هافبکها
هافبکها خط ارتباط بین مهاجمین و مدافعین هستند. از وظایف اصلی آنها نگهداری مالکیت توپ و دریافت توپ از مدافعین و تغذیه مهاجمین است. در عین حال مانع پیش روی بازیکنان تیم مقابل نیز میشوند. هافبکها از قابلیت انعطاف پذیری بالایی برخوردارند و میتوانند به خود حالت دفاعی یا تهاجمی بگیرند. اکثر مربیان روی به کار گیری یک هافبک مرکزی تمرکز میکنند.
هافبک مرکزی (Central Midfielder (CM
متناسب با نظم تاکتیکی و ظرفیتهای تیم میتوانند دارای نقشهای متعددی در زمین باشند. پل ارتباطی بین دفاع و حملهاند و بدون چون و چرا وظیفه دفاع بلامنازع هنگام حمله تیم مقابل را دارا هستند. موقعیت مرکزی به آنها این امکان را میدهد که دید وسیعی از میدان داشته باشند. اکثر اتفاقات میدان پیرامون آنها در جریان است و باید از قابلیت کنترل توپ بالایی برخوردار باشند. بعضی از آنها قدرت بازی بین دو محوطه جریمه یا اصطلاحا «باکس تا باکس» را دارا هستند. قدرت و استقامت آنها ، زیرکی ، کنترل توپ و پاسکاری آنها در کار تیمی تاثیر گذار است.
هافبک دفاعی (Defensive Midfielder (DM
اینگونه مدافعین اغلب جلوی مدافین پوششی بازی میکنند و علت به کار گرفتن آنها بالا بردن قدرت دفاعی تیم است. یک هافبک دفاعی سازمان تهاجمی تیم مقابل را ویران میکند و باعث توقف بازیکنانی میشود که در حمله شرکت میکنند. این گونه مدافعین همچنان میتوانند به تاکتیک تیمی هم کنند.
به عنوان مثال: با هدایت هسته تهاجمی به سمت کنارهها میتوانند باعث محدود کردن و کوچک کردن زمین برای آنها شوند. حتی میتوانند پست مدافع پوششی یا نفوذی را به هنگام شرکت ناگهانی آنها در حمله پر کنند.
اصولا وظیفه آنها دفاعی است ولی بعضی از آنها به عنوان بازی ساز عمقی یا اصطلاحا طراح درو نیز به استفاده میشود. به این دلیل که از توانایی طراحی حمله و اعمال زمان آن از عمق دفاع بوسیله پاسکاری برخوردارند.
یک هافبک دفاعی دارای قدرت تشخیص بالای موقعیت یابی ، تکل زنی و توپ ربایی است. توانایی برآورد و ارزیابی حرکت بازیکنان تیم مقابل و مسیر توپ را دارد. همچنین هنگامی که تیم تحت فشار است قابلیت کنترل و نگه داری توپ را در خط میانی داردو مهمتر از همه باید دارای استقامت بالایی باشند به این دلیل که در طول یک مسابقه بیشترین فاصله از زمین را تحت پوشش قرار میدهند.
در یک بازی فوتبال به عنوان مثال در لیگ برتر انگلیس در طول ۹۰ دقیقه یک هافبک دفاعی به میزان ۱۲ کیلو متر دوندگی دارد. هافبکهای بازی ساز عمقی نیز باید توانایی بالای کنترل توپ و ارسال پاسهای بلند و عریض را برای مهاجمین داشته باشند
هافبک تهاجمی (Attacking Midfielder (AM
یک هافبک تهاجمی یک هافبک مرکزی است که در وضعیت حمله و پشت تمام کنندهها بازی میکند که در واقع محورهای تهاجمی تیم میباشند. در فضاهای خالی بازی میکنند یا در عمق خط حمله به عنوان پشتیبان اصلی مهاجمین مرکزی جا میگیرند.
از وظایف اصلی این پست تخصصی ایجاد موقعیتهای گل زنی با استفاده از مهارتها و توانمندیهایشان دارای قابلیت تکنیکی بالایی بوده و با پیش بینی حرکت مدافعین تیم حریف اقدام به ارسال پاسهایی برای تمام کنندهها میکنند که باعث ایجاد شکاف در سازمان دفاعی تیم مقابل میشوند. پاسهای دقیق ارسال میکنند و بدون اشتباه دریبل میکنند. توپ را به صورت ماهرانه کنترل میکنند و از قدرت بازی سازی بالایی برخوردار هستند. پاسهای جسورانه میفرستند و از زوایای گوناگون شوت میزنند و میتوانند ستاره تیمشان باشند. به اکثر آنها اجازه حرکت در نقاط مختلف زمین داده شده تا متناسب باموقعیت تیمی هدف مورد نظرشان را به وجود بیاورند. در ترکیب عامه پسند «۲-۴-۴» لوزی یا «۲- ۱-۲ -۱ -۴» به صورت سنتی دو هافبک مرکزی در نظر گرفته میشود که یکی از انها هافبک تهاجمی است.
هافبک نفوذی پوششی (Winger (LW/RW
معمولا به آنها بال تیم یا وینگر گفته میشود که در موقعیت عریض تری نزدیک به خطوط کناری قرار دارد.
در بعضی ازفرمهای سنتی مثل آرایش دبل دبلیو به عنوان مهاجم هم به کارگرفته میشوند.
امروزه به شکل مدرن اینگونه هافبکها نقش مهمی در میانه میدان ایفا میکنند. به ویژه در سیستم ۲ - ۴ - ۴ یا ۱ - ۵ - ۴ وگاهی در سیستم ۳ - ۳ - ۴ بیشتر به خود حالت تهاجمی گرفته و حتی تمام کننده میباشند.
یک هافبک در این پست دارای سرعت عمل و قدرت جنگندگی بالاست. حیله گر و با هوش است و از حرکت کنار خطوط کناری لذت میبرد. ارسالهای او روی پستهای نزدیک و دور فرود میآید.
بعضی از آنها تمایل زیادی به کشاندن جریان بازی به سمت داخل میدان دارند که این خود باعث عریض شدن سازمان دفاعی تیم مقابل میشود و به آنها وظیفه بازی سازی یا ارسال پاسهای اریب را میدهد. حتی بازیکنانی که سریع نیستند نیز در این پست توانایی خلق موقعیتهای تهاجمی از دامنههای کناری تیم را دارا هستند.
مانند تمام بازیکنان خط حمله جا گیری آنها در نقاط مختلف زمین مهم است که میتواند منجر به دریافت توپ ، ارسال پاس و امتیاز گیری شود.
در شکل سنتی بازیکنان راست پا در سمت راست و چپ پاها در سمت چپ بازی میکنند ولی امروزه در فرم مدرن مربیان از این بازیکنان توقع بازی در هر دو بال تیم را دارند که در طول بازی به شکل مداوم انها را برای اهداف تاکتیکی در دو دامنه تیم عوض کنند. به عنوان مثال یک بازیکن راست پا که در جناح چپ به کار گرفته میشود تمایل به بازی به میانه میدان را دارد و این برایش راحتتر است.
بنابراین میتواند بیشتر ساز را ایفا کند. از راه دور شوت بزند ، به سمت گل دریبل کند و یا پاسهای نرم برای مهاجمین بفرستد مزیت دیگر این کاربرد این است که با پیشبرد بازی به سمت میانیتر میدان ، توپ به سمت پای ضعیفتر مدافع پوششی میرود که پشت سر این هافبک بازی میکند و به همین دلیل باشگاه هایی مانند بارسلونا بالهای چپ و راست خود را روی پای مخالف انتخاب میکنند. باشگاههایی معروف و موفق بسیاری هم مثل آث میلان سالها بدون بال چپ و راست بازی کرده اند. که معمولا به شکل یک لوزی باریک در میانه میدان پیشروی میکنند و یا با اتکا به مدافعین پوششی در سیستم ۱-۲- ۳ -۴ به صورت عریض تری از آنها به عنوان بال تیمشان استفاده میکنند.
در سال ۱۹۶۶ رمزی مربی تیم انگلستان عملا تیمش را بدون بال مدیریت کرد که به آن تیم لقب تیم شگفتیهای بدون بال را دادند.
___________________________________
مطالب این بخش از سایت ها ، فروم ها و کتاب های فوتبال (ایرانی و خارجی) ترجمه و گردآوری شده است.
در صورت استقبال از این بخش به مرور به بحث های تخصصی تر در فوتبال خواهیم پرداخت.