زمانی که روبرتو روسلینی شاهکار بی بدیل سینمای ایتالیا ,رم شهر بی دفاع (Roma ,citta aperta) را بر اساس سناریوی استاد بزرگ سینما فدریکو فلینی،در سال ۱۹۴۵ می ساخت به چیزی جز آغاز فصلی نو در یافتن حقیقت در آن فضای خفه نمی اندیشید .
کشوری که به رهبری روبرتو موسلینی پیشوای فاشیستها در ایتالیا و یکی از سه ضلع مثلث آتش افروزان جنگ بین الملل دوم , دوبار پیاپی تحت لوای مربی وفادار حزب فاشیست و تئوریسین بزرگ فوتبال ,ویتوریو پوزو و در زیر سلام فاشیستی بازیکنانش موفق به کسب مقام قهرمانی در جام های جهانی ۱۹۳۴ و ۱۹۳۸ شده بود.
جنگی که موسلینی فاشیست در کنار رایش سوم نازی ها آدولف هیتلر پیشوای آلمان و ژاپن به راه انداختند کمترین خسرانش تعطیلی دوازده ساله جام جهانی بود و بزرگترین در نوع خود و شنیعترین خسرانش در طول تاریخ کشته شدن بیش از چهل میلیون انسان بود.
پیش از سقوط نازی ها در آلمان، فاشیست ها بودند که در ایتالیا سقوط کردند ,اما پیش از آن که احزاب کمونیستی و دموکرات طلب سرنوشت جدیدی را در کشور رقم بزنند ,نازی ها از طریق شمال و مرز مشترک ایتالیا با فرانسه و سوییس وارد کشور شدند و خود را به رم رساندند و موج مسموم اشغالو نژاد پرستی آغاز شد . شاید از بخت و اقبال آنان بود که دولت نو قدرت ایالات متحده به جرگه متفقین پیوست و از طریق جزیره مافیا ,سیسیل وارد باقی سرزمین های جنوبی سرزمین چکمه شدند و در اشغالی دوباره نازی ها را از ایتالیا بیرون راندند .
جنگ و اشغال سر آمد و ایتالیا بر خلاف آلمان تحریم شده و در حالی که با موهبت دموکراسی کشور از نو احیا میشد در چهارمین اوردگاه فوتبال ملی جهان راهیه برزیل شد و اینجا بود که قصه ای جدید رقم خورد .ایتالیا دیگر آن شکوه گذشته را از کف داده بود.
کشوری که در سه دوره آغازین جام دو بار راهی فینال و برنده دو فینال شده بود تا ۱۹۷۰ مکزیکو سیتی یعنی سیو دو سال بعد رنگ خوش در فوتبال ندید .اما در مکزیک ۱۹۷۰ بود که در نیمه نهاییه تاریخی گوادلاخارا بر آلمان غربی و کتف های شکسته کاپیتان بکن بائر با چهار گل فائق آمد ولی سه گل هم دریافت کرد و راهی فینال مکزیکو سیتی شد .
اینجا دیگر حکایتی دیگر بود, برزیل قطب جدید و بی همتای دهه پنجاه و شصت و هفتاد چون ایتالیا و با شرایطی به مراتب سخت تر به لحاظ تقسیم قدرت در فوتبال دو بار پیاپی فاتح جام جهانی شده بود و حال پس از هشت سال بازهم برای فتح جام و این بار قهرمانی ابدی جام یک پای دیگر فینال بود و این طوفان یاران پله و کارلوس آلبرتو و سالتونیا وجرسون و توستایو و ریولینو و… بود که چهار بار , در ازای یک بار دروازه گلر نگونبخت ایتالیا ,ریکاردو آلبرتوسی را فرو ریختند و یاران فاکتی و آنتونیو بونین سنا را تحقیر کردند ,آنها در مجموع این دو بازی هفت گل خوردند تا خاطرات تلخ لندن و انگلستان و شکست در برابر طوفان زرد کره شمالی جایش را به شکست ۱۹۷۰ بدهد .اینجا بود که آموختند دفاع نیمی بسیار مهم از دنیای راز آلود بقاست ...
زینسان از دل اسکودتو و کالچو لیگا جنبش ایتالیزه کاتاناچیوی لاجوردی شکل گرفت ,کاتاناچیو اصطلاحی بود که تا به امروز به دفاع زنجیره ای و پرس حلقه ای ایتالیا اطلاق میشد .
https://www.tarafdari.com/node/617819
کاتاناچیو که ذره ذره در تار و پود فوتبال ایتالیا به تکامل میرسید سرانجام ایتالیا را دوازده سال پس از فینال یک طرفه آزتک شهر مکزیکو سیتی یعنی به سال ۱۹۸۲ در سانتیگو برنابو شهر مادرید راهی فینال جام جهانی کرد .ایتالیایی ها که با اندیشه های مبتنی به دفاع و داشتن دروازبان جسور و سپس میل به حمله به برزیل باشکوه ۱۹۸۲ که بهترین تیم جام و دومین تیم برتر تاریخ و با نتیجه سه به دو فایق آمدند .هتریک پائولو روسی بود که ایتالیا را راهی نیمه نهایی و سپس فینال می کرد. ,سرانجام انتظار به پایان رسید و ایتالیا با سطح اول فوتبال جهان آشتی کرد و با غلبه سه به یک برابر آلمان در فینال مادرید انتظارسر آمد و لاجوردی پوشان پس از چهل و چهار سال جام جهانی را فتح کردند.جامی که بر دستان کاپیتانو سنگربان صاحب سبک و اما مسن و چهل ساله ایتالیا کاپیتان دینو زوف بر فراز آسمان مادرید به اهتزاز در آمد و یاران پائولو روسی و جوزپه برگومی دگر بار نام آبی ایتالیا را زنده کردند .
پس از این دوران پر فراز و نشیب نامه ای بزرگی در قلب زنجیره دفاعی و روی خط دروازه ,در ایتالیا و از خواستگاه اسکودتو متولد شدند ,از دینو زوف پدرخوانده گرفته تا والتر زنگا و جیانلوکا پالیوکا و آنجلو پروتزی تا نسل نوین فرانچسکو تولدو و در نهایت پسر طلایی جهان جیا لوییجی بوفون صاحب سبک در قلب خط دروازه ظهور کردند ,و مدافعین مستحکم و نامدارانی چون جوزپه برگومی ریکاردو فری,فرانکو باره سی ,پائولو مالدینی,الساندرو کاستاکورتا ,جیرو فرارا و آنتونیو بناریو تا نسل طلایی فابیو کاناوارو و مارکو ماتراتزی در زنجیره با شکوه خط دفاع و در کنار مهاجمان و هافبکهای نامدار و بزرگ چون بونین سنا ,جی جی ریوا وپائولو روسی قاتل تا نسل روبرتو دونادونی ,جیانلوکا ویالی و پسر محبوبی چون روبرتو باجو تا نسل طلایی فرانچسکو توتی و الساندرو دل پیرو و آندره ا پیرلو ,اینان مردانی بودند که سعی کردند نام ایتالیا و امید ملت ایتالیا را در فوتبال جهان زنده نگاه دارند .
شانه های لاغرو غیور نسل پایانی این مردان بود که ایتالیارا در ۲۰۰۶ چهار باره فاتح جام جهانی کردند .
روزی روزگاری در ایتالیا و نه تنها رم و جزیره مخوف سیسیل که کل ایتالیا ,دیگر بی دفاع نبود ...