جفر تصادف می کنه : میاد پایین می بینه همه مردم جمع شدن .
میگه هیچ کس زر نزنه گه نخوره
جز جناب سروان😐😂😂
.
.
.
😂😂😂😂😂
مصاحبه استخدام درایران با پارتی
۱: سلام حال شما چطوره؟
متقاضی:خوبم.
فقط دایی جان سلام رسوند.
رفتی خونه سلام ویژه بهشون برسون، از فردا هم بیا سرکار…
مصاحبه استخدام بدون پارتی
سوال ها:
۱.تو هواپیما نشستی ۳۰تا آجر داری یکیشو میندازی پایین چندتا دیگه داری؟
متقاضی:
۲۹تا
+درسته
۲.خب ، چطور در سه حرکت یه فیلو تویخچال جا میدی؟
متقاضی:
اول در یخچالو بازمیکنیم
دوم فیلو میذاریم
سوم دریخچالو میبندیم.
+درسته.
۳:چهارحرکت برای گذاشتن یک زرافه رو تو یخچال بگو
متقاضی:
اول دریخچالو بازمیکنیم
دوم فیلو از یخچال درمیاریم
سوم زرافه رو میذاریم
چهارم در یخچالو میبندیم.
⭕️
+درسته.
۴:سلطان جنگل کیه؟
متقاضی: شیر
+درسته.
۵:خب شیر برای خودش جشن تولد گرفته همه حیوانات رو دعوت کرده، یکی نرفته ، کی نرفته؟
متقاضی:
زرافه نرفته چون تویخچاله
+درسته.
۶:یه پیرزن میخواد از یه رودخونه کم عمق رد شه چطور ازمیان تمساح ها رد شه؟
متقاضی:
خیلی راحت رد میشه،چون تمساح ها رفتن جشن تولد شیر
+درسته.
⭕️
۷: پیره زنه در رودخانه افتاد مرد چرا مرد؟
متقاضی:
نمیدونم شاید غرق شد
+نه دیگه…
اون آجرکه از هواپیما انداختی پایین خورد تو سرش
متاسفانه شما رد شدین!
متقاضی 😳😳😳😳
مسوول 😜😜😜😜
.
.
.
.
با ژاپنیه داشتم چت میکردم.بهش گفتم سرعت اینترنت اونجا چه جوریه؟
گفت: تا مای کامپیوتر بیاد بالا، چند تا فیلم دانلود میکنیم. شما چی؟
گفتم: ما هم تا گوگل بیاد بالا یه چند تا فیلم میبینیم حوصلمون سر نره!!!
.
.
.
.
مادرم داشت اخبار میدید، اومده ميگه... خاويار تقلبي اومده ... مواظب باشين سرتون رو كلاه نزارن...
يكي نيست بگه... دِ آخه مادر من...
كدوم يكي از اعضاي خونه ي ما تا حالا خاويار از نزديك ديده اصلا
😐😐😂😂😂
.
.
.
.
شوهره با زنش دعواش میشه از خونه میزنه بیرون....😖
بعد یکساعت تلفن میزنه به زنش....📲💑
زنش: بله؟...چته؟😠
شوهر:...می دونی الان کجام..؟؟
زنش:...کجا ول میگردی...خبر مرگت.😑😒
شوهر :طلا فروشیه تو خیابون امام یادته که از یه جفت النگو 👸🏼👑 خوشت اومده بود..؟؟؟
زنش:آره عزیزم🌹..آره عشقم❤️ ....آره زندگیم👄...یادمه..
شوهر :دوتا مغازه اینورترش دارم قلیون میکشم👻 😂😂
.
.
.
.
جهان اسلام را تعریف کنید؟
به یک میلیارد و نیم دوست و برادر و خواهر که به خون هم تشنه اند جهان اسلام گفته میشود!
😂😂😂😂😂😂😂
.
.
.
.
روزي دو مسيحي خسته و تشنه در بيابان گم شدند.
ناگهان از دور مسجدي را ديدند. ديويد به استيو گفت: به مسجد كه رسيديم من ميگويم نامم امين است تو بگو نامم محمد است. استيو گفت: من به خاطر آب نامم را عوض نميكنم.
به مسجد رسيدند. ملا گفت نامتان چيست؟ يكي گفت نامم استيو است و ديگري گفت نامم امين است. ملا گفت: براي استيو آب بياوريد و امين جان، چون ماه رمضونه بايد تا افطار وايسي!!!!😂😂😂😂
.
.
.
.
همیشه خدا شاد باشید