طرفداری- کلمه نوستالژی، از کلمه یونانی "نوستوس" مشتق می شود که به معنای بازگشت به خانه است. اما معنای دردناکی نیز دارد، واکنشی درد آور به روزهای شادتر گذشته. برای طرفداران لیدزیونایتد، نوستالژی، حسی است که همه با آن آشنا هستند. در همان هفته ای که برتون آلبیون به امیدهای لیدز یونایتد برای راهیابی به پلی آف لیگ برتر پایان داد، هواداران لیدز، بیست و پنجمین سالگرد آخرین قهرمانی تیم شان در لیگ برتر یعنی قهرمانی در سال 92-1991 را جشن گرفتند. در همین حال، لی هیکن، فیلم ساز بریتانیایی مستندی به نام "آیا می خواهی قهرمان شوی" با شرکت چهره های مشهوری چون گوردون استراچان، گری مک آلیستر، وینی جونز و هاوارد ویلکینسون ساخت که در این مستند، لحظه های مهمی به لیدز یونایتد اختصاص داده شد.
هیکن در این خصوص می گوید:
این قهرمانی، یک تاریخ فراموش شده است. مردم دوست ندارند تا درباره یک سال پیش از آغاز لیگ برتر صحبت کنند زیرا بر اساس گفته رسانه ها، فوتبال در سال 1992 اختراع شد! قهرمانی لیدز یونایتد یک قهرمانی سرشار از عشق و ارزش بود. ما از رده آخر دسته دوم به لیگ برتر آمدیم، چهارم شدیم و سپس به قهرمانی رسیدیم. قهرمانی لیدز یونایتد در لیگ انگلیس حتی نسبت به قهرمانی لسترسیتی، معجزه ای بزرگ تر بود.
در لیدز یونایتد، لی چاپمن و راد والاس، به عنوان مهاجمانی گلزن مطرح شدند و تونی دوریگو و مل استرلند، زوج موفق این تیم در خط دفاعی بودند. در قسمت هیجان انگیز داستان، در ماه فوریه لیدز توانست تا با اریک کانتونا، ستاره جوان فرانسوی قرارداد امضا کند. کانتونا، تنها با نیم فصل حضور در لیدز یونایتد و پیش از انتقال به منچستریونایتد، رقیب اصلی لیدز در لیگ برتر توانست تا درخششی قابل توجه در این تیم داشته باشد. در خط هافبک این تیم، بازیکنان مهم و تاثیرگذاری چون مک آلیستر، استراچان، اسپید و باتی حضور داشتند و همکاری بسیار عالی با یکدیگر به نمایش می گذاشتند. اگر اکنون نیز در لیگ برتر، تیمی خط هافبکی با چنین هماهنگی ای در اختیار داشته باشد، می تواند شانس مهمی برای کسب قهرمانی داشته باشد. هاوارد ویلکینسون، مربی تیم قهرمان لیدز بود که این تیم را به سوی قهرمانی هدایت کرد.گری اسپید ولزی، در سمت چپ خط هافبک حضور داشت و در کارهای حمله و دفاعی مشارکت می کرد. گری مک آلیستر، هافبک خلاق اسکاتلندی نیز وظیفه تغذیه مهاجمان را عهده دار بود. گوردون استراچان نیز که از تجربه بالایی برخوردار بود، رهبری خط هافبک را بر عهده داشت.
هیکن در ستایش استراچان می گوید:
استراچان در سال های آخر فوتبال خود و در سن 34 الی 35 سالگی، از بهترین بازیکنان فوتبال انگلیس بود. ویلکینسون، سرمربی تیم، کسی بود که تمام کارهای لیدز را از خارج زمین هدایت می کرد اما استراچان در لیدز، همانند یک ژنرال درون زمین بود و مامور اجرای دستورات ویلکینسون و انتقال آن ها به سایر بازیکنان بود.
وقتی هاوارد ویلکینسون در سال 1988، هدایت لیدز را برعهده گرفت، تیمی بدون زرق و برق را در اختیار داشت و در سال 1990، توانست لیدز را به لیگ برتر برساند. بیل فاسربای، مدیر ورزشی تیم کسی بود که ذهنیت برنده را وارد این تیم کرد و بازیکنان مناسب برای موفقیت تیم را در اختیار ویلکینسون قرار داد. این دو همکاری فوق العاده ای با یکدیگر داشتند. ویلکینسون، استراچان و کریس فیرکلاف را برای تیم خود می خواست اما این انجام معامله، نیازمند داشتن دو میلیون پوند بود. اما این کار فاسربای بود که برود و دو میلیون پوند مورد نیاز برای این دو خرید را فراهم کند. روابطی که مدیر ورزشی لیدز با اسپانسرها و شرکای تجاری داشت، باعث شد تا خواسته های ویلکینسون برآورده شود. قطعا کار فاسربای در خرید بازیکنان مورد نظر ویلکینسون برای قهرمانی، فوق العاده و با اهمیت بوده است.
چهار سال پس از ورود ویلکینسون به لیدز، آن ها توانستند تا در سال 1992، با غلبه بر رقیب دیرینه یعنی شفیلد یونایتد، قهرمان لیگ انگلیس شوند. این قهرمانی باعث غرور لیدز و این شهر شد. شهر لیدز، فراتر از یک تیم است. پس از موفقیت در دهه 60 و 70 و پیش از ویلکینسون، شهر جای خوبی برای صحبت درباره فوتبال نبود. پیش از این قهرمانی، خشونت و نکات زیاد منفی پیرامون لیدز وجود داشت. با ورود ویلکینسون به لیدز، این تیم وارد دوره زمانی جدیدی شد و فرهنگ باشگاه و استادیوم الند رود را تغییر داد. همچنین شهر شروع به پیشرفت و توسعه کرد. حالا بازیکنان لیدز یونایتد، قهرمان شهر بودند.
پس از قهرمانی لیدز یونایتد در لیگ انگلیس، امید و خوش بینی، جایش را به نوستالژی و خاطرات خوش گذشته داد. علی رغم کسب موفقیت در اواخر دهه نود و اوایل قرن جدید، لیدز تاکنون دشواری های زیادی را تجربه کرده است. یک سال پس از قهرمانی، لیدز در لیگ برتر رده هفدهم را کسب کرد و با فاصله ای کم از سقوط نجات یافت. در سال های اخیر نیز لیدز سال های فاجعه باری را سپری کرده و آن ها در دسته پایین تر از چمپیونشیپ به کارشان ادامه دادند، دوره وحشتناکی که طی سال های 2007 تا 2010 سپری شد. در زمان مالکیت اشخاص مختلف، از کن بیتس تا ماسیمو چلینو، لیدز همواره در مسیر ناکامی حرکت کرده و این که هوادار لیدز باشید، اصلا مسئله آسانی نیست.
دو فصل گذشته، جزء بدترین فصول لیدز برای تماشای بازی این تیم بوده است و هیچ هیجان و اشتیاقی در تیم وجود نداشت. هیچ کس، هیچ چیزی برای ارائه نداشت و با آمدن گری مانک، لیدز دوباره جان تازه ای گرفت. در حالی که لیدز علی رغم قرار داشتن در رده هفتم چمپیونشیپ، شانس زیادی برای صعود به لیگ برتر ندارد، هواداران وفادار این تیم، هنوز هم می توانند به پیشرفت و بازگشت لیدز به اوج امیدوار باشند. حدود بیست و پنج سال از قهرمانی لیدز در لیگ برتر می گذرد اما همچنان هواداران این تیم می توانند خاطرات و نوستالژی گذشته را مرور کرده و به آینده خوش بین باشند.