Behzad S.hبنظرم بهترین و واقعی ترین تعبیر درباره ارسنال و ونگر اینه ک ونگر پدر ارسنال مدرن هست تیمی ک تقریبا همیشه مکتب خاص خودش را مبتنی بر پرورش جوانان اینده دار و رقابت سالم با کمترین هزینه ها در دستور کار داشته. هزینه کمتری میکرده نسبت ب رقبا و حتی بخاطر همین فلسفه مجبور ب فروش دست رنج خودش شده. درمقابل رقیبانش که ثروتمند تر و سخاوتمندتر بودن و با خریدای کلان و حفظ نفرات خوبشون بیشتر توفیق کسب میکردن، ارسنال ی فوتبال تماشایی را ارائه میداده و در کنار نتایج با ثباتش ی ورزشگاه کاملا مدرن را تونست بسازه.
الان وقتی ب وضعیت قدرتهای ولخرج سنتی همچون میلان واینتر نگاه میکنید بیشتر ازقبل ب بزرگی کار ونگر در ساختن ورزشگاه ارسنال پی میبرید .درحالیکه تیمای بزرگی مث اینتر ومیلان بدلیل ضعفهای شدید مدیریتی و عدم اینده نگری مدیرانشون ب ورطه سقوط افتادن ونگر با تدابیر ویژه ضمن کسب نتایج باثبات و سهمیه دائمی اروپایی تونست ارسنال را ب یکی از غولهای ثروتمند اروپایی تبدیل کنه تیمی ک الان دیگه اگه اراده کنه میتونه بهترین هارا بخره و یا حفظ کنه.تیمی ک زیبا بود و بسیاری را عاشق خودش کرد و الان هم بخاطر بالا بردن توقعاتشون باید هزینه گزافی بپردازه. ونگر بعد از دوران سرد وبیروح گراهام ی سبک و فلسفه هجومی را ب ارسنال بخشید و سالها با وجود نفوذ سبکهای نتیجه گرا و نه چندان زیبا ب فوتبال اروپا ب سبک خاص خودش وفادار موند شاید هم هزینه اون را با از دست دادن عناوین قهرمانی پرداخت. این ک ی تیم سبک خاص خودشو پیدا کنه خیلی مهم هس .«کمترتیمی حتی درسطح اول فوتبال دارای سبک و فلسفه ی مشخص و بنوعی ی امضای قابل تشخیص زیر نمایش خودش هس. ازین نظر تیمهایی مث بارسا و ارسنال و یا در رده ملی برزیل المان ایتالیا واخیرا اسپانیا صاحب سبک فوتبالی جدا و ارزشمند هستن و بدرستی تحسین میشن».
الان فوتبال بسمتی رفته ک یک شبه تیمهایی همچون پاریس وسیتی فروخته میشن ب مالکای ثروتمند و درعرض یکی دوسال ب جمع مدعیان قهرمانی وسهمیه اضافه میشن .این کار امثال لیورپول وارسنال و حتی یونایتد را بشدت سخت میکنه «و البته کرده». قبلا فقط چار تیم درسطح بیگ فوربودن الان شش یا هفت تیم شدن و کسب سهمیه درسطح قهرمانی لیگ ارزشمند هس . «نباید کاربزرگ ونگر و حضور طولانی مدت همراه با ثباتش را کم اهمیت جلوه داد ،کما اینکه قبل از ونگر شاهکار طولانی مدت فرگوسن در تیم رقیب همدریادها خاهد ماند.هردوی اینها جزو اخرین اساطیر دوران مدرن ان. »بعد از رفتن فرگی یونایتد خیلی بیشتر هزینه کرد و کمتر نتیجه گرفت حتی تا حدی از فلسفه خودش ک توجه ب جوانان و اکادمی بود بناچار فاصله گرفت الان هم با رفتن ونگر فلسفه ی پرورش استعداد و تکیه ب درامدهای فوتبالی در باشگاه ارسنال بخطر میفته و نتایج هم ملوم نیس حتما انقدر بهبود پیدا کنه ک توقعات هواداران را براورده کنه .«اگرچه بنظر شخصی من و برخلاف شرایط یونایتد بعد فرگوسن، مربی مثل الگری میتونه ارسنال را در رده فعلی حفظ کنه اما نیاز ب هزینه و تغییرات جدی داره. »
بنظرم ونگر در پایان این دوران بسیار راغب بود با یک قهرمانی تیمش را ترک کنه اما همیشه این افسوس باقی میمونه ک ب اندازه لازم خرج نکردن و شاید خودش هم مقصر بود .ونگر پدر ارسنال بود و الانم انقدر نفوذ داره ک بتونه بیشتر هم هزینه کنه اما پیرمرد لجباز فرانسوی فلسفه ی کاری خودش را حفظ کرد و ولخرجی و ریخت و پاش را در باشگاه حاکم نکرد و چوبش را هم خورد. اما نباید ساده انگارانه تصور کرد مدیریت کنونی ارسنال مدیریتی ست که مایل ب خرج های گزاف هس . اونا هرگز در دراز مدت هزینه های انچنانی نخاهند کرد .مگر بهمراه مربی فرانسوی خودشون هم تغییر کنن.با همه اینها اگر قرار بر ماندن در سطح سهمیه باشه شاید بهتر این باشه ونگر قبل از شدت گرفتن اعتراضها تیم محبوبش را ترک کنه .با خاطراتی ک میتونست بهتر باشه اما ونگر هم میدونه انقدر ب ارسنال خدمت کرده ک هواداران عصبانی چن سال اخر را بتونن فراموش کنن،ا لبته اگر بسرنوشت رقیب بزرگشون یونایتد دچار نشن ...!