طرفداری- در این نشست مشترک گروه تخصصی ورزش انجمن جامعه شناسی ایران و انجمن جامعه، ورزش، فرهنگ، پس از مقدمه ای که مدیر نشست مجید خاتونی بدان اشاره داشت، بیتا مدنی دبیر گروه تخصصی جامعه شناسی ورزش "اجا" و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده ضمن اشاره به رویکردهای پارادایمی انسجام گرا، تضاد گرا و تفسیرگرا، با تأکید بر رهیافت کنش متقابلی که در پارادایم تفسیرگرایی آمریکایی مطرح می شود، به بیان مسئله در این خصوص پرداخت.
او از "تحلیل موقعیت" به عنوان پیش درآمدی بر فهم اینجایی و اکنونی شرایط زنان برای احقاق حقی که از دیرباز وجود داشته و ماهیتا یک مطالبه نیست، آغاز کرد. مدنی به سیمای زن ایرانی به مثابه کنشگر اجتماعی در پرتوی اسطوره، تاریخ و دین با ذکر مصادیق پرداخت. در یک نگاه کلی مشخص شد که ورود/حضور زن، خواه در میادین و رخدادهای ورزشی امروزین (به عنوان قهرمان مدال آور) و خواه به عنوان تماشاگر رویدادهای ورزشی نه تنها در تضاد، تقابل، یا تخالف با راهها و اهداف توسعه ای کشور نیست، بلکه خود می تواند بسترساز توسعه در ساحتهای مختلف حیات اجتماعی شود. حضور زنان می تواند چه بسا دردسرهای محیطهای تک جنسیتی ورزشی را تا حد زیادی کاهش دهد. همچنانکه آمار و ارقام و مشاهدات روزمره نیز مؤید آنست در فضاهای کنش اجتماعی فراجنسیتی، نمودهای بارز وندالیسم، پرخاشگری و خشونت، به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.
مدنی موانع موجود بر سر راه ورود زنان به ورزشگاهها ( بهویژه استادیوم فوتبال) را "فراهم نبودن زیر ساخت" در معنایی که توسط متولیان دست و پاچلفتی امر عنوان می کنند، نمی داند چرا که همین زیر ساخت زنان سوری را در لحظه ای در خود جای داد که زن ایرانی پشت در به نظاره این تبعیض ایستاد. یا شاهد آنیم که در "زیرساختی" بسیار نا آماده تر در همان ایام، زن و مرد ایرانی، تنگاتنگ به تماشای اعدام قاتل بنیتا می ایستند. به این ترتیب بار گناه وضعیت نامطلوب کنونی آنگونه که برخی پای میفشارند، نه تماما بر گردن مردم و ساختار فرهنگی (همین مردم در دهه 50 در همین استادیوم آزادی به تماشای فوتبال می پرداختند) است و نه از ناتوانی فقه پویا، یا بی توجهی مدیران رده بالای نظام نشأت می گیرد بلکه عمدتا به دلیل ناکارآمدی دستگاه مدیریتی رده های میانی ورزشی و بهانه تراشی های جورواجور این بخش است.
داروین صبوری، پژوهشگر حوزه ی جامعه شناسی ورزش به عنوان سومین سخنران نشست، بحث خود را با حادثه ی خودکشی دو بانوی شهروند اصفهانی آغاز کرد:
فیلمی که این روزها در فضای مجازی از دو دختر عزیزمان در اصفهان و ساعتی قبل از اقدام به خودکشی به اشتراک گذاشته شد، به شدت روحم را آزرده است. چه می شود که اینگونه به استقبال مرگی خودخواسته می روند؟ در صحنه ی اعدام قاتلان حرفه ای حتا، وقتی آنان خود را چندقدمی مرگ می بینند، به لرزه می افتند. بسیاری از آتئیست های جهان نیز ممکن است که در لحظه ی آخر، به وجود جهانی دیگر و خالق آن ایمان بیاورند. اما در در این فیلم، این دو عزیز هم وطن ما، مرگ و جهان برزخ را به سخره می گیرند. اقدام آنان، مرگی فردی نیست، مرگی در حوزه های اجتماعی است. چیزی که از بالای پل به پائین پرتاب شد، دو دختر نبود، ارزش ها و معیارهای جهان اجتماعی ما بود که سال هاست صدای مرگ و نابودی شان را نمی شنویم.
صبوری در ادامه صحبت های خود به روند تاریخی شکل دهی به هویت زنانه در جامعه ایران پرداخت و نمونه هایی از تاریخ صدساله ی هویت زن از زن قجری، زن رضاخانی، زن چریک انقلابی، زن مادر و همسر شهید، زن اقتصادی و زن امروز نام برد و اشتراک تمام این نگاه ها را، اشتراکی ساختاری و هویتی وابسته به جنس مرد دانست.
او مهمترین مشکلات فرهنگی در جامعه امروزین را، مشکلاتی ساختاری و نهادمند خواند که توسط نهادهایی با ادعای کارفرهنگی بازتولید می شوند. نهادهایی چون رسانه ملی که به زعم ایشان تلاشی خستگی ناپذیر در نمایش چهره ی زن سنتی و زن خوانده داری دارند که تنها دغدغه اش گویا تعویض پوشک بچه و مشکل شستن ظرف های نشسته ی شام است!
این پژوهشگر در ادامه به واکاوی حیات سیاسی در ایران پرداخت و این حیات را، حیاتی تئولوژیک و روایت ساز خواند که نگاهش به نهاد دین، نگاهی در جهت منافع طبقه ی حاکم است. داروین صبوری مهمترین راهکار برون رفت و تلطیف فضای مردانه در زیست اجتماعی را، ایجاد فضای گفت و گوهای مدنی و توسعه ی سیاسی نامید و حاکمیت ادبیات نظامی، امنیتی در حوزه ی فرهنگ را از مصادیق عقب رفت و انسداد راه کارهای اصلاح اجتماعی نامید.