طرفداری- داستان جذب مهاجم منچستر یونایتد در این پنجره نقل و انتقالات با آمدن روملو لوکاکو بسته شد؛ بازیکنی که به نظر باب میل ژوزه مورینیو میآید.
اگرچه پس از جدایی لوکاکو از چلسی، در مجامع عمومی صحبت از به آخر خط رسیدن رابطه مورینیو و این بازیکن بود، اما سرمربی پرتغالی نخستین فردی بود که برای مهاجم بلژیکی پس از انتقال 28 میلیون پوندیاش در سال 2014، آرزوی موفقیت کرد. مشخص بود که لوکاکو یک استعداد فوقالعاده است، اما مورینیو مهاجمی میخواست که بتواند قهرمان لیگ برتر شود و - به درستی و اثبات پس از گذشت زمان - احساس میکرد این کار را باید با مهاجم باتجربهتری چون دیگو کوستا انجام دهد، نه بازیکنی که تازه به سن 22 سالگی رسیده است.
فروش لوکاکو، مخصوصاً پس از ترک چلسی توسط دی بروین که مسبب آن هم مورینیو بود، جنجالبرانگیز شد. اما شیوه کار در باشگاههای بزرگ همینگونه است، ستارههای نهفته، آنچنان که باید فرصت بازی ندارند. به منچستر یونایتد نگاه کنید که بازیکنانی چون پوگبا، جرارد پیکه و مایکل کین (که در این پنجره نقل و انتقالاتی نیمنگاهی به جذب او داشتند) از دست داد، چراکه نمیتوانستند در ترکیب تیم حاضر باشند. درحالی که مربیان به دنبال ذخیرهسازی بازیکنان برای تیمهایشان هستند، بازیکنان میخواهند بازی کنند و به همین دلیل، لوکاکو از مورینیو خواست که از چلسی برود. مورینیو میدانست لوکاکو در فصلهای 2012/13 و 2013/14 به صورت بازیکن قرضی در وست بروم و اورتون چه کرده است و دلیل درخواست لوکاکو را درک کرد. به همین خاطر بود که پس از ترک چلسی، پلهای پشت سر خود با لوکاکو را خراب نکرد. مورینیو قبلاً هم نشان داده بود که به بازیکنان سابقش فرصت دوباره میدهد. از زلاتان ابراهیموویچ گرفته تا ریکاردو کاروالیو و مانیش، ساموئل اتوئو و مایکل اسین.
لوکاکو به صورت دائمی به اورتون پیوست و در شمالغربی انگلستان به پیشرفتاش ادامه داد. مانند بسیاری از بازیکنان در گودیسون پارک، او در خطه فوتبالخیز شمالغرب انگلستان شکوفا شد. در سال 2016 بود که دوست صمیمیاش، پل پوگبا به منچستر یونایتد پیوست. این دو معمولاً با هم در رستورانها دیده میشدند و یک هوادار یونایتد پس از پیروزی منچستر یونایتد در برابر بورنموث در نخستین بازی فصل، در یک شب و یک مکان، با هردوی آنها عکس یادگاری انداخت. در این عکس، هر دو بازیکن سرزنده و دوستانه با آن هوادار عکس انداختند، اما پوگبا به سبک خودش «فانتزی» بود و لوکاکو خیلی ساده در کنار آن هوادار ایستاده بود. در زمین، لوکاکو همچنان به پیشرفت خود در گلزنی ادامه میداد. اما بیشتر 25 گل او در لیگ برتر در برابر تیمهای ضعیف به ثمر رسید. او در برابر تیم سقوطکرده ساندرلند هتتریک کرد، درحالی که سایر گلهایش را به میدلزبرو، کریستال پالاس، منچستر سیتی، وست هم، واتفورد، لستر، ساوتهمپتون، دوباره من سیتی، بورنموث، یکبار دیگر به ساندرلند، تاتنهام، وست بروم، هال سیتی، دوباره لستر، برنلی و آرسنال زد.
اما نظرتان را تغییر ندهید. اگر یادتان باشد، یونایتد فصل گذشته در بسیاری از بازیهای خانگی خود در برابر همین تیمها متوقف شد و اگر یک گلزن مانند لوکاکو در تیم بود، آنها 24 امتیاز بیشتر کسب میکردند، موضوعی که باعث میشد یونایتد همامتیاز با چلسی قهرمان در صدر جدول باشد. همچنین کسی که در دو بازی رفت و برگشت به منچستر سیتی گل میزند، قطعاً برای جا افتادن در یونایتد، مشکلی نخواهد داشت. لوکاکو سریع و قدرتمند است -از آن سبک مهاجمان مورد علاقه مورینیو - اما در برابر یونایتد، عملکردهای متفاوتی داشته است. او در آخرین روزی که سر آلکس فرگوسن روی نیمکت منچستر یونایتد نشست، در برابر شیاطین سرخ هتتریک کرد. اما در 11 بازی بعدی خود در برابر یونایتد، موفق نبود. در آوریل 2016، لوکاکو فرصت درخشش در برابر 75 هزار هوادار منچستر یونایتد را داشت. او درحالی در زمین بود که پدرش گمانهزنیها درباره علاقه یونایتد به این بازیکن را افزایش میداد. اما صحبتهای قابل تامل آن شب، از طرف دیوید می، مدافع پیشین یونایتد زده شد. این حرفها به خاطر این زده شد که در آن بازی، زمانی که در نیمه اول نتیجه 0-0 بود، لوکاکو در یک فرصت عالی گلزنی در 10 متری دروازه بود، اما بلیند به خوبی او را مهار کرد و توپ به کرنر رفت:
احتمالاً من تنها کسی نبودم که فکر میکردم لوکاکو از پس دیلی بلیند بر میآید. وقتی دیدم بلنید در قلب دفاع است، ترسیدم. اما مانند چندبار دیگر در این فصل، او به من ثابت کرد که اشتباه میکنم. بلیند قطعاً از پس لوکاکو برآمد، لوکاکویی که بیخطرتر از همیشه به نظر من آمد.
در ماه مارس من برای دیدن بازیهای او به لیورپول رفتم. به عنوان یک شاخص محبوبیت، دیدم که مردی بیرون ورزشگاه فریاد میزند «شالهای منقش به صورت بارکلی، شالهای منقش به صورت لوکاکو!» در آنجا تقریباً همه مطمئن بودند که بازیکن بلژیکی در باشگاه میماند، اتفاقی که روی نداد و حالا آن مرد شالفروش دیگر لازم نیست برای نام لوکاکو فریاد بکشد. اما نکته این است که او قرارداد جدیدی امضا نکرد. اورتون باشگاه روبهرشد و هیجانانگیزی است، اما آنها در لیگ قهرمانان فصل آینده حضور ندارند و هیچیک از شرایط مالی یونایتد را هم ندارند. التماس کردن برای ماندن لوکاکو، تقریباً همان نتیجهای را دارد که برای رونی در سال 2004 داشت، پسری که در آن سال باشگاه کودکیاش را به مقصد یونایتد ترک کرد و حالا ظاهراً قصد بازگشت دارد.
رونی در برنامههای مورینیو جایی ندارد؛ لوکاکو بازیکنی است که سرمربی یونایتد احساس میکند باید رهبر خط حمله باشد. اگر مشکلی میان او و لوکاکو وجود داشت، مورینیو برای خرید او اقدام نمیکرد. در عینحال، مرد پرتغالی به بازیکنانی که در انگلستان سابقه بازی داشتهاند، بیشتر علاقه دارد. حالا که انتقال قطعی شده است، سوال بزرگ در مورد نقش مارکوس رشفورد خواهد بود. تقریباً هیچ هوادار یونایتدی وجود ندارد که علاقه به رفتن رشفورد داشته باشد؛ او یک استعداد درخشان است که در ماههای پایانی فصل گذشته، جزء بهترین بازیکنان تیم بود. مورینیو او را راس استعدادهای باشگاه مینامد و 53 بار در فصل گذشته به او بازی داد. اگرچه، پسرک در اواخر لیگ عملکرد خوبی داشت، اما در فاصله ماه سپتامبر تا آوریل او گلی برای یونایتد به ثمر نرساند، چیزی که نیاز به حضور لوکاکو در باشگاه را توجیه میکند.
یونایتد به مهاجمی نیاز داشت که خود را اثبات کرده باشد. به همین دلیل آنها به دنبال لوکاکو و آلوارو موراتا رفتند. رفتار یونایتد برای جذب مهاجم هوشمندانه بود، دو گزینه در جیب داشتند تا اگر یکی به نتیجه نرسید، به سراغ دیگری بروند. رفتاری که شاید موراتا را ناراحت کند، اما این رفتار فقط مختص باشگاهها نیست، گاهی اوقات بازیکنان هم چند باشگاه را در جیب نگه میدارند تا اگر انتقالی به سرانجام نرسید، گزینه دیگر موجود باشد.
به هر روی لوکاکو در شرایطی به اولدترافورد میآید که رونی دقیقاً راه برعکس را طی میکند. یونایتدی که روزی حول محور رونی میچرخید، حالا ستارههای کلیدیای چون پوگبا و لوکاکو دارد. فصلی نو برای آینده یونایتد درحال رقم خوردن است.