طرفداری - فارغ از تمامی ترول ها، شوخی ها و اغراق ها در مورد جمله مشهور لوئیز فن خال، حقیقتی واضح در این جمله نهفته است:" ساختن تیم فوتبال، یک پروسه است." البته در این پروسه، شما باید شاهد نشانه های پیشرفت روز به روز باشید، مسئله ای که در تیم لوئیز فن خال به سختی دیده می شد. با این حال اما یونایتدِ ژوزه مصداق بارزی از این جمله است. اینکه قرار نیست جادوگری یک شبه عصایی تکان دهد و ناگهان تیمی جدید به وجود آورد. تغییر رویکردِ یونایتد از آن چیزی که لوئیز فن خال ارائه می داد به چیزی که ژوزه می خواست، اصلا کاری نبود که بتوان آن را در کوتاه مدت انجام داد. به قول جاناتان ویلسون، ابر تاکتیک نویس دنیای فوتبال، تفاوتی همچون نور و تاریکی. با این حال ژوزه روز به روز در حال پیشبرد یونایتدِ خودش است. تیمی که برچسب ژوزه را داشته باشد و 22 مردی که در راه ژوزه حرکت کنند. پس از روزهای سخت ابتدای فصل، یونایتد این روزها با آرامش خاصی رو به جلو حرکت می کند. عوامل گوناگونی در پیشرفت یونایتد تاثیرگذار بوده اند، عواملی که ژوزه هر روز بیشتر و بیشتر نکات جدیدی را پیرامون آنها کشف می کند.
شناختِ ترکیب، رسیدن به «استایلِ ژوزه»
مهم ترین مشکل تیم در هفته های ابتدایی که هفته موسوم به «هفته سیاه» را با 3 باخت پیاپی مقابل سیتی، فاینورد و واتفورد خلق کرد، عدم رسیدن به تصمیمی واحد برای ترکیب اصلی یونایتد بود. طبیعی بود که ژوزه برای شناخت بازیکنان مورد نظرش به آن ها زمان دهد و مشخصا در این بین تعداد قابل توجهی از بازیکنان ناامید کننده ظاهر شدند. علاوه بر این مسئله، عدم آمادگی بعضی بازیکنان کلیدی تیم و مصدومیت های پرتعداد بازیکنان نیز کار را دشوارتر کرده بود. به عنوان مثال ژوزه در ابتدای فصل تصمیم گرفت از فلینی به عنوان یک «holding midfielder» در جلوی خط دفاعی استفاده کند. مسئله ای که پس از بازی مقابل واتفورد نیز درباره آن نوشتم. اما ژوزه از بازی مقابل لستر به خوبی متوجه شد که فلینی در بهترین فرم و بهترین روزهایش در یونایتدِ او تنها می تواند در دقیقه 88 تیم را از بازی مستقیم حریف نجات دهد! این گونه بود که ژوزه بار دیگر به کریک روی آورد تا او تبدیل به «deep-lying playmaker» شماره 1 تیم در جلوی خط دفاعی شود.
مسئله بعدی برای ژوزه ساختن مدافعان میانی بود. مسئله ای که با مصدومیت اریک بایی جدیت بیشتری پیدا کرد. در زمان فن خال تصور اینکه مارکوس روخو بتواند تبدیل به یک مدافع میانی قابل اعتماد شود، برایم دشوار بود اما ژوزه در طول چند ماه توانست این بازیکن آرژانتینی را به استانداردی قابل قبول برای بازی در پست مدافع میانی برساند. همین مسئله برای فیل جونز نیز صدق کرد. زوج جونز و روخو به شکلی غیر قابل باور به هماهنگی خوبی رسیدند تا خلاء اریک بایی کمتر احساس شود. روخو و جونز مدافعانی پا به توپ هستند که تاکتیک نویسان از آن ها به عنوان « ball-playing defender» یاد می کنند. با این حال مورینیو علی الخصوص در موردمارکوس روخو به خوبی توانست توانایی های یک «stopper» (مدافعانی که تخصص اصلی شان نبردهای فیزیکی مستقیم با بازیکنان حریف است) را نیز در بازی او ایجاد کند و این مسئله کاملا حیرت انگیز است.
در خطِ جلو نیز شرایط رفته رفته شفاف تر شد. مخیتاریان در پروسه ژوزه رفته رفته پیشرفت کرد، لینگارد نیز به شکلی جالب توجه توانست پارامترهای بازی اش را به استایل ژوزه نزدیک تر کند و ایبرا نیز توانست به خوبی در لحظات حساس دست سرمربی را بگیرد. نکته اصلی این بود: هر چه زمان می گذشت، ژوزه بازخورد مناسبی از تیمش برای پیاده کردن ایده هایش دریافت می کرد.
نقشِ درستِ پوگبا؛ 105 میلیون را حلال کن
کلیدی ترین مسئله تاکتیکی اما برای ژوزه احتمالا پیدا کردن درست ترین نقش ممکن برای گران قیمت ترین بازیکن تاریخ بود. مسئله ای که مربی پرتغالی طبیعتا برای یافتن آن در تیم مورد نظرش نیاز به زمان داشت. پیش از آغاز فصل در مطلبی تحلیلی - فنی مفصل درباره پوگبا، توانایی هایش و آنچه که باید در یونایتد بروز دهد، صحبت کرده بودم. ژوزه در هفته های ابتدایی در 1-3-2-4 خود پوگبا را کنار فلینی در خطِ دوم تیمش قرار داد. مسئله ای که باعث شد تا کارایی و بازدهی پوگبا در یک سوم تهاجمی(نقطه ای که به آن تعلق دارد) کاهش پیدا کند. با این حال از همان بازی مقابل لستر بود که ژوزه ترجیح داد پوگبا را به جلوتر بیاورد و همان نقش «advanced midfield» را به او بدهد. نقشی که بارها و بارها از آن صحبت کرده ام.
تفاوت عملکرد پوگبا پیش از بازی با لستر و پس از آن در نقش جدیدش بسیار معنادار بود. کافی است به عنوان مثال دیدار مقابل واتفورد و آخرین بازی یونایتد مقابل ساندرلند را با یکدیگر مرور کنیم. در تصاویر زیر به ترتیب مناطقی که پوگبا پاس های خود را ارسال کرده و ضربات او به دروازه حریف در دیدار مقابل واتفورد را می بینیم. شعاع محدود و دور از دروازه پوگبا در دیدار مقابل واتفورد باعث شد تا یونایتد در نبود بازیکنان سرعتی اش در کناره ها، به شدت در خلق موقعیت و فشار روی دروازه حریف ناموفق باشد. این مسئله در ضرباتی که پوگبا به سمت دروازه حریف روانه کرد هم کاملا هویداست. برای بازیکنی با توانایی های استثنایی پوگبا، اینکه تنها 2 ضربه به سمت دروازه حریف بزند، چیزی در حد فاجعه است.
در دیدار مقابل ساندرلند اما شرایط با نقش جدید متفاوت بود. تصویر زیر مناطقی است که پوگبا پاس های خود را ارسال کرده و می بینیم که تا چه اندازه شعاع حرکتی و تاثیرگذاری او در یک سوم تهاجمی متفاوت شده است. پشت باکسِ حریف، نقطه کلیدی و محل زندگی پوگباست و او هر چه بیشتر خود را در این مناطق پیدا کند، برای تیمش مفیدتر خواهد بود.
تصویر زیر نیز ضربات پوگبا را نشان می دهد. 8 ضربه به سمت دروازه ساندرلند به خوبی نشان می دهد که او به چه نقطه ای تعلق دارد. شما وقتی برای بازیکنی 105 میلیون پرداخت می کنید، از او این انتظار را دارید که در هر بازی 10 شوت به دروازه حریف با دقت قابل قبول بزند و اتفاقا این همان چیزی است که پوگبا توانایی هایش را دارد.
پس از بازی مقابل ساندرلند، وقتی خبرنگار میرر در نشست خبری از ژوزه پرسید که تا امروز چه اندازه یونایتد از لحاظ تاکتیکی شبیه تیم مورد نظرش شده، پاسخ همانی بود که انتظار می رفت:" در حال پیشرفت هستیم، این خوب است، اما همچنان باید به این پیشرفت ادامه دهیم." گزارشگر بی تی اسپورت بریتانیا نیز به خوبی در حین بازی مقابل ساندرلند اوضاع را وصف کرد:" یونایتد پله پله، بیشتر شبیه ژوزه می شود." با این حال راه هنوزبسیار دور و دراز است و یونایتد تا تبدیل شدن به «استایلِ ژوزه» کار زیادی در پیش دارد. اما آن هایی که صبور بودند، دانستند که هنوز برای اینکه نسخه ژوزه مورینیو پیچیده شود، زود است.