مطلب ارسالی کاربران
مردی که با توپ شعر میگفت
مردی که با توپ شعر می گفت
برای اسیس دموریرا
وقتی. برای اولین بار با ظاهر خاص و دندان های نامرتبش با لباس بارسلون پا به توپ شد کسی نمیدانست که این پاهای شل و ول ونامتعارف چه جادو وشعبده ها را به دنیای فوتبال هدیه میکند چه کسی فکرش را میکرد که ظرافت باور نکردنی قدم هایش روزی در جهنم برنابئو پرچم های سفید را به نشانه تسلیم به احتزازدراورد ویک استادیوم مادریدی مغرور ومتعصب دست هایشان را به احترامش به هم بکوبند به راستی که مرد سیاه صورت برزیلی فوتبال را به روشنی شعر تفسیر میکرد آری رونالدینهو با توپ شعر میگفت رونالدینهو راه نمی رفت نمی دوید رونالدینهو روی چمن می وزید نسیم بود به تن علفزار این فوتبال کسل کننده مردی که برای همه کسانی که فوتبال را دوست داشتند مقدس بود وقابل احترام حتی برای کسانی که از بارسلونا از راه راه ابی واناری متنفر بودند برای نسل های آینده بنویسید که رونالدینهو پادشاهی بود بی تاج وتخت که از کف خیابانهای برزیل در نیوکمپ به قدرت رسید وهمه سیاره عاشقش بودند رونالدینهو شعبده باز نبود جادو نمیکرد مردی بود که باتوپ عشق بازی میکرد شعر میگفت شکسپیر نبود رونالدینهو رونالدینهو بود
#یعقوب ظریفی