مطلب ارسالی کاربران
داغِ دلِ فوتبال
مطلب باید از یک جایی آغاز شود؛از فرگوسن شروع میکنم چون او را صمیمانه دوست دارم.بهترین ویژگی سرالکس چیست؟ ثبات؟وفاداری؟ تطبیق؟
خب خیلی هم فرقی نمی کند؛فرگوسن به خاطر کارهایی که کرده دوست داشتنی و قابل ستایش است؛اصل قضیه همین است.
سراغ مالدینی می روم؛پائولویشان؛پدرش،چزاره شان؛به همین سرالکس دردانه ی ما گفته بود خودت را خسته نکن.یک جورهایی ما عقد ژنتیکی با میلان بسته ایم.پائولو چه داشت؟ وفاداری؟ کیفیت؟قدرت رهبری؟ کاریزما؟ خب راستش همه اش را داشت اما مالدینی به خاطر چه چیزی بیش از همه ستایش می شود؟ برای هر قسمت از توانایی ها و ویژگی هایش مقداری و از حق نگذریم برای وفاداری اش بیش از همه.
باونی پیر به کما رفت! یوونتوس فاتح اسکودتو! رفت به سری بی! قهرمانان جام جهانی؛بوفون بزرگ،دل پیروی خوشتیپ،ندود دیوانه و حتی دیوید ترزگه ی فرانسوی!چرا اسم کامورانزی را نیاورم؟ جورجیو کیه لینی آنموقع پیش بزرگی اینها طفلی بیش نبود اما حداقل جوجه عقابی بود برای خودش و استعدادیاب های تیم های بزرگ می شناختندش،مارکیزوی شاهزاده را هم. اما خب یک چیزی درون این ها بود،فوتبال برای آن ها قرار و مداری عاطفی و درونی بود.می دانستند که بدون آنها هم بانوی پیر ققنوس وار بازمیگردد اما چه بهتر که با برق آتش ققنوس جاودانه شوند،که شدند.
نه! دوناروما هرگز نمی تواند جای خالی بوفون را پر کند؛تازه میلان به سری بی که نرفته هیچ،پول چینی ها را عین نقل و نبات دارد برای پروژه ی بازگشتش خرج می کند.
دوناروما حتی اگر از همین امسال تا زمان بازنشستگی اش هرسال توپ طلا ببرد و بهترین کیفیت را ارائه دهد،اما میلان را اینگونه ترک کند،بی گمان در تاریخ هرجا که باشد یک پله پایین تر از بوفون خواهد ایستاد.
فوتبال با همه ی تغییراتش همچنان به چیزی به نام وفاداری نیازمند است تا دل هوادارن را به خودش قرص کند.