اختصاصی طرفداری- چه فوتبال ایران را دنبال کنید و چه نکنید، قطعا از حکایات استقلال لیگ هفدهم مطلع هستید. تیمی که پس از شکست اسفناک 6 بر1 مقابل العین در لیگ قهرمانان آسیا، تصمیم به حفظ کادرفنی خود و یک تابستان پر رفت و آمد گرفت.
پس از معرفی اعضای جدید هیئت مدیره باشگاه و بازگشت محمد حسین قریب و جواد قراب کار کشته، بمب افکنی استقلال در بازار تابستانی آغاز شد. با حفظ حداکثری ستاره های فصل گذشته، علیرضا منصوریان لیستی پر آب و تاب را به مدیریت باشگاه تقدیم کرد و سرانجام، حسن بیت سعید، پژمان منتظری، داریوش شجاعیان، سجاد شهباززاده، سرور جپاروف و مجتبی جباری، به خدمت استقلال درآمدند.
فعالیت گسترده و دهان پرکن باشگاه در تابستان، اهداف در ذهن هواداران را معطوف به یک موضوع ساخت: "قهرمانی در لیگ برتر!" که البته نمی توانست انتظار گزافه ای باشد. ولی شک و تردید هایی دراین باره وجود داشت که هفته به هفته، پررنگ تر می شد: "توانایی و دانش کادرفنی در نتیجه گیری!"
تیم پرستاره ولی نامتوازن استقلال با هدایت علیرضا منصوریان، فرسنگ ها با مدینه فاضله هواداران فاصله گرفت. درحالی که ارائه فوتبال مالکانه هر بار در کنفرانس های مطبوعاتیِ آقای سرمربی طنین انداز می شد، استقلال مشخصا نقاط ضعف بسیاری در نمایش های خود بروز می داد.
این شرایط وقتی وخیم تر جلوه می کرد که رقیب سنتی با صلابتی بی نظیر، لیگ را طوفانی آغاز کرده و در آسیا جولان می داد. نخستین بارقه های اعتراض در سکو های تختی و پس از یک نمایش فاجعه وار مقابل سایپا شنیده شد. اعتراضی که البته با چوب و چماق لیدرهای طرفدار جناحی خاص، به خاموشی گرایید!
سرنوشت به سه شنبه 31 مرداد گره خورد. هواداران پیش از مدیریت باشگاه و هیئت مدیره، حکم به اولتیماتومی 90 دقیقه ای برای کادر فنی صادر کرده بود. استقلالِ ترحم برانگیز مقابل پدیده و رضا مهاجری زیرک، ناک اوت شد تا صدای اعتراض گسترده هواداران از دقیقه 75 گوش استادیوم آزادی را کر کند. همان استادیومی که روزی برای منصوریان روزشمار گذاشته بود!
علی منصور پس از قبول شکست مقابل پدیده و خلق صحنه های رمانتیک با رضا مهاجری، سودای استعفا در سر داشت و بدین جهت، سربازانش را در پایان دیدار و در مرکز زمین به صف کرده بود. با وجود دشنام و سنگ اندازی هواداران سینه سوخته استقلال، آقای سرمربی با وساطت مجتبی جباری و مهدی رحمتی، از استعفا منصرف گردید تا بار دیگر به رینگ بازگردد. هیئت مدیره باشگاه هم پس از این اتفاق و برای جدا کردن خود از صف مقصران و تسکین مقطعی زخم هواداران، سخن از اولتیماتومی 2 هفته ای داد.
تعطیلات ملی، فرصتی استثنایی مهیا کرده بود برای جراحی استقلال. استقلالی که با هدایت منصوریان، تنها گل گهر و پارس جنوبی را برای احیا مهلت داشت. آبی پوشان در گام نخست موفق شدند در سیرجان، گل گهر را از پیش رو بردارند تا خاطره تلخ قشقایی برای رقیب سنتی را نچشند! ولی همگان می دانستند گل گهر آزمون و محکی جدی برای منصوریان نبود.
روز سرنوشت فرا می رسد. جهنم جم و استقلالی که تنها 90 دقیقه با بازگشت به ساحل آرامش فاصله دارد. ساحلی که اما رسیدن به آن، مستلزم عبور از اقیانوسی پرتلاطم بود. تیم یکدست و ستودنی مهدی تارتار، در عین شایستگی موفق شد استقلال را در سواحل جنوب غرق کند و به رویای صدرنشینی خود ادامه دهد. اولتیماتوم هیئت مدیره حالا نقض شده و همه در انتظار کناره گیری یا اخراج رسمی آقای سرمربی هستند، ولی گویی یک چیز تغییر ناپذیر است: "لجاجت و سرسختی آقای سرمربی!"
بدون حضور در نشست خبری و با اسکورت یگان ویژه، منصوریان جم را به مقصد تهران ترک می کند. اوضاع آرام تر از آنچه باید به نظر می رسد، ولی کیست که نداند این شرایط، چون آتش زیر خاکستر است و هر آن زبانه خواهد کشید. شنبه امن و امان می گذرد ولی یکشنبه طوفانی آغاز می شود.
جلسه هیئت مدیره در مکانی پرت و نامعلوم تا با حضور خبرنگاران همراه نشود، برگزار می شود. در کمال ناباوری، آقای سرمربی کیلومتر ها آنطرف تر تیمش را در آرامش کامل تمرین می دهد و کاپیتان های اول و دوم در جلسه حضور پیدا می کنند. بلی انگار صحت دارد! اولتیماتوم قبلی کشک بوده است و برای وارد آوردن شوک به تیم، تصمیم به قربانی کردن نفرات دیگر گرفته شده است. مجتبی جباری که تنها 171 دقیقه از 540 دقیقه گذشته را در ترکیب استقلال بازی کرده و مهدی رحمتی به عنوان قربانیان معرفی می شوند. گویی تمام مشکلات استقلال از این دو شخصیت سرچشمه گرفته است! دو نفری که پیش از این برای منصوریان ریش گرو گذاشته بودند، فدا می شوند.
معادلات با یکدیگر جور در نمی آیند. هرچه بالا و پایین می کنیم، در می یابیم که ریشه مشکلات تیم چیز دیگری بوده و هواداران نیز تغییرات دیگری می خواستند. یک جای قضیه با باقی مسائل نمی خواند و آن این است دلیل اصرار هیئت مدیره و مدیرعامل به ابقای سرمربی چیست؟!
شایعه یا حقیقت بر ذمه راویانی چون خبرآنلاین ولی انگار این مسئله لاینحل نیز حلی دارد! داستان باز می گردد به افتتاح شعب رستوران های زنجیره ای و استفاده از رانت سرمربی گری استقلال در تهیه وامی از موسسه مالی کوثر، همان اسپانسر سرخابی ها! اتفاقی که می توان آن را یک رسوایی بزرگ در سطح کلان ورزشی و مدیریتی دانست.
شاید در این مقال نگنجد ولی صرفا جهت یادآوری، در این روز شلوغ و جنجالی در دفتر باشگاه، نامه AFC مبنی بر رسیدگی به شکایت آرش برهانی و میلاد فخرالدینی نیز به سعادت آباد رسید! فردا بیست و هفتم شهریور است و موعد اعلام تراز نامه های مالی باشگاه های حاضر در لیگ قهرمانان به کنفدراسیون فوتبال آسیا! استقلال را دریابید پیش از آن که رسوایی در ابعاد دیگری نیز بروز دهد!