***
سایه میجویم، فریب، آفتابم میبَرد
آب اگر پیدا شود، اُنس، سرابم میبَرد.
چشم بستن از جهانِ نقش و رنگ، افسانهایست
میشوم بیدارتر آنگَه که خوابم میبَرد.
خَس نداند ره کدام است و سرانجامش کدام
بیخبر افتادهام در جوی و آبَم میبَرد.
فرصتی کو تا بیاویزد به خاری برگِ کاه
تندبادِ روزگاران با شتابم میبَرد.
رویِ آرامش ندیدم در کشاکشهای زیست
سیلِ غم چون خُفت، موج، اضطرابم میبَرد.
من بخود، کِی از درِ میخانه بیرون میشدم
خانهاش آباد سیلِ مِی، خرابم میبَرد[۱۱۰].
***
کتابِ «هنوز در سفرم؛ شعرها و یادداشتهای منتشر نشده از سهرابِ سپهری». به کوششِ پریدخت سپهری. نشر فرزان روز.
*. عکس از فیلمِ «Dreams 1990» ساختهٔ آکیرا کوروساوا میباشد.
«کتابِ تلگرافی» را دنبال کنید. برای ورق زدنِ کتابها.