طرفداری- تقریبا می شود گفت که با نوشتن مطلبی در مورد آگوستینو دی بارتولومی در چنین روزی این حس القا می شود که کار اشتباهی انجام می دهیم. وقتی بحث اسطوره ای سقوط کرده می شود، افتادن در دام لفاظی آسان است، اما در مورد آگوستینو لفاظی ای وجود نداشت. او برای پائولو سورنتینو – کارگردان مشهور که از او الهام گرفت و فیلمی را به وی تقدیم کرد – و همه ی ما «مرد اضافی» بود.
آگو آدمی نبود که ژست بگیرد، ولی همیشه به خاطر نحوه ایستادنش پشت ضربات ایستگاهی، به خاطر نگاهی که در صورتش داشت، به خاطر اینکه استوار می ایستاد، به خاطر اینکه آماده بود تا با تمام وجودش – که بخشی از آن را پیش خودش پنهان کرد – به توپ ضربه بزند، به یاد می آوریم. او عاشق این بود که پیش از زدن ضربات ایستگاهی اش خیلی مکث کند؛ موشک هایی که آگو شلیک می کرد و قادر بودند هر سدی را از پیش رو بردارند.
از آگو خاطرات بی شماری باقی ماندند، برخی خاطرات خوب و برخی هم بسیار ناراحت کننده. خاطره آن دسته گلی که پس از کسب اسکودتو با رم برای هواداران به سمت سکوها پرت کرد. آن نگاه عجیبی که در لحظه بالا بردن جام کوپا ایتالیا در 26 ژوئن 1984 در صورتش دیدیم، می دانستیم که آخرین حرکت او با پیراهن رم محبوبش است.
و صبح بعد 30 می 1994، ده سال پس از روزی که رم فینال جام باشگاه های اروپا را به لیورپول واگذار کرد، این بار اشک ها به خاطر شکست نبودند، به خاطر غمی بودند که قلب ها را شکست. در آخرین بازی آگو برای رم، هواداران افراطی بنری را بالا بردند که روی آن نوشته شده بود: "دوباره تو را می بینیم، قهرمان"، ولی این طور نشد.
پیش از آخرین بازی آگو، هواداران افراطی در نامه ای به کاپیتان تیمشان نوشتند: " تو به ما یاد دادی که چطور بجنگیم، هم در داخل میدان و هم در زندگی. تو تجسم رویای هر پسرِ رمی هستی."
بنر دیگری هم روی سکوها دیده شد: " آنها رم را از تو گرفتند، ولی هوادارانت را نه." ولی آنها اشتباه می کردند. هیچکس نمی تواند رم را از دی بارتولومی بگیرد، هر چند شاید ما فقط واقعا پس از اینکه به زندگی اش پایان داد این موضوع را درک کردیم.
متوجه این باشید که وقتی اوضاع خراب می شود، تیم رم، به شهر رم نیاز دارد و غم انگیز است که بدانیم دورانی بود که آگو به شهر رم نیاز داشت و هیچکس نتوانست به او کمک کند. پیدا کردن چهره هایی که بهتر از آنا مانیانی و آگوستینو دی بارتولومی منعکس کننده چهره شهر رم باشند سخت است. به خاطر حقیقت، درد، زیبایی و شور بی پایانی که در آنهاست.
برای اینکه درک کنید آن مرد چقدر بزرگ بود، 11 ژانویه 2015 را به خاطر بیاورید. زمانی که هواداران روی سکوها چهره های پسران محبوب جالوروسی را به نمایش گذاشتند و چهره آگو در مرکز کورا سود دیده می شد. اینکه سی سال از جدایی اش از رم می گذرد مهم نیست. مهم نیست که بیست سال از وداع با او می گذرد، او هنوز هست، در مرکز کوروا، مثل همان زمانی که در مرکز میدان می ایستاد.
آگوستینو دی بارتولومی به گذشته تعلق ندارد، بلکه متعلق به آینده است. وقتی در موردش حرف می زنیم آگو زنده است؛ او زنده است در الگویی که برای ما ساخت. هر وقت تولد آگو را جشن می گیریم آگو را زنده می بینیم، هر چند دردناک است.
ژوئن گذشته بود که در مسابقات آگوستینو دی بارتولومی در تریگوریا، بچه های رمی همراه با هواداران افراطی که روی سکوها بودند شروع به خواندن سرودی معروف کردند: «اوه آگوستینو! آگو-آگو گل، آگو-آگوستینو برو جلو» و در آن لحظه، آگو زنده شد.
آگو با آن گلهایی که به همسرش ماریسا هدیه کرد زنده است. او با آن پرچمی که فرانکو تانکردی در روز تقدیر از اسطوره های تالار مشاهیر پیش کوروا سود تکانش می داد زنده است. او با نگاهی که در چهره های فرانچسکو توتی و دنیله دروسی در روز افتتاح زمین آگوستینو دی بارتولومی بود زنده است. او با نام آن زمین زندگی می کند و تمام زمین های که در حاشیه شهر رم هستند، همان جایی که «دوستی و حمایت متقابل» برتر از اختلافات است.
آگوستینو دیگر با ما نیست ولی واقعا هم نرفته است. او ما را تا یک قدمی بزرگترین افتخار ممکن برد، در آن شب غم انگیز ماه می، با پنالتی اش برابر لیورپول دل ما را روشن کرد. او ما را به رویاهایمان نزدیک کرد، رویاهایی که دوباره از ما دور شدند.
ده سال پس از آن شب، این آگوستینو بود که داشت از ما دور می شد. اشتباه او نبود بلکه اشتباه ما بود، اشتباه همه ما. شاید کار اشتباهی باشد که بنویسیم آگوستینو دی بارتولومی، رم را بیش از زندگی خودش دوست داشت، اینکه به خاطر رم زندگی می کرد، اینکه هیچ کدام از هواداران رم نباید فراموشش کنند، اینکه همگی ما باید درک کنیم که او سعی کرد چه چیزی به ما دهد و در آن صبح تلخ چه چیزی را از دست دادیم. شاید کار غلطی باشد اما تنها کاری است که از دست ما برمی آید.
تو بزرگترین بودی، آگو.
یادداشت ارسالی محمد کیان از کاربران سایت طرفداری