طرفداری - مایکل اوون مهاجم سابق انگلستان که هنوز مزه گل وی در جام جهانی 98 مقابل انگلستان را زیر دندان حس میکنیم با انتقال به رئال مادرید و مصدومیتها غروبی زودهنگام را از صحنه اول فوتبال جهان تجربه کرد.
از بسیاری جهات او یک مرد فراموش شده در فوتبال است. مایکل اوون روز سهشنبه بازنشستگی رسمی خود در پایان فصل از فوتبال را عنوان کرد در حالی که سابقه او شامل اوج قله فوتبال پیش از 2004 در لیورپول و سطحی نازل پس از آن میشد.
انتخابها در فوتبال میتوانند سرنوشت فوتبالیست را تغییر دهند و وقتی اوون ترک آنفیلد را انتخاب کرد خود را در راهرویی مارپیچ به سمت پایین قرار داد که هیچگاه نتوانست راه رفته را به سوی بالا بازگردد.
این مهاجم 8 فصل موفق در آنفیلد داشت و 158 بار در 297 بازی فاتح دروازههای حریفان و قلبهای هواداران سرخ شد. او به همراه لیورپول در سال 2001 سهگانه انجام داد و پس از آن بهترین بازیکن فصل اروپا لقب گرفت. اما پس از اخراج ژرارد هولیه در سال 2004 چشم انداز بازی دوباره در کنار هم بازی سابق وی استیو مکمنمن و دو مدال قهرمانی اروپا برای او در مادرید اوون را فریفت و او تصمیم گرفت به مادرید برود.
اما هیچ جامی برای اوون در مادرید به دست نیامد و به جای آن لیورپول در شبی به یادماندنی با یک بازگشت خاطره انگیز در استانبول توانست میلان را در ضربات پنالتی شکست دهد و قهرمان اروپا شود. اوون میتوانست بخشی از آن شب باشد. اما به جای آن او بر روی نیمکت برنابئو در حال رکود بود.
او برای جا دادن خود در دل هواداران رئال و رسانههای مادریدی در گفتگو با پاکو خنتو اسطوره رئال مادرید در مورد نقشش و تعداد گلهایش به ازای بازیهای کمی که در لالیگا بازی کرده بود صحبت کرد اما در پایان فصل به مانند مورینتس نتوانست مشکلی برای زوج رونالدو - رائول ایجاد کند و فروخته شد.
اوون در اسپانیا به شکل بیسابقه زیر حجمه رسانههای محلی قرار داشت و در کل هیچگاه او را فراتر از یک گلزن سریع ندیدند. مارکا در یکی از گزارشهای بازی به شکلی غیرمعمول به او هیچ نمرهای نداد و گفت غیر ممکن بود بتوان برای بازی او نمرهای اختصاص داد. استدلال آنها این بود که فرقی ندارد که وی گل بزند یا نزند.
یک رشته مصدومیتهای دنبالهدار همسترینگ باعث شده بود وی سرعت و شتاب انفجاری خود که باعث میشد او بتواند به مانند جامجهانی 98 مقابل آرژانتین گلزنی کند را از دست بدهد. دوره حضور او در مادرید نیز از مصدومیتها بینصیب نبود و اگرچه بسیاری از مادریدیها به او به چشم بازیکنی شایسته یاد میکنند اما وقتی عملکرد او را با سلسله بازیکنان دیگری که به تیم رئال در آن سالها پیوستند مانند زیدان، فیگو، رونالدو و بکام قیاس میکنیم ناامید میشویم.
در تابستان 2005 او سرخورده از نیمکت نشینی به نیوکاسل پیوست تا برای چند سال آینده نیز بارها روی تخت پزشکان باشد. پس از یک شروع خوب در شمالشرق جزیره او باز هم مقابل تاتنهام در دسامبر مصدوم شد و تنها توانست برای جامجهانی 2006 بازگردد. او کار سختی برای به دست آوردن آمادگی خود در تابستان آلمان داشت اما بعدها گفت بهتر بود در خانه میماند. پس از دو نمایش متفاوت مقابل پاراگوئه و ترینیداد او تنها 51 ثانیه پس شروع بازی مقابل سوئد در بازی سوم دور گروهی با مصدومیت شدید رباط صلیبی روبرو شد.
او پس از آن مصدومیت برای یک سال دور از میادین بود. دو سال پایانی او مقابل نیوکاسل او بارها تحت تاثیر آسیب در جام جهانی با مشکلات مصدومیت ران، ساق و فتق روبرو شد و دوبار مجبور به عمل شد.
قرارداد او با نیوکاسلی که سقوط کرد به پایان رسیده بود و مدیر برنامه وی پروندهای 34 صفحهای را به تیمهای لیگ برتری در تابستان 2009 فرستاد به امید امید که یکی از آنها اوون را جذب کند. سرانجام او به موفقترین تیم لیگبرتر منچستریونایتد پیوست و این باعث تعجب و نفرت هواداران سابق وی در لیورپول شد.
او در اولدترافورد روزهای خوبی ماند نخستین هتتریک پس از سال 2005 و گل برتری به سیتی در دربی منچستر داشت و در نزدیکی دعوت دوباره به تیم ملی قرار گرفت اما مصدومیت همسترینگ در فینال لیگکاپ باعث شد او دیگر نتواند به روزهای خوب خود بازگردد.
برای منچستر نقش او پس از مصدومیت به حدی کم بود که کمتر هوادار منچستر از ترک این باشگاه در تابستان اخیر ناراحت شد. انتقال او به منچستر برای همیشه رابطه وی با لیورپولیها را نابود کرد و کاری کرد که هرگز دوباره از بعد محبوبیت کسی وی را با استیون جرارد یا رابی فاولر مقایسه نکند. در مادرید در مقایسه با خریدهای کهکشانی رئال او یک مهاجم درجه دوم به حساب آمد و در نیوکاسل و در چهار سال حضور خود هیچگاه بازیکنی بزرگ نبود و بسیاری از عدم تعهد وی به باشگاه ناراحت شدند.
رکورد گلزنی ملی او همچنان قابل توجه است. او 40 بار در 89 بازی برای سهشیرها گل زد و این چهارمین رکورد در تاریخ نخستین تیم ملی تاریخ فوتبال جهان است. او در چهار تورنومنت معتبر برای انگلستان گلزنی کرد اما هیچگاه در زمانی که کشورش به او نیاز داشت نتوانست نمایش درخشان سال 98 را تکرار کند. آخرین بار در سال 2008 برای تیم ملی بازی کرد و آن آخرین بازی وی خواهد بود.
بنابراین وقتی او کفشها را در تابستان بیاویزد هواداران کمی دلتنگ او خواهند شد. بسیاری شاید حتی متوجه خداحافظی او نخواهند شد. او در چند سال گذشته به ندرت دیده شده و اگر بازی هفته آینده مقابل اورتون مقابل نیوکاسل را از دست بدهد این 250امین بازیای خواهد بود که از زمان پیوستن به نیوکاسل از دست داده است ! این داستان غمانگیز کسی است که مصدومیتها و مدیریت اشتباه این را به روز وی آورد. گلزنی به آن بزرگی لایق پایانی به مراتب بهتر از این بود.