اختصاصی طرفداری- کریستیانو رونالدو که پردرآمدترین ورزشکار اروپا است، در نطق دریافت جایزه مرد سال فوتبال جهان خود از خانواده، باشگاه و هم تیمیهای خود تشکر کرد. درست در همین زمان، کاسمیرو در مادرید، همراه خانواده خود شام میخورد. میکوشیم علت خانه نشینی کاسمیرو در مادرید و نطق رونالدو در لندن را به چالش بکشیم و بررسی کنیم که چرا جوایز مرد سال جهان و توپ طلا، جوایزی "فردگرا" و "نابرابر" است و هیچ هم سویی با فوتبال که ورزشی اساساً "جمعی" است، ندارد.
بخشهای ورزشی وبسایتهای دنیا از طرفداری گرفته تا گاردین، در فصل جوایز شخصی تبدیل به بازار شام دعوا هواداران نامزدهای توپ طلا میشود. علاقهمندان به نامزدهای توپ طلا یا مرد سال جهان، تلاش میکنند معیارها را طوری تعریف کنند که نامزد آنها نمره بهتری بگیرد. از ارجحيت گلهای بیشتر بر جامها گرفته تا اهمیت گلها و حضور موثر. غریبهها هم به این بحث رنگ تازهای میزنند و به رای دهندگانی که به وضوح دنبال کننده جدی نیستند و گاهًا رایهای با مزهای میدهند، اشاره میکنند.
بدنه جدید فیفا که تلاش میکند مانند دولت خودمان نه سیخ را بسوزاند نه کباب، در سیستم جدید خود هم خبرنگاران حرفهای را در تصمیم گیری خود دخیل کرده است و هم کاپیتانها و مربیان تیمهای ملی. اما نکتهای که باید به آن دقت کرد این است که هیچ اعتدالی به سمت اکثریت مردم متمایل نشده است و تاریخ گواه میدهد قدرت جایی برای ریش سفیدی قائل نیست. سیاستهای فیفا در ادامه سیاستهای قبلی است و روپوش رفرم، به آنجا رسیده است که زمان، تعداد تیمها و مکان تورنمنتها را همچنان اسپانسرها مشخص میکنند.
از انتقادها به نحوه برگزاری و اسامی برندگان که بگذریم، به سوال جدی تری بر میخوریم. تعریف ما از "بهترین" چیست؟
فیفا و مجله فرانس فوتبال هیچگاه تعریف مشخصی از برتری رونالدو بر کاسمیرو ندادهاند. آمارهای فیزیکی به ما نشان میدهد که مهاجمان هیچگاه بیشتر از هافبکهای دفاعی نمیدوند و درگیری آنها در طول بازی بسیار کمتر است. شاید از ظرافت صحبت شود و ضربه آخر. در این صورت، دروازهبانان را همواره باید در لیست ۳ نفر برتر سال قرار دهیم زیرا این ظرافت و انعطاف بدن آنها است که در هر بازی تیم را بارها از شکست نجات میدهد. دریافتهای آسان بوفون معمولا دیده نمیشود اما tap-in های رونالدو دائما آپدیت میشود و لیست گلهای وی سه رقمی میشود. علاوه بر مشخص نبودن تعریف "برتری"، تعریف "زیبایی" هم توسط سرمایه و قدرت دستخوش تغییر شده است که قبلا در یادداشتی جداگانه به آن پرداخته شده است.
حالا تصویر بزرگتر را ببینیم. اساساً چرا باید هدف غایی فوتبال که "ترکیبی" و "گروهی" است را با جایزهای "شخصی" و "فردگرا" سنجید؟
اگر به نظریه مُثُل افلاطون دقیق شویم و فرض کنید که تجسمی کامل از یک دروازه بان و یک مهاجم وجود دارد و ما تنها تلاش میکنیم تقلیدی از آن کمال باشیم، در آن صورت اگر رونالدو و بوفون هر دو در یک سال بهترین عملکرد ممکن را داشته باشند، این جایزه به احتمال بالای ۹۰ درصد به رونالدو خواهد رسید. پس در شرایطی کمی برابر تر باید بگوییم که انتخاب یک فرد به عنوان "بهترین" یک ظلم پنهان در خود دارد و باید حداقل این جایزه به ترکیب برتر سال برسد.
حتی همین ۱۱ نفر برتر هم با پرسشهای بزرگی روبرو میشود از جمله اینکه سیستم این ترکیب چیست؟ به عنوان مثال اگر شما سیستم را ۴-۳-۳ تعریف کنید، وینگرها نسبت به هافبکهای کلاسیک شماره ۱۰ شانس بالاتری خواهند داشت. ابهام بزرگ دیگر این که در شرایطی برابر، جایزه بهترین بازیکن هر پست به بازیکنی اهدا میشود که در لیگ و یا تیم بهتری بازی میکند حتی اگر آمارها دو بازیکن کاملا با هم برابر باشد. شما حتی اگر همان کمال افلاطونی را در تاتنهام ارائه بدهید، باز هم به سایه رونالدو خواهید باخت. نیازی به تکرار نیست که تعداد بازیکنان در این تیم برتر از هر لیگ هم، مخدوش است.
از ابهامات دیگر که بگذریم باید به توپ طلا به شکل "نمادی" از نئولیبرالیسم هم نگریده شود. فعالیت "جمعی" و "تودهای" یک تیم فوتبال که همگی از امکانات برابر استفاده میکنند(در مقایسه با هم تیمیها و نه تیم مقابل)، ذاتا مفهومی سوسیالیستی است و توپ طلا این کمون را هرمی شکل میبیند و هدف غایی در نوک این هرم یا همان مهاجم تیم نهفته میشود. گفتمان نئولیبرال در صنعت هم معتقد به این اختلاف است و مدیریت یک کارخانه حق داشتن دستمزدی چند برابر دارد حتی اگر ساعت کار او هم کمتر و هم منعطف تر باشد.
بالاتر اشاره کردیم که "مزد کار" کاسمیرو هیچگاه نمیتواند پایین تر از مزد یک مهاجم باشد چون نه در میزان فعالیت و نه در ظرافت آن، تفاوت چندانی وجود ندارد و اساساً نمیتوان ادعا کرد که توپگیریهای کاسمیرو و یا کانته آسان تر از شوت زنی رونالدو است. همچنین مدیریت کارخانه و رونالدو هر دو حق گرفتن مرخصی از کار اصلی را دارند و یک دروازه بان یا کارگر، به سختی میتواند حتی یک روز وظایف خود را تعطیل کند. این نادیده گرفتن طبقات و پستهای پایین تر در تولید سود و گل و تنها تشویق کردن نوک هرم چه در صنعت و چه در فوتبال، نه تنها به این فعالیت گروهی کمک نکرده است که سبب دل سردی اکثر مدافعان و دروازه بانان شده است و جایزهای که ادعا میشود مشوقی است برای ارائه بازی بهتر، تنها سیرکی است به مضحکی انتخاب شدن هر ساله مدیران یک کارخانه به عنوان حقوق بگیر برتر سال!