طرفداری - به خوبی در خاطراتمان داریمش. در بند بند وجودمان حسش می کنیم و با هر دم و باز دم مدهوش عطر خوشش می شویم.
از همان روز اول و با تماشای ۲۲ دیوانه که بر روی چمنی سبز به دنبال توپ می دویدند ما را هم جنون گرفت. جنونی که به عشق انجامید. عشقی ملموس و فراتر از داستان سرایی های "جوجو مویز" و اشعار "نظامی گنجوی".
پله راست می گفت: "علاقه و اشتیاق همه چیز است، باید مثل زه گیتار سفت و در عین حال لرزان باشد." علاقه و اشتیاق ما به فوتبال تا حدی رسیده که فالشی توی سازش هم ما را مسحور می کند. آنقدر پوست کلفت شده ایم که حتی تراژدی های سقوط هواپیما و مرگ تماشاگران زیر دست و پا را هم به عنوان بخشی از این جنون لعنتی پذیرفته ایم و در عشقمان استوار مانده ایم. برای ما نه تهدید های همسایه مهم بود و نه اصرار پدر و مادر به خاموش کردن آن جعبه جادویی. آخر دیوانه ها نه از پاره شدن توپشان می ترسند و نه از ضعیف شدن چشم ها یا دیر بیدار شدن روز بعد برای رفتن به مدرسه. مگر مدرسه چه چیز مهم تری از فوتبال برای ما داشت، برای همگی ما دیوانگان زنگ ورزش بهترین خاطره مان از مدرسه شده است.
ما دیوانگان که با هر حرکت و گردش توپ در سرزمین رویاهایمان قدم می زنیم و با هر بار چسبیدن توپ به آن تور لعنتی از شدت شادی یا ناراحتی اووردوز کنیم و در خود بمیریم. نود دقیقه در بهشت فوتبالی مان سیر کنیم و دوباره زنده شویم. راستش ما دیوانه نبودیم اما فوتبال ورزش دیوانه هاست و ما را هم به جنون کشاند. مگر ممکن است با ضربه والی زیدان در فینال اروپا یا پنالتی چیپش در فینال جهان یا با آن لگد پادشاه اریک دیوانه نشد؟ مگر می شود گاسکوئین دائم الخمر را دید و دیوانه نشد؟ او که روزی با هنر پاهایش در زمین مسابقه ما را دیوانه می کرد و حال ... .
حقیقتأ فوتبال خودش شراب ناب ما عاشقان است. خیلی از ما پس از معجزه استانبول و رستگاری دقیقه نودوسه در لیسبون ساعت ها تلوتلوخوران مدهوش بودیم و کماکان عاجز از درک دیوانگی فوتبال. چه شب شعرهایی که در کنار رونالدینیو گذراندیم و چه اشک هایی که برای ایکر مقدس بر چشمانمان جاری شد. از بالا و پایین پریدن هایمان برای دریبل های مسی و گل های کریستیانو تا این اواخر که به اتفاقی بدیهی برایمان شده است. برای ما دیوانگان، فوتبال زیباتر از شفق قطبی و آبشار ایگواسو، دیدنی تر از شاهکارهای پیکاسو و داوینچی، شنیدنی تر از سمفونی های موتزارت و بتهوون، مسخ کننده تر از آثار کافکا و هدایت، رمزآلود تر از فیلم های هیچکاک و لذتبخش تر از تماشای بازی مارلون براندو هست.
هنر فوتبال برای ما عاشقانش ورای تمام رنگ ها و تیم هاست، ورای تمام بازیکنان و مربیان و عکاسان و خبرنگاران. ما برای ارضای روحمان فقط یک توپ لازم داریم، برای رساندن ما دیوانگان به اوج جنون یک چیز کافیست، فوتبال.