نوشته ای از علی کربلایی / فرهنگستان فوتبال
دیدن تصاویر درگیری پلیس با جمعیت معترض و کتکخوردن مردم از یگانهای ویژه پلیس، بیشتر در جغرافیای خاورمیانه امکانپذیر بود. امروز اما میبینیم هر دولتی زمانی که اقتدار و تمامیتش را زیر سؤال میبیند، ترجیح میدهد از خشونت استفاده کند؛ حتی دولت اسپانیای زیبا و آفتابی. بهخاطر همین درگیریها، برگزاری بازی روز یکشنبه تیم بارسلونا تا آخرین لحظات زیر سؤال بود. کمتر به یاد داریم در سالهای اخیر در لیگ معتبری مانند لالیگا یک بازی فوتبال به خاطر اعتراضات مردم تا این حد تحت شعاع قرار بگیرد. اما منشأ این اتفاقات کجاست؟ ربط آن بهفوتبال چیست؟ با ادامه این مطلب همراه باشید تا کمی در مورد ماجرای استقلال کاتالونیا و ربط آن بهفوتبال بیشتر بدانیم.
کاتالونیا به لحاظ مالی و بانکی و امور بندری، مهمترین بخش خودمختار اسپانیا به شمار میرود و نزدیک به ۲۰ درصد تولید ناخالص ملی اسپانیا در کاتالونیا انجام میشود. یکی از خواستههای دولت کاتالونیا در سالهای اخیر پرداخت سهم کمتری از مالیاتهایی که از مردم این ایالت اخذ میشود به دولت مرکزی و تعیین سقف مالیاتها توسط دولت محلی بوده است. آنها معتقدند تعهدات مالی این ایالت به دولت مرکزی باعث شده تا کاتالونیا به رغم توان اقتصادی بالایش، به مقروضترین ایالت اسپانیا بدل شده و نزدیک به ۴۲ میلیارد یورو بدهی داشته باشد. گرایشهای جداییخواهانه در کاتالان که در دهههای گذشته در اقلیت بود در سالهای اخیر قدرت بیشتری گرفتهاند. جداییخواهان کاتالونیا و شماری از اقتصاددانان معتقدند جدایی این ایالت از دولت مرکزی به سود آن خواهد بود چرا که ۲۷ درصد صادرات اسپانیا از این منطقه است و ۲۵ درصد توریستهای اسپانیا نیز مقصدشان کاتالونیا است. همچنین سهمی که کاتالونیا از دولت مرکزی میگیرد ۱۵ میلیارد یورو کمتر از سهمی است که کاتالونیا به خزانه مرکزی میپردازند.
اما سرآغاز این جنبش از کجا بوده؟ این همه استقلالخواهی فقط برای پیشرفت اقتصادی است؟ قاعدتاً خیر. جنبش ناسیونالیسم کاتالونیا خواستار به رسمیت شناختهشدن شخصیت سیاسی کاتالونیا با منطقه کاتالونی زبان است. این جنبش در دوران رمانتیسیسم در اواسط قرن نوزدهم متولد شد. این جنبش به همراه جنبش ناسیونالیسم باسک، از مردمیترین جنبشهای مقاومت در برابر گرایشهای سانترالیسم و همگونسازی دولت مدرن اسپانیا است. این جنبش در رنسانس یا احیای فرهنگی و ادبی ریشه دارد که در سال ۱۸۳۳ با نام «رنایخنسا» آغاز شد و به زمانی بازمیگردد که «کارلس آریباو» قصیده «به سرزمین پدری» را به زبان کاتالونی منتشر کرد. این زبانی بود که عملاً در آن زمان استفاده نوشتاری نداشت. ناسیونالیسم کاتالونیا بر مبنای قومیت استوار نیست، بلکه بر اساس زبان، فرهنگ، تاریخ و سرزمین استوار است و از نظر سنتی عمیقاً از مذهب کاتولیک تأثیر پذیرفته است. «والنتی آلمیرال» بنیانگذار ناسیونالیسم کاتالونیایی از سال ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۷ بر عرصه کاتالان تسلط داشت و به این جنبش ماهیتی سیاسی بخشید.
بارسلونا تنها یک باشگاه ورزشی نیست و خود آنها یک شعار تبلیغاتی دارند: «فراتر از یک باشگاه». بیتردید این شعار « فراتر از یک باشگاه» میتواند معانی مختلفی داشته باشد؛ فراتر؟ تا به کجا؟ خوان لاپورتا، مدیر عامل اسبق باشگاه بارسلونا، که باعث تغییرات بسیاری پس از چندین سال رکود در بارسلونا شد، روزگاری اظهار نظر بسیار عجیبی کرد: «اگر کاتالانیا یک کشور باشد، بارسلونا ارتش آن است». مفهوم ارتش در هر فرهنگی معنای فتح و پیروزی و رسیدن به مرزهای جدید است.
از بارسلونا به عنوان «ارتش غیرمسلح نمادین کاتالونیا» نام برده میشود. در دوران حکومت مسلمانان بر اسپانیا، اهالی برشلونه یا بارسلون بیش از مادریدیها مورد توجه بودند. کاتالانها صدها سال بعد در سال ۱۹۳۱ به سقوط سلطنت و تشکیل جمهوری در اسپانیا کمک کردند اما دستاورد این جمهوری، کودتای ژنرال فرانکو بود و کاتالانها تمامی ستمهای بعدی فرانکو بر مردم بارسلون را به پای مادریدیها نوشته و حتی بازیکنان مبارز و دست چپی اسپانیایی، برای مبارزه با دیکتاتور اسپانیا به تیم بارسلونا میپیوستند؛ باشگاهی که همچنان نماد مخالفت با حکومت پادشاهی در اسپانیاست.
بارسلونا برای کاتالونیاییها بیش از یک باشگاه بود. مانوئل واسکز، نویسنده و روزنامهنگار بهنام اسپانیایی میگوید که بهترین راهی که کاتالونیاییها برای ابراز وجود و مخالفت خود با حکومت فرانکو اعلام میکردند، این بود که به جمع هواداران باشگاه بارسلونا بپیوندند. این برای آنها بهتر از پیوستن به گروههای زیرزمینی و مخالف دولت بود. در مقابل به رئال مادرید به عنوان نماد دولت تمامیتخواه و فاشیست فرانکو نگاه میشد. همین مسأله باعث شد تا رویاروییهای دو تیم، به نوعی رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرد و فراتر از یک بازی فوتبال باشد.
چند سال پیش بود که رأیدهندگان در کاتالونیای اسپانیا به احزاب ملیگرای خواهان همهپرسی برای استقلال از اسپانیا رأی دادند. درست در همان روزها، تیتو ویلانووای فقید، تیمش را با ۱۰ بازیکن پرورشیافته در مدرسه فوتبال بارسلونا به میدان فرستاده بود. آیا این همزمانی سراسر تصادفی بود یا…؟ آیا ویلانووا، بیخبر از آنکه باشگاه بارسلونا یکصدوسیزدهمین زادروزش را جشن خواهد گرفت، تیمی با ۱۰ بازیکن از لاماسیا را روانه زمین کرده بود؟ آیا همزمانی برپایی نمایش سیاسی خودمختاری کاتالونیا با تئاتر فوتبالی تمام لاماسیایی بارسا تصادفی بود؟ چه زمانبندی شاعرانهای! کاتالانها چند ساعت پیش از انجام بازی به پای صندوقهای رأی رفته بودند تا به احزاب ملیگرای خواهان همهپرسی برای خودمختاری این ایالت رأی بدهند و سپس نوبت به بارسا رسید تا یازده بازیکن پرورش یافته خود را روانه زمین کند. این نخستین بار در تاریخ بود که بارسا در بالاترین سطح فوتبال، چهرهای تمام لاماسیایی مییافت.