در تاریخ فوتبال آتزوری ها که نه! بلکه در تاریخ فوتبال جهان بازیکنی به استواری و قدمت و کیفیت همیشگی مانند جان لوئیجی بوفون به اندازه انگشتان دست پیدا می شود که برای سال ها به حراست از منافع باشگاه و تیم ملی خود بپردازد، جان لوئیجی بوفون یکی از انگشتان همین دست نایاب است!
جان متولد 28 ژانویه سال 1978 است، زندگی تو تحت تاثیر اتفاقات بسیاری به این راه بزرگ ختم شد، شاید هیچ کس باور نکند که زنگی حرفه ای بوفون چگونه تحت تاثیر تنها یک مصدومیت به این افتخارات ختم شده است! او ذاتا از ابتدای دوران فوتبالش یک دروازه بان نبود! بلکه یک مهاجم بود! چرا که در سن 13 سالگی او در تیم پیاه های پارما به عنوان مهاجم نوک فعالیت می کرد.
جان لوئیجی بوفون تحت تاثیر یک اتفاق در سن 14 سالگی هنگامی که هر دو دروازه بان پارما دچار مصدومیت شدند به اجبار درون دروازه تیم خود قرار گرفت تا پس از 14 روز او به قدرت خود در درون دروازه ایمان بیاورد!
بوفون به راه خود ادامه داد تا در سال 1995 برای اولین بار در ترکیب پارما برابر آث میلان قرار بگیرد، هیچ کس آن روزها نمی دانست قرار است او به اسطوره ای بزرگ در تاریخ فوتبال ایتالیا بدل شود، همه چیز همانند یک رویا برای او شروع شد! اما خودش همیشه می دانست قدم در چه راه بزرگی قرار داده است!
او برای اولین بار در سال 1997 در ترکیب تیم ملی ایتالیا برابر روسیه قرار گرفت، اولین حضورش شگفت انگیز بود، به طرزی به که به فوتبال ایتالیا نوید روز هایی طلایی تر را در سنگر مقدسشان داد، لاجوردی ها آنجلا پروتزی را از دست می دادند اما در ازای او مردی اسطوره ای را تحویل می گرفتند!
بوفون خود همیشه از لبخند های پروتزی یاد می کند که او را یک بچه در تمرینات تیم ملی ایتالیا خطاب کرده می کرد، بچه ای که محبوب قلب های آبی ایتالیا شده بود و رفته رفته تمامی دل های آبی آتزوری ها را از ان خود کرده بود. 7
بوفون در جام جهانی 1998 فرانسه به عنوان دروازه بان ذخیره توانسته بود رزرو جان لوکا پالیوکا باشد، تا در 20 سالگی اولین جام جهانی خود را تجربه کرده باشد! او بر روی نیمکت نشسته بود اما به اندازه تمامی بازیکن های زمین تجربه اندوخته بود! بوفون لحظه به لحظه ساخته تر و آماده تر از همیشه می شد.
او برای حضور فیکس در ترکیب تیم ملی ایتالیا باز هم باید صبر می کرد! بوفون به صبر و استقامت شهره عام و خاص است! او باز هم بر روی نیمکت نشسته بود! یورو 2000 نیز فرانچسکو تولدو او را نیمکت نشین کرده بود، اما جان تنها لبخند می زد! انگار که می دانست قرار است چه تاریخی را بسازد، پس صبر کرد تا 2002 فرا برسد و نمایش های خیره کننده اش را ارائه بدهد.
او در سال 2002 دروازه بان اول تیم خود بود! بوفون به آنچه که می خواست دست یافته بود، اما اتفاقات داوری مانع از رویا های او در آسیای شرق شده بود! او به همراه مردان آتزوری غمگین و ماتم زده به خانه بازگشته بود، اما از همان روز با هم تیمی های خود متحد شده بود تا در 2006 برلین را به آتش بکشند!
یورو 2004 نیز برای او خوش یمن نبود تا او چمدان مملو از دستکش هایش را به مقصد سرزمین ژرمن ها ببندد؛ ایتالیا به لطف درخشش های بوفون توانست جام جهانی 2006 را در برلین فتح نماید، بوفون تکیه به دیوار برلین زده بود عرق را از پیشانی اش پاک می کرد و براوو گویان فریاد شادی سر می داد! او حالا به نقطه عطفی در تاریخ بازی های ملی خود دست یافته بود.
یورو های بعدی برای او به همین ترتیب بود! او بازمانده نهایی بود! همه بزرگان ایتالیا یکی پس از دیگری از دنیای بازی ها ملی و فوتبال خداحافظی کرده بودند، اما مرد قدرتمند خط دروازه آتزوری ها همچنان قدرتمند به حفظ و حراست از دروازه کشور خود مانده بود.
او به راه خود ادامه می داد و روز به روز فرسوده تر از همیشه میشد، اما هرگز در میدان بازی لحظه ای از توان و انرژی خود کم نمی گذاشت، او سرانجام به ایستگاه پایانی رسید، ایستگاهی که جامپیرو ونتورا و سوئدی ها برای او تدارک دیده بود، ایستگاهی که بوفون یک تنه نمی توانست جلوی قطار رفتنش را بگیرد.
زیباترین صحنه ای که از او بیاد داریم در برلین رخ داد، زیباترین عنوان او در سال 2010 از سوی فیفا ارائه شد، برترین دروازه بان قرن 21! تلخ ترین و درآور ترین صحنه دوران او اشک هایش از تاسف و حسرت بازماندن از جام جهانی 2018 بود، بوفون خود تراژدی محض است!
بوفون در زمین دوید، حمل کرد، فریاد زد، به هوادرانشان انگیزه داد، دروازه را رها کرد تا تیمش را نجات دهد، اما تقدیر سرنوشت دیگری را برای او رقم زد، سن سیرو او را احاطه کرد بود تا پایانش دل انگیز نباشد، چشمانش اشک بار باشد، دلش شکسته و غمگین باشد و دنیایی را با خود به ماتم بکشد، او نیست! اما افسانه اش هنوز باقیست..