مطلب ارسالی کاربران
برگی از تاریخ ایران - شکست کروزوس از سپاه ایران
کوروش از ساحل غربی رودخانه قزل آیرماق به راه افتاد تا اینکه خود را به سارد پایتخت کشور قارون برساند و پس از مدتی راهپیمایی به دشت «پت ریا» رسید.
پادشاه ایران در سال 526 قبل از میلاد در آن دشت به قشون قارون رسید.
از مختصات روحی کوروش این بود که در سیاست و جنگ به خرافات عقیده نداشت با این وجود وقتی به خاطر آورد آن روز هشتادمین روز پس از آغاز بهار است ، اندیشید شاید آنچه پیرمرد گفت صحت داشته باشد.
بعد سپاهیان کوروش ، در جاهایی که برای آنها معین شده بود مستقر شدند و لازم است بگوییم تاکتیک جنگ کوروش در دشت پت ریا برای تمام سرداران جنگی که بعد از او آمدند سرمشق شد.
روش جنگی کوروش این بود که لشکر خود را به سه قسمت بزرگ و یک ذخیره تقسیم کرد و یکی در شمال و قسمت دیگر در جنوب و قسمتی را در مرکز قرار داد. هر یک از این سه قسمت هم به دو قسمت تقسیم شدن که قسمت دوم مقوی قسمت او باشد و در صورت ضرورت به آن کمک نمایند. و این اساس بعد از دو هزار و پانصد سال از بین نرفته و هنوز می گویند جناح راست و جناح چپ.
ژوس تین می گوید که قارون در آن جنگ حضور داشت و و باز واران خود را وادار به حمله کرد وتصور نمود که با حمله سواران خواهد توانست سپاه پادشاه ایران را متلاشی نماید، اما تیراندازان کوروش مرتبه ای دیگر ، اسب های سواران را هدف قرار دادند و وقتی کوروش حس کرد که حمله شدید سواران خنثی شد فرمان حرکت لشکر خود را صادر نمود و دو جناح و قلب سپاه بدون شتاب به حرکت درآمدند.
قارون که سوار بر ارابه قسمتی از میدان جنگ را می دید، متوجه شد که سربازانش مقابل سپاه ایران مقاومت نمی نمایند و عقب مینشینند ، امر کرد که عده ای از سربازان لیدی در عقب جبهه قرار بگیرند و هر سرباز را که عقب نشینی کند به قتل برسانند!
سربازانی که باید مانع از عقب نشینی و فرار دیگران شوند به راه افتادند و در همان موقع طوری زمین زیر پای سواران و پیادگان لرزید که پنداری جهان ویران می شود و در چند لحظه آسمان تیره رنگ شد و آنگاه بادی هولناک باخاک برخاست و تاریکی بر آفاق مستولی شد.
در آن هوای تاریک و درمعرض وزش باد تند و وحشت آور طوری بیم بر سربازان سپاه قارون غلبه کرد که فریادزنان در حالی که هر دسته از سربازان نام خدایان خود را بر زبان می آوردند گریختند و سواران بر پشت اسب های وحشت زده پیادگان را له کردند و حتی قارون نیز نتوانست مقاومت کند و اسب های ارابه اش به حرکت درآمدند و قارون را بردند.
در آن هنگام در سپاه ایران ترس راه نیافت چون همه میدانستند که در آن روز ممکن است آن واقعه اتفاق میفتد .
لشکر ایران آن روز تا غروب آفتاب فراریان را تعقیب می کرد و هنگام غروب آفتاب لشکر ایران به جایی رسید که دو کوه شمالی و جنوبی به م نزدیک شدند و دره ای به وجود آمد و کوروش در آنجا فرمان ایجاد اردوگاه را صادر کرد.
وقتی کوروش از دره مزبور گذشت ، در قلب لیدی حرکت می کرد و تصور می نمود که در پس هر سنگ و هر درخت یه سرباز قارون کمین گرفته تا قشون وی را نابود کند. ولی کسی به قشون کوروش حمله نکرد تا اینکه از دور شهر سارد پایتخت لیدی نمایان شد.
شهر سارد ، زیباترین شهر دنیای قدیم
منظره شهر سارد منظره ای بود عجیب و باشکوه و آسمانی و کسی که یک بار آن منظره را میدید فراموش نمی کرد. شهر سارد از اینر جهت آسمانی جلوه می کرد که وقتی یک مسافر از مشرق می آمد می دید که آن شهر را بالای تپه و دامنه کوه ساخته اند مبهوت می شد. شهر پر از کاخ و معبد دارای مناره های بلند و مزین به طلا و ارغوان ولاجورد بود.
سارد مرکز تجارت آسیا و اروپا بود و زیباترین و با تجمل ترین شهر آسیا به شمار می آمد و یک خیابان از شهر جدا می شد و به سوی مشرق می رفت. در دوره کوروش طول آن خیابان 20کیلومتر بود و دو طرف خیابان درخت کاشته بودند و تا چشم کار می کرد در دو طرف آن معبر ، قبور مردم سارد به چشم میخورد که این قبور در زمان حیات آنها به خرج خودشان ساخته می شد.
اگر ما بخواهیم آنچه در آثار مورخین قدیم راجع به سارد ذکر کنیم باید ماهها راجع به آن شهر شگفت انگیز حرف بزنیم لذا به اختصار می گوییم که شهر سارد در دنیای قدیم مرکز تجارت و تجمل و عیش بود.