ای سر تو یک سر و گردن سر از سردارها
ای به امید تماشایت همه بازارها
پیش ما بیچاره ها سر کردن از نقص تو نیست
تو گل باغ ولایی در کنار خارها
مادران از کودکی دادند یاد بچه ها
با علی باش و مشو دل ناگَران کارها
ای مدار خانه ات کهف الوری اذنم بده
همچو سگ زانو زنم پای شیار غارها
تو همین که فاطمه باشد کنارت کافی است
می روند از دور تو بعد پیمبر یارها