روزگاری دیدارهای منچستریونایتد و آرسنال تعیین کننده سرنوشت فصل بود اما حالا آنها در تلاش برای کسب سهمیه هستند.
در آن مقاطعی که ستارگانی چون روی کین و پاتریک ویرا فرمانده جنگ های بی رحمانه بین این دو تیم بودند، یونایتد و آرسنال تسلط بی چون و چرایی بر لیگ برتر داشتند.
در بین سالهای 1998 تا 2003، تنها یک بار تیمی توانست مانع قهرمانی یونایتد و آرسنال شود اما حالا روزگار تغییر کرده است و از قدرت این دو قطب سنتی فوتبال جزیره به وضوح کاسته شده است.
حالا و در جدال این هفته دو تیم، خبری از جنگیدن برای قهرمانی نیست و شاید نبرد فعلی آنها بر سر رتبه نازل ششم باشد و به نظر، امپراطوری آنها سقوط کرده است.
با مرور تاریخ فوتبال جزیره در می یابیم که قدرت های بزرگی در فوتبال این کشور وجود داشته اند که البته هیچ کدام همیشگی و پایدار نبوده اند.
وولورهمپتون با هدایت استان کالین در دهه 50 آقایی می کرد و لیدز یونایتد تحت هدایت دان ریوی اگرچه در دهه 60 و اوایل دهه 70 قدرتی بزرگ بود، اما در سال 1982 سقوط کرد تا بدانیم که هیچ قدرتی همیشگی نبوده است.
اگرچه شاید هواداران بدبین یونایتد و آرسنال نیز چنین سرنوشتی را برای خود متصور باشند، اما با توجه به منابع مالی گسترده امکان بروز چنین رکودی در اولدترافورد و امیرتیس کاهش یافته است.
پشتیبانی جهانی از سوی هواداران، حق پخش های سرسام آور و درآمدهای حاصله از رقابت های برون مرزی، مزیتی را به باشگاه های مذکور می دهد تا با درآمدی سه برابر بیشتر از نیمی از تیم های لیگ برتری، دوباره به سطح اول فوتبال بازگردند.
اما در حال حاضر خطری که یونایتد و آرسنال را تهدید می کند، تبدیل شدن به تیمی در حد ولوورهمپتون نیست، بلکه آنها ممکن است همانند لیورپول، علیرغم بازگشت به جمع مدعیان، نتوانند قهرمانی های بزرگ را تجربه کنند.
اگرچه قرار نیست شیاطین سرخ و توپچی ها به دسته پایین تر لیگ انگلیس سقوط کنند، اما ممکن است رقابت برای فتح عناوین، دیگر در طالع آنها نباشد و تنها موفقیت های گاه و بیگاه، در سرنوشت آنها نوشته شود.
در بین سالهای 1973 تا 1993، لیورپول تمامی فصول را به جز فصل 1981 که پنجم شد، با رتبه اول یا دوم به پایان رساند. البته نباید فراموش کرد که در همان فصلی که مرسی سایدی ها پنجم شدند، توانستند قهرمانی در اروپا را به کلکسیون افتخارات خود اضافه کنند. اما دوران افول آغاز شد و بعد از آن 11 سال طول کشید تا زیر نظر بنیتس، آنها دوباره نایب قهرمانی را تجربه کنند.
از آن زمان، لیورپول در 6 فصل از 7 فصل لیگ، جایی در بین 5 تیم برتر جدول نداشت و تنها موفقیت آنها معطوف به جام یوفا در سال 2001 و البته لیگ قهرمانان با پیروزی دراماتیک در استانبول شد.
اگرچه در سال 2014 و زیر نظر برندان راجرز، آنها تا آستانه فتح لیگ برتر پیش رفتند، اما این اتفاق هرگز رخ نداد و حالا آنها با کلوپ هم تیمی در اندازه های فتح عنوان قهرمانی نشان نداده اند.
حالا و در شرایطی که یکشنبه دو تیم در امیرتیس به مصاف هم خواهند رفت، آرسنال باید به شدت نسبت به آینده خود نگران باشد. علیرغم احتمال ماندن ونگر، اعتماد بین هواداران و او از بین رفته و تیم کاملا در هم شکسته به نظر می رسد.
حالا حتی دیگر صبورترین هوادار توپچی ها نیز پذیرفته که باید در بالاترین سطح تغییراتی ایجاد شود. اما لزوما هیچ تضمینی در مورد صحت تغییرات وجود ندارد و فاصله ایجاد شده بین آنها و تاتنهام که با شکست هفته گذشته، به معنای به پایان رساندن فصل پایین تر از رقیب همشهری بود، بیانگر وخامت اوضاع است.
البته اوضاع برای هواداران یونایتد هم نگران کننده است. اگرچه به احتمال فراوان شاهد صعود شیاطین سرخ به فینال لیگ اروپا خواهیم بود، اما نشانی از یونایتدها در بین تیم های بزرگ جزیره وجود ندارد.
علیرغم فاصله 16 امتیازی با صدر، شاید شرایط موجود قابل درک باشد. مورینیو اولین فصل حضور خود در اولدترافورد را سپری می کند و این تیم در دوران گذار قرار دارد.
اما با مرور تاریخ در می یابیم که مورینیو معمولا در فصول اول حضور خود در یک باشگاه نتایج بهتری می گیرد و هرچه زمان می گذرد، معمولا شاهد بروز اتفاقات مثبتی بین او و باشگاه هایی که تا به حال هدایتشان را بر عهده داشته نبوده ایم.
گرچه شاید شرایط موجود را بتوان یک نوسان گذرا دانست. همان اتفاقاتی که در بین سالهای 2003 تا 2007 برای تیم تحت هدایت فرگوسن نیز رخ داد.
هر دو تیم می توانند با خریدهای هوشمندانه تابستانی، اسکلت خود را ترمیم کنند اما به عنوان یک آرسنال دلشکسته از بحران مصدومیت ها و هواداری منچستری که در تلاش برای فتح لیگ اروپاست، جلوگیری از مرور خاطرات کار آسانی نیست و تنها زمان در مورد امکان بازگشت قدرت های سنتی جزیره قضاوت خواهد کرد.