طرفداری- رکورد های موفقیت آمیز جاستین، ناتینگهام فارست را متقاعد کرد فاشانو را به اولین بازیکن سیاه پوستی تبدیل کند که با ارقامی میلیون پوندی جا به جا می شود. در آن دوران ناتینگهام، تیم بزرگی بود. تنها تیمی که در انگلیس و اروپا، برای لیورپول رقیب به حساب می آمد. تیمی که به رهبری برایان کلاف، یکی از کله گنده های انگلیس بود و به تازگی هم اروپا را دوبار پیاپی [1979-1980] فتح کرده بود.
انتقال فاشانو، تیتر یک روزنامه ها بود. شاید اولین سیاه پوست جزیره نبود، اما اولین سیاه پوستی بود که توسط یک باشگاه بزرگ با چنین رقمی خریداری می شود. این لحظه، برای سیاه پوستان بریتانیا، تاریخی بود. در طول دهه 1980، سیاه پوستان توسط اقشار مختلف جامعه، مورد توهین های نژادپرستانه قرار می گرفتند. میمون خطاب می شدند، با القابی زشت و ناپسند مورد اهانت قرار می گرفتند و بارها در زمین چمن به سمتشان موز پرتاب می شد. انواع و اقسام کارهای تحقیر آمیز! غیرممکن بود که این حجم از تنفر را با روشی به غیر از مصالحه، حل کرد. کم کم رنگین پوست های فوتبال انگلیس، در تیم های بزرگ بازی و تیم ملی انگلیس را نمایندگی می کردند تا موج تنفر، کم و تضعیف شود.
دوران چرکین و زشتی بود. یک دوست طرفدار منچستریونایتد، یک بار تعریف می کرد که وقتی به جای جای کشور می رفت تا تیم مورد علاقه اش را تنها نگذارد، در سنت جیمز پارک، استادیوم باشگاه نیوکاسل، به مورد خاصی برخورد کرد. تونی کانینگهام، مورد هدف نژاد پرستان قرار گرفته بود و حتی نیوکاسلی ها هم همراه با یونایتدی ها، این عمل شنیع را ادامه می دادند. منچستری ها که چند سال قبل بازیکنان وست بروم را هو می کردند، موفق شده بودند هواداران نیوکاسل یونایتد را هم راضی به اینکار کنند. زمان در حال گذر است و زمانه عوض می شود. البته به آرامی.
لکه ننگ نشان دادن همجنسگراها، آن روزها رایج بود. البته طرفداران نورویچ سیتی، باشگاه هواداران همجنسگرا هم درسته کرده بودند، اما شانس بد فاشانو، چیز دیگری بود. القابی چون مفعول، فاحشه از دهان قسمت تقریبا بی فرهنگ جامعه که به استادیوم ها می آمدند، خارج می شد. تبعیض و نژاد پرستی در فوتبال کاملا به چشم می خورد. اصلا فکرش را هم نکنید که طرفداران فوتبال قبول می کردند بازیکنی همجنسگراست. مخصوصا که کسی با جثه ای شبیه به بوکسورها، بخواهد این تمایلات خود را بروز دهد.
در جریان این درگیری های جامعه، فاشانو فصل اول را نتوانست مطابق انتظارات تمام کند. در 32 بازی تنها 3 گل. تمرینات او به گونه ای نبود که برای یک فصل کامل بتواند دوام بیاورد. سران ناتینگهام، زیاد صبور نبودند. تصمیم گرفتند پسری که کم فروغ شده را به مبلغی بسیار کمتر از آن چیزی از نورویچ خریده اند، به رقیب همشهری خود یعنی ناتس کانتی واگذار کنند.
برایان کلاف، در کتاب زندگینامه خود در سال 1994، در خصوص «گل فصل» فاشانو مقابل لیورپول نوشت که این گل، او را تبدیل به «مرد میلیون پوندی» کرد. با این حال فروش فاشانو، فقط بعد از یک فصل آن هم به نصف قیمت خریداری شده، هیچ توضیح مالی نداشت. آیا فاشانو قربانی تنفر و نژادپرستی شد تا گوشه ای برخی زشتی های فوتبال باشد؟ شاید، اما نمی توان فصل فاجعه بار ناتینگهام را بر دوش فاشانو گذاشت. او نباید سرزنش می شد. غیر او، 10 بازیکن دیگر هم در تیمِ 81-1980 کلاف بودند. به هرحال جاستین فروخته شد.

در کتاب زندگینامه کلاف هم آمده که او از حضور دائم فاشانو در بارهای شبانه همجنسگرایان، نگران بوده. او در خصوص شایعات چیزهایی شنیده بود. زمزمه هایی که همه جا صحبت از آن ها بود. کلاف در کتابش نوشته: "برای خرید یه قرص نون کجا می ری؟ جواب داد که نونوایی. بازم پرسیدم. برای خرید راسته بره کجا می ری؟ گفت قصابی. پرسیدم پس تو بار مخصوص همجنسگراها چه غلطی می کردی؟"
زندگی شخصی فاشانو، دستمایه طنز مردم بی روح شده بود. علاوه بر رنگ پوستش، تمایلات جنسی او هم مورد تمسخر قرار می گرفت. دو چیز در میان مردم، حتی خدمتکاران خانه جاستین دیده می شد: همجنسگرا هراسی (هموفوبیا) و نژادپرستی! البته جاستین، عیسی مسیح شده بود! بعد از چندین تصادف کوچک با ماشین، نمایشگاه خودروی محلی به او توصیه کرد به مجامع مربوط به ارتباط با خدا برود. او حالا جزو گروه «مجمع خدا» شده بود. کسانی که به خاطر همه چیز از خدا تشکر می کردند. نشان این کارشان هم بردن انگشت به سمت آسمان و تشکر از خدا بود.
این نحوه سپاسگزاری در انگلیس باب نشده بود. جاستین به یکی از اعضای اصلی کلیسا تبدیل شد و حتی گروه خود را به کمپ تمرینی ناتینگهام برده بود. کلاف از این کارهای فاشانو عصبانی می شد. تا حدی که بر سر فاشانو داد زد و گفت: " آدم روحانی، باید برود." سپس به پلیس زنگ زد تا گزارش مزاحمت دهد. پلیس، فاشانو و افراد مذهبی گروه را از کمپ تمرینی بیرون انداختند.
در سال نو میلادی 1983، جاستین تازه دوران بازیگری اش را در ناتس کانتی آغاز کرده بود. در همین ابتدا با مصدومیت شدید زانو رو به رو شد. این مصدومیت می توانست دوران فوتبالش را خاتمه دهد. مخصوصا که دیگر بازیکنان سیاه پوست آماده جانشینی او بودند تا نامشان در تیتر روزنامه ها آورده شود. جان بارنزِ انگلیس، پل مک گراثِ ایرلند و برادرش جان، در سطح بین المللی بازی می کردند و جام های بزرگی به افتخارات خود می افزودند.

در همین حین، جاستین اکثر پول خود را برای هزینه های درمان زانویش در ایالات متحده صرف می کرد. برایتون و هووی آلبیون هم نتوانستند جاستین را احیا کنند. مصدومیت زانو جدیتر از این حرف ها بود. سه فصل آتی در تیم های آمریکای شمالی نظیر: لوس آنجلس هیت و ادمونتون بریکمن سپری شد.
فضا در آن روزها به گونه ای بود که همه تشنه موفقیت بودند و مخصوصا توجه به اینکه هزینه های درمان زانوی جاستین، از 200 هزار پوند گذشته بود، نشریات زرد و بدنام، سعی در معامله با او داشتند. پرتیراژ ترین نشریه انگلیس یعنی سان، با مدیر برنامه های جاستین فاشانو مذاکره کرده بود تا همجنسگرا بودن جاستین، در این نشریه منتشر و اعلام شود.
در ازای یک مبلغ 5 رقمی، فاشانو ترغیب شد صحبت کند. " نشریه هایی چون سان، منابعی هستند که فوتبال دوستان آن را می خوانند. اگر می خواستم با روزنامه ای جدی صحبت کنم، سان انتخاب اولم بود." جاستین نه تنها اعلام کرد همجنسگراست، بلکه نام چندین نفر از همجنسگرایان مشهور را اعلام کرد. از بزرگان پارلمان تا بازیگران سریال های تلویزیونی. جاستین کمی هم دروغ گفت تا روزنامه فروش بیشتری داشته باشد.
جاستین در دهه 90 در تیم های رده پایین انگلیس، اسکاتلند، سوئد، آمریکا و نیوزیلند هم بازی کرد. گاهی عالی و گاهی تنها سایه ای از مردِ درخشان نورویچ سیتی بود. در اواخر دهه 90، به سرمربیگری روی آورد. در منطقه مریلند منیا، مشغول به کار شد. جاستین، در مارس 1998، متهم به تجاوز جنسی به نوجوانی 17 ساله شد، اما اوضاع پیچیده تر از این ها بود. جاستین می ترسید که دادگاه مریلند، او را مطابق قانون محاکمه نکند، در نتیجه از کشور گریخت. دو ماه بعد، جسد او در حالی پیدا شد که خودش را حلق آویز کرده بود. درکنار بدنش، یادداشتی هم گذاشته بود تا بی گناهی اش را اثبات کند.

تراژدی جاستین فاشانو، مصادف شد با ظهور جان، برادر کوچک جاستین. در قرن بیست میلادی، بریتانیا حال و هوای دیگری داشت. هرآنچه جاستین از آن محروم شده بود، در اختیار جان قرار داشت. جان هم مانند جاستین مهاجم خوبی بود، اما استعداد او را نداشت. مهم ترین بخش دوران حرفه ای جان، مربوط به حضور در تیم ویمبلدون و دار و دسته وینی جونز که موفق به شکست لیورپول در فینال جام حذفی شدند. بعد از خداحافظی از فوتبال، در برنامه های تلویزیونی «Gladiators» و «Fash» شرکت کرد. او عادت داشت کت و شلوار های رنگین بپوشد و از کلمه «Awooga» به عنوان تکیه کلام در راه شهرت استفاده کند.
حالا او در نیجریه حضور دارد و ورژن اصلی برنامه «Deal or No Deal» را اجرا می کند. دو سال بعد از مرگ جاستین فاشانو، جان در برنامه تلویزیونی حضور پیدا کرد تا داستانی تکان دهنده را در مورد شب قبل از مرگ جاستین بازگو کند. "تلفن خانه زنگ خورد. صدای نفس های کسی را می شنیدم. حس می کردم یکی از خانواده ام است اما نمی توانستم بفهمم. تلفن را سر جایش گذاشتم. روز بعد، خبر فوتش به گوشم رسید."

جان در سال 2012، به BBC گفت: "جاستین واقعا همجنسگرا نبود، بلکه محبت و توجه می خواست. من همجنسگرا نیستم ولی آن روزها زیاد با جاستین صمیمی بودم. شب ها که می خوابم، از خودم می پرسم آیا می توانستم کاری کنم همه چیز اینگونه نمی شد؟ بله می توانستم. آیا این مرا تسلی می دهد؟ نه ولی به مدت دو دهه برای جاستین گریه کرده ایم. دیگر کافیست."
آمال فاشانو، دختر جان، اسناد مهمی در BBC رو کرد که اسامی بازیکنان همجنسگرا را منتشر کرده بود. او دلیل اینکار را حفظ میراث خانوادگی و ارزش های جاستین عنوان کرد. "جاستین اولین سیاه پوست میلیون پوندی نام گرفت و قبل از اینکه او را با هر عنوان و لقب دیگری به یاد بیاوریم، باید بدانیم او یکی از با استعدادترین فوتبالیست های زمان خودش بود."
تراژدی زندگی و مرگ جاستین فاشانو (بخش اول)
به قلم دیوی لِین برای وبسایت Roadsandkingdoms