ذکر شیخنا و مولانا جواد خیابانی
آن راوی حماسه ملبورن، آن خورنده چیپس و پف فیل و پاپ کورن، آن استاد سوتی و گاف، آن گزارشگر خیالباف، آن میوت کننده گیرنده بینندگان، آن مراد تمام سوتی دهندگان، آن دشمن خونی مزدک و عادل، آن اعصاب بینندگان را قاتل، آن تبلیغ کننده همراه اول و ایرانسل و رایتل، آن که گفت داور در سوت خودش می زنه و آن که گفت باران هم به شدت می وزه، آن همکلاسی شیخنا علی دایی، آن که با مغز بینندگان میزد روپایی، شیخنا و مولانا جواد خیابانی (زید ا... گزارش الطویله) از اکابر و اشواخ(شاخ های) عرصه سخن پراکنی و گزارشگری بود.
در باب آغاز به کار او در کتب تاریخی نقل شده است که او از ابتدای زندگی و عنفوان جوانی طی طریقت نموده و چشم بصیرت پیدا کرده چنانکه از روی قطر دو نفر تشخیص میداده کدام قویتر است و نیز نقل است که نیمه شبی، شخصی بدو گفته: داداش ساعت چنده؟ و وی فرموده: ساعت یک بامداد امروزه، نه، امروز نيست ديگه رفتيم تو فردا، پس الان فرداست، ديگه نمي تونيم بگيم امروز، الان یک بامدادِ فرداست.
در تذکره الگزارشیه باب اول آماده است که روزی شیخ پرده دری نموده و اسرار بازی فوتبال را چنین عریان نموده که : "خوب الان دو تیم باید هر کدوم 5 تا پنالتی بزنن باید بگم که هر تیمی که پنالتی ها رو ببره یعنی این که بازی رو برده و هر تیمی هم که ببازه یعنی اینکه بازی رو باخته!" و با این راز گشایی، جهانی را در بهت و حیرت فرو بردند.
و در کرامات شیخ گفته شده است که جملاتی می فرمود که فقط خودش معنی آن میدانست نظیر: "کريم انصاری فرد هيچ نسبتی با برادران انصاری فر نداره، به خصوص با محمد حسن!" و یا "قبل از اينکه توپ خطری ايجاد بکنه، اونو آرام می کنه" و یا "یک سانتر بی هدف ... و گل!" و همه زبان شناسان و سخن شکافان از تحلیل و تفهیم این جملات شگفت، درمانده اند.
و درباب زبان شناسی و آشنایی شیخ با زبان های خارجه آورده اند که فرمود: "اسپانیایی ها «v» وسط رو «b» می خونن مثل والنسیا که بالنسیا خونده می شه" که جمله ای بس شگرف است.
شیخنا در امر شعر شناسی و شعر خوانی نیز بسیار چیره دست و توانمند بودند از جمله است که روزی بفرمود:
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رهین!؟ و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و مشق!؟ ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
و بعد از این شعرخوانی بود که حضرت حافظ اعلام بازنشستگی نمودند و فرمودند که تور شعرخوانی جهانی "جان جوانی" آخرین تور شعرخوانی و شعر سرایی ایشان است.
در باب بازیکن شناسی و آشنایی اوس جواد با چهره بازیکنان نیز ذکر همین نکته بس که در هنگام گزارش یکی از بازیهای پرسپولیس، چهل دقیقه ی تمام، محسن مسلمان را با علی علیپور اشتباه گرفتند و وقتی خواستند اصطلاحا سوتی را جمع نمایند افاضه فرمودند که: "دوستان توی لیستی که به من دادند اسم این دو بازیکن رو جابجا نوشتن" که دوستان بعد از شنیدن این جملات و پی بردن به عمق استراتیجیکیِ اطلاعات و بازیکن شناسی استاد گریبان ها شکافتند و جامه ها دریدند (البته در این بین شخصی معلوم الحال شکر اضافه تناول فرمود که: مرتیکه، گیریم داری راست میگی و اسمشون تو لیست اشتباه بود قیافه شون رو که میدیدی، چطور نشناختیشون؟ که مریدان فی الفور حلق شخص معترض را با کاهگل پر نمودند).
همچنین جمله نغز و گوهر باری از ایشان نقل است که: "خسرو حیدری هم مانند 22 بازیکن دیگر حاضر در زمین زیر بارش شدید باران در حال انجام بازی برای تیم خود است" که این نکته، بهت کارشناسان و اهالی فن فوتبال را به دنبال داشت.
و همچنین آورده اند که استاد در عرصه ی گزارش هماوردی نداشت و اصلاحات ادبی بسیار از ایشان به یادگار است مثلا گل سردار آزمون به ازبکستان را به "گل خوشبوی ایرانی" تشبیه نمودند و یا در بازی استقلال و الاهلی زمانی که استقلالیها در حال حمله به دروازه الاهلی بودند و چند موقعیت ایجاد کردند، شیخنا فرمودند: "تا سه نشه، گل نشه"
از معجزات شیخ داستان ها بازگفته شده است از جمله اینکه در بازی پرسپولیس سیاه جامگان در طرفة العینی حمیدرضا طاهر خانی را به صادق محرمی تبدیل نموده و محسن مسلمان را به وحید مسلمان و همچنین در بازی مذکور در اقدامی خداگونه بازیکنی به نام عباس اصغری خلق نمودند و به زمین فرستادند.
در باب مرگش گفته شده که چون زمان مرگ در رسید و ملک الموت بر بالینش حاضر گشت شیخ در وقت بفرمود: "میخوای جون منو بگیری؟ آری جون منو بگیر، فدای سرت که میخوای جونمو بگیری" عزراییل تا این را بشنید با حالی دگرگون در گوشه ای بنشست استعفانامه ای بنوشت و گریبان بدرید و سر به بیابان بنهاد.