18 دسامبر (دیروز) هفتادمین سال تولد استیون اسپیلبرگ، این غول دوستداشتنی و خستگیناپذیر سینما بود. به همین مناسبت به سراغ پاسخهای این فیلمساز خلاق به پرسش ستارگان و کارگردانان معروف رفتهایم.
بخشی از این پرسش و پاسخ جذاب را در مطلب زیر میخوانید.
لئوناردو دیکاپریو: ایده سکانس پوره سیبزمینی در «برخورد نزدیک از نوع سوم» از کجا آمد؟
داشتم دنبال چیزهایی میگشتم که قابل انعطاف باشد و بشود برج شیطان را با آن درست کرد. پوره سیبزمینی از آن ایدههای لحظه آخری بود. داشتم فیلمنامه را مینوشتم و سعی میکردم راهی پیدا کنم که نگرانی شدید پدر برای خانوادهاش را نشان دهد. با خودم گفتم اگر آنها در حال خوردن پوره سیبزمینی باشند و پدر مدام پورهها را روی هم انباشته کند و با آن چیزی را بسازد که در تصویرش در ذهنش حک شده، آن وقت با یک تیر دو نشان زده ایم. این کار هم این پیام را به تماشاگر میرساند که آن تصویر برای پدر خیلی مهم است و هم باعث میشود که خانوادهاش بترسند و او را ترک کنند.
لیو شرایبر: اولین فیلمی که دیدی چه بود؟
«بزرگترین نمایش روی زمین» سیسیل ب.دومیل. من از ترس این فیلم وارد کار فیلمسازی شدم. چون از آن تصادف قطار و آن همه حرکات خطرناک شوکه شده بودم. پیش از آن که بفهمم چه شد توی فیلم بودم، درون چهارمین بعد سینما. من از یک تجربهی دوبعدی به مکاشفه چهاربعدی رسیدم.
جیمز مکآوی: وقتی همه چیز به هم میریزد، هیچ دستورالعمل مطمئنی داری که بشود به آن رجوع کرد؟
فقط به یاد بیاور که شش، هفت یا هشت ساعت دیگر برگشتهای به اتاقت در هتل. لم دادهای، تلویزیون اتاق را روشن کرده ای و به سرویس هتل سفارش داده ای که چیزی برایت بیاورند.
تام هنکس: مهمترین عامل پیش برندهات در فیلمسازی، که باعث شده بینش خلاقانهات را درک کنی، کدام است؟
مهمترین عامل پیش برندهام در فیلمسازی، که باعث شده بینش خلاقانهام را درک کنم، تام هنکس است! حداقل در سه فیلم این طور بوده!
مایکل شین: چرا همه کارگردانهای آمریکایی ریش دارند؟!
تعداد زیادی کارگردان آمریکایی میشناسم که ریش ندارند. اگر قرار باشد که یک جایی در این عالم ساعت پنج صبح بیدار شوی، برای ریش زدن وقت نداری. شاید بتوانی با نتراشیدن ریش هفت دقیقه بیشتر بخوابی. همین دلیل قانعکنندهای است برای این که کارگردانها نیاز به ریش داشته باشند، برای این که زودتر برسند سر صحنه!
کایرا نایتلی: چطور طراحی ظاهری ئیتی در ذهنت شکل گرفت؟
ئیتی برای من یک معمای کامل بود چون ظاهر او را از جز به کل بر اساس این خواستهی خودم طراحی کردم که به تماشاگر ثابت کنم وقتی گردنش را کاملا میکشد، مطلقا هیچ راهی وجود ندارد که یک نفر در لباس پلاستیکی نقش او را بازی کند. در نتیجه در اولین تصویری که از ئیتی کشیدم یک گردن دراز تلسکوپی داشت که در واقع به پایین جمجمه در سرش وصل شده بود؛ که از لحاظ آناتومی برای هر موجودی که روی هر سیارهای زندگی میکند غلط است.
مایکل مان: به نظرت در پنج یا ده سال آینده مشغول چه کاری خواهی بود؟
دقیقا همان کاری را خواهم کرد که مایکل مان در پنج یا ده سال آینده انجام میدهد…تعریف کردن قصه.
ران هاوارد: کدام نیرو بهترین فیلمهای تو را عالی میکند؟
در جایگاه قضاوت در مورد فیلمهای خودم نمینشینم. حالا چه عالی باشند، چه خوب و چه بد. تنها عنصری که من همراه خودم به همه فیلمهایم میبرم توانایی گوش کردن به حرف هر کسی است که ایدهی خوبی در مورد تولید دارد. من خیلی با بازیگران، نویسندگان، تدوینگران، فیلمبرداران و جان ویلیامز که موسیقی متن همه فیلمهایم را ساخته همکاری میکنم. و فکر میکنم که در سنین پایین پدر و مادرم ارزشمندترین درس زندگی را به من آموختند…«این که بهتر است بعضی وقتها حرف نزنیم و فقط گوش کنیم.»
دارن آرونوفسکی: میشود کمی مرا درباره تعادل برقرار کردن میان کار و زندگی راهنمایی کنی؟
تعادل میان کار و خانواده وقتی اتفاق میافتد که خانواده تو در یک زمان یا مکان معین ریشه ندوانده باشند، تا وقتی داری خارج از شهر فیلم میسازی بتوانند همراه تو سفر کنند. من شانس آورده ام که همسر و فرزندان من در مقابل میل شدیدم به فیلم ساختن در نقاط مختلف خیلی صبور بوده اند. نگه داشتن این تعادل هیچ رازی ندارد. فقط باید به آن توجه کنی. تصور میکنم اگر مجبور باشم میان فیلم ساختن و خانواده یکی را انتخاب کنم، خانوادهام را انتخاب میکنم.
بن استیلر: اگر کارگردان نبودی چه شغل دیگری را انتخاب میکردی؟
فکر کنم در آن صورت دوست داشتم که موسیقی فیلم را بسازم. درست مانند جان ویلیامز. همیشه این کار را دوست داشته ام.
ادگار رایت: تصاویر به یادماندنی و مسدودکنندهی نبوغ در فیلمها چطور به ذهنت رسیده اند؟ مثلا لرزش لیوان آب در «پارک ژوراسیک».
تصویر آب لرزان که تاثیر لرزش نزدیک شدن تی-رکس را منتقل میکند ایدهای بود که یک روز ناگهانی به ذهنم رسید. درست یادم نمیآید که مربوط به وقتی است که با دیوید کوپر مشغول کار روی فیلمنامه بودیم یا زمان ساختن فیلم و در همان حال این ایده را به فیلمنامه اضافه کردم. اما میدانم این ایده به این دلیل به ذهنم رسید که فکر کردم نشان دادن حلقههای هممحور روی آب، به نشانهی نزدیک شدن خطر، میتواند خیلی ترسناک باشد.
هیو جکمن: چطور کنجکاویات را حفظ میکنی؟
من فقط یک حس کنجکاوی سیریناپذیر دارم. درست مانند پدرم که در زمینهی کامپیوتر فعالیت میکرد و مادرم که مشغول کارهای فرهنگی و هنری و اردو زدن بود. فکر کنم که خیلی ساده حس کنجاوی مهار نشدنی آنها را به ارث برده ام و هفت فرزند خیلی کنجکاو دارم که به قوهی تشخیص خیلی کنجکاو من الهام میبخشند. فرزندانم کنجکاوی مرا هرروز از نو زنده میکنند.
فرانسیس فورد کوپولا: آیا هرگز فیلمی خواهی ساخت که از زندگی واقعیات سرچشمه گرفته باشد؟
فکر میکنم اکثر فیلمهایی که تا به حال ساخته ام شخصی هستند. «فهرست شیندلر» شخصیترین فیلمی است که ساخته ام و بعد از آن «ئی-تی». چندتایی فیلم شخصی ساخته ام اما هنوز فیلمی نساخته ام که نشان دهندهی زندگی واقعیام باشد و فکر نکنم که هرگز چنین فیلمی را بسازم.
سم مندز: چه کاری برای انجام دادن باقی مانده؟
میزان چیزهایی که احساس میکنم در بشقابم مانده وحشتزدهام میکند. چیزهایی در آن سوی میز شام در حال پختن توی قابله وجود دارد که من در واقع حتی ازشان خبر ندارم. اگر این احساس را نداشتم تا حالا باز نشسته شده بودم.