اختصاصی طرفداری- تیم ملی فوتبال ایران فردا مقابل تیم ملی فوتبال چین قرار می گیرد. برای صعود به جام جهانی. صعودی که خیلی نزدیک به نظر می رسد. درست مانند 1997.
تیم جوان مایلی کهن، جام ملتهای 1996 را طوفانی شروع کرده بود. 6 گل به کره جنوبی زد. دهن کجی به رقیب همیشگی آسیایی اش. عربستان همسایه را با سه گل از پیش رو برداشت. شور فوتبال دوباره در میان مردم دیده می شد. تیمی با بازیکنان جوان و باکیفیت. آغاز یک نسل جدید. نسلی طلایی. خداداد عزیزی، هنوز حماسه ساز ملبورن نبود. علی دایی، هنوز آقای گل جهان نشده بود. و کریم باقری که به روشنی خبر از هافبکی همه کاره در آینده ای نزدیک در تیم ملی می داد. مسابقات که تمام شد، جام قهرمانی را به ما ندادند. نتوانستیم به دستش بیاوریم. باز هم سر بزنگاه کم آوردیم. اما آینده فوتبالمان روشن بود.
مقدماتی جام جهانی 1998 که شروع شد، از همان ابتدایش گام ها را محکم برداشتیم. به مرحله نهایی که رسیدیم، امید زیادی به صعود به جام جهانی بعد از بیست سال داشتیم. بعد از بیست سال انتظار. بعد از بیست سال دوری از سطح اول فوتبال دنیا.بعد از بیست سال نادیده گرفته شدن.
کار را در دالیان شروع کردیم. با همین چین، حریف فردایمان. بازی را در دالیان گذاشته بودند. جایی که معروف بود نمی بازند. جایی که آشیانه امن چینی ها بود. وقتی موشک ایران شلیک شد، دیگر آشیانه فرو ریخته بود. مهدوی کیا هنوز بیست سال نداشت که آن گونه یکه تاز معبد دالیان شد. شوت های آن روزش، تا مدتها در ذهن ماندگار شد. شروع طوفانی آن روزها، خبر از صعودی لذت بخش می داد.
هر چه جلو تر می رفتیم امیدمان برای حضور در جام جهانی فرانسه بیشتر می شد. وقتی قطر را در ورزشگاه آزادی با 3 گل زده و گلهای بی شمار نزده شکست دادیم، دیگر نزدیک پاریس بودیم. چین که دوباره 4 گل از ما، در آزادی خورد، حریفان مستقیم ما را متوقف می کرد. مانند امسال که کره جنوبی را متوقف کرده است. با اختلافی 4 امتیازی صدر جدول بودیم و در گروهی که فقط یک تیم مستقیم به جام جهانی می رفت، امید اصلی صعود از گروه به حساب می آمدیم. مانند امسال که 4 امتیاز از تیم دوم فاصله داریم. آن زمان از سه بازی باقی مانده، فقط یک برد می خواستیم. بازی با کویت در تهران و دو بازی با عربستان و قطر که مهمانشان بودیم. امسال اما 3 بازی در تهران میزبان خواهیم بود و 1 بازی مهمان کره جنوبی.
ناگهان چرخ های تیم ملی قفل شد. یک برد و فقط یک برد فاصله داشتیم با پاریس و فرانسه. بردی که به دست نیامد. غروری که شاید تیم ملی را گرفته بود. کار را تمام شده می دانستیم. در نهایت با نتایج ضعیف، مایلی کهن را اخراج شده دیدیم. عربستان را در جام جهانی دیدیم و خود قدم در راهی پر پیچ و خم به مالزی و دیدار با ژاپن و سپس به ملبورن و دیدار با استرالیا گذاشتیم. در نهایت نا امیدی، آن سال اما صعودی دراماتیک به جام جهانی داشتیم. صعودی سخت و نفس گیر به لطف جیمی جامپ خوش موقع استرالیایی در جهنم ملبورن. صعودی دلچسب به لطف بهترین پاس گل تاریخ علی دایی و بهترین فرار خداداد عزیزی.
امسال اما هنوز کار برایمان ادامه دارد. گویی همه چیز می تواند یک دژاوو باشد. دوباره با چین و قطر هم گروهیم. دوباره 4 امتیاز اختلاف داریم و دوباره چین مهربان، حریفان ما را متوقف می کند و همه چیز را در دست خودمان قرار می دهد. فقط دو برد برای صعود به جام جهانی کافی است. دو بردی که خیلی دور از دسترس به نظر نمی رسد. اما باید مقدماتی جام جهانی 1998 را به یاد داشته باشیم. هنوز کارمان تمام نشده است. نمی توانیم هنوز حرف آقا جواد خیابانی را تکرار کنیم و بگوییم ما که رفتیم روسیه...!