک چالش دیگر و پیوستن به اما هِیزز در چلسی، بیرمنگام را دوباره ترک کرد. این ماجراجویی دو ساله، باست را با پخته تر کرد. او با واقعیت های دیگری از فوتبال زنان آشنا شد. آن دوره دو ساله، حتی از یورو 2013 که منجر به حذف انگلیس و استعفای هوپ پاول شد هم ناامید کننده تر بود.
باست تمام ناکامی ها را فراموش کرده بود و دوست داشت همراه با هیزل، به قهرمانی با چلسی در لیگ برتر فکر کند. کمی تزریق پول و خرید بازیکنان بزرگ، امیدواری شان را برای به چالش کشیدن لیورپول قدرتمند، بیشتر کرده بود، اما آن فصل، برای چلسی دراماتیک تمام شد.
در روزی که چلسی به یک امتیاز احتیاج داشت، لیورپول و بیرمنگام سیتی که منتظر لغزش آبی ها مقابل منچسترسیتی تازه قدرت یافته بودند. سیتی چیزی برای از دست دادن نداشت. وزش باد شدید و مصدومیت ماری هوریهان، سنگربان اول چلسی، معادلات را برهم زد. باست در مورد آن روز گفته است:
الان که به گذشته نگاه می کنم، عجیب و دیوانه کننده به نظر می آید. ماری مصدوم شد و ما انتخاب دیگری نداشتیم. اما هیزل برای اطمینان، در هربازی کلیر فارو را به عنوان دروازه بان دوم معرفی می کرد، اما واقعیت این بود که ما کلیر را فقط در تمرینات دیده بودیم و اکثر اوقات با تیم تمرین نمی کرد.
به قلم ریچ لاورتی برای وبسایت Thesefootballtimes