اختصاصی طرفداری - بار ها اوصافی کلیشه ای در وصف غیرت ایرانی، پول اعراب، برتری فوتبال ایرانی بر فوتبال کشور های حوزه خلیج فارس و از این دست اصطلاحات را در رسانه ملی و مطبوعات شنیده ایم ولی به راستی تا چه اندازه این مطالب به واقعیت نزدیک هستند؟ هنوز وقت آن نشده که سر از برف کنده و یک بار برای همیشه این توهم برتری را از خود دور کنیم؟
عمر السوما، در تمام دیدار هایی که مقابل نمایندگان ایران در آسیا حضور داشته به غیر از دیدار برگشت الاهلی مقابل پرسپولیس، موفق به گلزنی شده است. او در مقابل سپاهان، تراکتورسازی، نفت تهران، ذوب آهن و پرسپولیس گلزنی کرده است! عمر عبدالرحمن با آن سیمای خاص خود، هربار مقابل نمایندگان ایران موفق عمل کرده و در این فصل هم مقابل ذوب آهن و هم مقابل استقلال، فوق العاده کار کرده است. این آخری هم که دیگر تمام حیثیت فوتبال ایران را با به ثمر رساندن 5 گل مقابل علیرضا بیرانوند و پرسپولیس برد و پیش تر هم در برابر استقلال خوزستان 2 گل زده بود!
وقتی حرف از برتری می زنیم دقیقا از چه صحبت می کنیم زمانی که تنها پاسخ ما در مقابل این چنین درخشش هایی از این 3عمر فوتبال حاشیه خلیج فارس، یادآوری گلزنی های علی دایی و دریبل های علی کریمی است؟! خاطراتی که در بهترین حالت خود، به 15 سال گذشته باز می گردد و این وسط، به همان اندازه که ما در جا زده ایم، اینان به پیش رفته اند.
تا صحبت از فوتبال ناجوانمردانه و اتلاف وقت می شود، سریعا آن را به اعراب ارجاع می دهیم ولی کافیست نگاهی به فوتبال داخلی خود کنیم تا انواع و اقسام توهین ها حتی به مردگان را بشنویم و از رکورد 10 کارت زرد حامد لک پرده برداریم. با نگاهی به دیدار شب گذشته هم این موضوع آشکار می شود که به راستی در ضلالت غوطه ور شده ایم. درست در زمانی که محسن مسلمان خرامان پس از تعویض، از زمین مسابقه خارج می شود، بازیکنان رقیب بدون حاشیه و بسی سریع تر، جای خود را به بازیکنان جانشین می دهند!
عملکرد فردی به کنار، در مقابل فوتبال مالکانه و شناور اعراب چه بهانه ای می تراشیم؟ می گوییم آن ها لژیونر های گران قیمت دارند ولی مگر نه اینکه تنها حق استفاده از سه بازیکن خارجی داشته و باقی بازیکنانشان بومی هستند؟ در حالی که مربیان داخلی ما، ضعف های فنی و تاکتیکی خود در مسابقات داخلی را هر بار پشت داور مسابقه و شانس پنهان می کنند، العین با مامیچ و الهلال با دیاز و الریان با لادروپ و الاهلی با ربروف، مشق فوتبال شناور و سریع می کنند و در پی افزایش ضرب آهنگ خود در انتقال توپ از فاز دفاع به حمله و بالعکس هستند. واکنش ما به این تحولات چیست؟ غیرت ایرانی!
در ساعاتی که نظاره گر تحقیر نمایندگان خود هستیم و با یک حساب سرانگشتی باید هر چند دقیقه یک گل برای صعود بزنیم، آن ها مزد زحمات و تلاش های خود را می گیرند. تلاش هایی که با برنامه ریزی صحیح به بار نشسته اند و نقش مدیران و مسئولان بالامرتبه فوتبال کشورشان نمایان است! البته ما هم مدیر و مسئولان خوبی داریم که اغلب از ژن های خوبی شکل گرفته اند!
در مقابل خوشحالی پس از گل عمر ها و واکنش های احساسی گزارشگران عرب، برای تیم های رقیب باشگاه مورد علاقه مان، لقب و صفت جدید تولید می کنیم در شرایطی که جشن و پایکوبی آن ها نه مقابل استقلال یا پرسپولیس که مقابل نماینده ایران شکل گرفته است. دقیقا همانند آنی که در ورزشگاه آزادی برای سوری ها به وجود آمد و هر کداممان به عنوان یک ایرانی از دیدن و شنیدنش دندان ساییدیم.
شاید وقت آن رسیده باشد که نگاهی فراتر به مسئله فوتبال داشته باشیم. خوشمان بیاید یا نیاید، ما در حال حاضر مقابل فوتبال کشور های حاشیه خلیج فارس، هیچیم! در حالی در رویای فینال آسیا می سوزیم که نمایندگان سعودی چهارمین حضور خود در فینال در هشت سال گذشته را تجربه می کنند. در حالی که نمایندگان امارات در دو سال گذشته آن به این مهم دست یافته بودند و قطری ها پیش از آن ها!
فوتبال غرب آسیا با سرعت فانتوم در حال پیش روی است و در این بین، ما هنوز در بند کمیته اخلاق رفتن بازیکن به دلیل مصرف قلیان هستیم! اعراب به پیش می تازند و ما هنوز اندر خم صدور مجوز خروج از کشور برای بازیکنان سرباز خود هستیم! عمر ها همچنان زیاد می شوند و ما هنوز به علی دایی خود می بالیم و به این موضوع اهمیتی نمی دهیم که چرا پس از علی دایی، علی دایی های جدیدی تولید نکردیم. بله دوستان، مسئولین و هواداران، سر از برف بیرون آورید که ما واقعا هیچی نیستیم! با این روند، هیچ تر هم خواهیم شد!