🔹 ۷۰۰ سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند
🔸کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند
پیرزنی از انجا رد میشد .
ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است!
🔹کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت !
🔸 چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید . فشااااااااااار !!!
و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟
🔹بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد .
🔸کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟
🔹 معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت !
اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد.
🔸ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!!
🔺جلوی حرف مردم را نمیتوان گرفت اما میتوان آن را مدیریت کرد