طرفداری- 28 آوریل 1978. روزنامه ها در لابلای صفحات جدول لیگ را منتشر کرده اند. جدولی که 33 هفته از آن می گذشت و فردا به پایان می رسید. دو قدرت اول بوندسلیگا با امتیازاتی برابر اما با تفاضل گل به سمت قهرمانی می رفتند. کلن در صدر بود و بروسیا مونشن گلادباخ که چهارمین عنوان قهرمانی را هدف قرار داده بود، در رده دوم ایستاده بود.
هردو تیم نمایش های بی نظیری در طول فصل ارائه کرده بودند، بازی های پرگل و پر بیننده اما لیگ، باید تیمی را به عنوان برنده به خود می دید. «Die Geißböcke» در برابر «Die Fohlen»؛ بز نر در برابر کره اسب ها. کلن توسط سیاستمداری به نام دیتر مورلر حمایت می شد در حالی که تنها قدرت اصلی در مونشن گلادباخ، یوپ هاینکس و آلن سیمونسون بودند.
تفاضل گل این دو تیم را در این مقطع از هم متمایز می کرد. تنها یک بازی مانده بود اما آیا ممکن بود اختلاف امتیاز 10 گل جبران شود؟ کلن باید به شمال می رفت و در سن پائولی مقابل این تیم سقوط کرده قرار می گرفت. آن ها می خواستند سومین عنوان لیگ را هم فتح کنند. در همان روز گلادباخ باید میزبان بروسیا دورتموند می شد تا ضمن امید به لغزش احتمالی کلن، این تیم را هم شکست می داد. آن ها می دانستند یک پیروزی با اختلاف 10 گل، می تواند رویاهای شان را تحقق بخشد.
با وجود شکست 5-1 مقابل فورتونا دوسلدورف در هفته اول رقابت ها، هواداران کلن فکرش را هم نمی کردند با پشت سر گذاشتن چنین ماجراجویی، مدعی اصلی رقابت ها شوند. با این حال علی رغم ثبات شکننده کلن در زمان های مختلف، به راحتی تیم های اشتوتگارت، هامبورگ، دویسبورگ و ساربروکن را شکست دهند. پیروزی بزرگ 7-2 برابر وردربرمن، 6-0 برابر آینتراخت برانشوایگ و 5-2 برابر مونشن گلادباخ و 6-2 برابر مونیخ 1860، تنها گوشه ای از فستیوال کلن در راه رسیدن به قهرمانی بود.
گلادباخ ولی در شروع فصل اصلا امیدوار کننده ظاهر نشد و این ایده که ممکن است بازهم آن ها قهرمان شوند، در اذهان عمومی محو شد. مانند بادکنکی که ترکیده است، امیدها هم از دست رفته بود اما با شروع نیم فصل دوم و مخصوصا پنج پیروزی پیاپی، گلادباخ به یک باره خودش را در رتبه دوم جدول دید تا امید زیادی به قهرمانی داشته باشد.
کلن خوب پیش آمده بود. مخصوصا در نیمه دوم فصل که ثابت خوبی داشت و توانسته بود امتیازات لازم را جمع آوری کند. ورود گلادباخ به جمع مدعی ها هرچه بود، باشکوه نبود. آن ها دو باخت پیاپی مقابل هرتابرلین و دویسبورگ داشتند. تساوی با بوخوم و مونیخ 1860 هم ضربه دیگری به کره اسب ها بود.
این نتایج همگی منجر شدند گلادباخ برای مدتی در رتبه پنجم جدول باشد. در حالی که همه فکر می کردند کلن به راحتی قهرمان خواهد شد، گلادباخ به خودش آمد. 9 پیروزی و دو تساوی باعث شد تا دو هفته مانده به اتمام لیگ، فاصله ای میان دو تیم نماند.
هفته بعد گلادباخ مهمان هامبورگ بود که با نتیجه خیره کننده 6-2به سود مردان یاران هاینکس به پایان رسید، در سوی دیگر هم کلن در مقابل تیم رده چهارمی اشتوتگارت قرار گرفت که به لطف گل دقایق پایانی، 2-1 پیروز شدند تا همه چیز با امتیازات برابر به هفته آخر کشیده شود. هردو تیم 46 امتیاز داشتند اما کلن تفاضل گل 40+ داشت و تفاضل گل گلادباخ 30+ بود. قهرمان لیگ، روز آخر مشخص می شد.
هورست ولرز، هافبک گلادباخ گفته بود:" برای پیروزی به میدان می رویم." حرف ها او نشان دهنده ذهنیت آماده یاران هاینکس برای پیروزی بود. او و هم تیمی هایش چاره ای جز پیروزی نداشتند، مخصوصا پیروزی پرگل! کلنی ها اگر به کنایه به گلادباخی ها می گفتند "بپرید"، گلادباخی ها جوابشان این بود: "تا کجا بپریم؟" روحیه بازیکنان گلادباخ عالی بود و می خواستند تا بپرند تا هرکجا که می شود. چیزی برای از دست دادن نبود.
روز موعود فرا رسید. در همان دقیقه اول بازی، ضربه هاینکس از دور به تور دروازه زنبور ها چسبید. چند دقیقه بعد بازهم هاینکس گلزنی کرد. یک دقیقه بعد کریستین نیلسن با ضربه سر سومین گل را به ثمر رساند. تابلوی ورزشگاه با شوتی که کاله دل هی روانه دروازه کرد، عدد 4 را نشان می داد. کمتر از 10 دقیقه بعد، هاینکس هتریک کرد تا اختلاف به 5 برسد. قبل از آنکه سوت داور دورتموند را نجات دهد، هربرت ویمر به اشتباه ششمین گل گلادباخ را به ثمر رساند.
گلادباخی ها به رختکن رفتند تا با استفاده از رادیو کوچکی که داشتند، وضعیت کلن را جویا شوند. آن ها فهمیدند کلن فقط با یک گل پیش است و این نتیجه شکننده محسوب می شود پس روحیه آن ها چندین برابر شد. اختلاف گل کلن با این وضع 41+ بود و گلادباخ هم 36+. اگر بروسیا مونشن گلادباخ شش گل دیگر می زد، هرنتیجه ای که 400 کیلومتر آن طرف تر رخ می داد، ذره ای اهمیت نداشت.
دورتموند می خواست در نیمه دوم از این شکست سنگین بگریزد یا حداقل آن را سبک تر کند. آن ها کاری به جدول نداشتند، بلکه نمی خواستند توسط سایر تیم ها مسخره شوند. عزم زنبور ها تنها 14دقیقه دوام داشت تا هفتمین گل هم به ثمر برسد و ورزشگاه منفجر شود. هاینکس، نیلسون و کاله دل هی به ترتیب گل های هفتم تا نهم را به ثمر رساندند. تعداد گل ها را هاینکس دو رقمی کرد. 10-0! کریستین کولیک و اوالد لینن نتیجه را 12-0 کردند تا رکورد بوندسلیگا در زمینه پیروزی با بیشترین اختلاف گل شکسته شود. گلادباخ تاریخ نوشت اما قهرمان نشد.
کلن موفق شده بود در نیمه دوم در سن پائولی اختلاف گل را به 45+ برساند تا تمام زحمات و امید های گلادباخ بر باد رود. تیم مونشن گلادباخ به شهرش بازگشت اما هواداران چیزی جز احترام و تحسین نداشتند که نثار بازیکنان کنند. کلن هم همینگونه مورد استقبال قرار گرفت اما با یک جام اضافه! هردو تیم لایق تمجید فراوان بودند. مدافع راست دورتموند آماند تایز در مورد احتمال تبانی گفته بود: " شاید به نظر برسد بازی جوانمردانه برگزار نشد اما با اطمینان می گویم تبانی در کار نبود. همه توپ ها گل شد و ما کم آورده بودیم. این شکست تا سالیان سال باعث شرمساری ما خواهد بود"
هربرت ویمر که به 12 سال دوران بازیگریاش خاتمه می داد هم گفته بود" شاید قهرمانی ما به این حواشی دامن می زد اما مطلقا این تبانی در کار نبود" فدراسیون فوتبال آلمان شروع به مصاحبه با همه بازیکنان دورتموند کرد تا نشان هایی از تبانی پیدا کند اما هیچ تبانی در کار نبود. پس از شکست 12-0، اوتو رهاگل، سرمربی دورتموند مورد تمسخر هواداران قرار گرفت. فردای آن روز، رهاگل از کار برکنار شد.
این اتفاق مشابه برای پیتر اندورلات هم رخ داد. باشگاه صبح روز بعد به او گفت قراردادش را تمدید نخواهد کرد اما اندورلات پس از صحبت ماندگار شد. او در مورد آن بازی تحقیرآمیز گفته بود:" الان که فکر می کنم، باید در نیمه دوم بازی نمی کردم، حداقل هورست برترام، شش گل دیگر را دریافت می کرد." مشخصا اندورلات از آن نتیجه شرمسار بود و مایه خجالت خود می دانست. باقی بازیکنان هرکدام هزار مارک جریمه شدند تا پول هوادارانی که بلیت خریده بودند به آن ها برگردانده شود. شاید این اتفاق عجیب و هیجان انگیز، بعد از 40 سال دوباره اتفاق بیفتد، کسی چه می داند.
به قلم Will Sharp از وبسایت Thesefootballtimes