طرفداری- پل پوگبا در پنجره نقل و انتقالات تابستانی با قراردادی رکوردشکن به منچستریونایتد پیوست. همین موجب شده تا حرف و حدیث های فراوانی پیرامون او جریان داشته باشد که اینک او در یک پرسش و پاسخ جانانه به همه آن ها پاسخ داده است. او که در جریان برنامه های آدیداس در لندن مصاحبه می کرد، بار دیگر منچستر را همانند خانه خود وصف کرد.
یونایتد در قلب من جا دارد. اینجا خانه من است. وقتی از اینجا رفتم، می دانستم که روزی باز خواهم گشت. این برای من عادی است. انگار که به تعطیلات رفته بودم و حالا برگشته ام. واقعا همین طور است. واقعا هیچ چیز تغییر نکرده. من همان آدم سابق هستم.
به گزارش Sky Sports پوگبا که در سال های 2009 تا 2012 با جسی لینگارد در رده های پایه منچستریونایتد هم تیمی بود، او را یکی از چهره های آشنا در بازگشتش به منچستر خوانده است.
وقتی جسی مرا دید، من واقعا از دیدنش خوشحال شدم. ما با همدیگر رشد کردیم. دیدن او در تیم نخست مرا خیلی خوشحال و مفتخر ساخت.
پوگبا همچنین گفت که می خواهد درون زمین کماکان همان آزادی ای که موجب شد تا او به یک ستاره تبدیل شود را داشته باشد.
آن ها (مربیان) به شما چیز هایی می آموزند اما فوتبال گاهی غریزی است. گاهی توپ را می گیرید و سه بازیکن را جا می گذارید و پاس می دهید و دفعه بعد می توانید از راه دور شوتزنی کنید. این تماما غریزی است. وقتی حسش می کنید، انجامش می دهید و من هم در انجام این کار آزاد هستم.
او که از زمان بازگشتش قهرمانی با منچستر را هدف گرفته است، پیروزی 4-1 برابر وست هم را عالی خوانده و می گوید که حالا به فکر دور بعدی رقابت هاست.
به نیمه نهایی برابر هال می نگرم. امیدوارم که مجوز حضور در ومبلی را کسب کنیم.
وی در پاسخ به بزرگترین بازی ای که در آن حاضر بوده، دیدار پایانی لیگ قهرمانان اروپا برابر بارسلونا همراه با یوونتوس را یاد آور شد.
مایلم که دیدار پایانی لیگ قهرمانان را بگویم. من جام را کنار خود دیدم و ما نزدیک به قهرمانی بودیم و می دانید، چیزی بیش از این عطش مرا بر نمی انگیزد. آن به من انگیزه بیشتری برای قهرمانی این عنوان داد.
اما زمان پرسش و پاسخ فرا رسید و پوگبا در پاسخ به پرسش های مطرح شده گفته هایی به زبان آورد که آن ها را می خوانید.
درباره روند رشدش
خانواده ام همیشه به من کمک کرد. من کسانی را کنار خود داشته ام که همیشه مرا به سوی بهترین بودن سوق می دادند، پدرم، مادرم. پدرم هم در گذشته بازی می کرد و مربی بود. اما من در میان تجملات زاده نشدم. من در یک ساختمان با برادران و عمو زاده هایم بزرگ شدم. برادرانم با من در یک رختخواب می خوابیدند. این همیشه آسان نبود و پس شما در پی انجام چیزی بر می آیید که می تواند زندگی تان را عوض کند.
درباره از خود گذشتگی برای فوتبال
به جنس مخالف علاقه چندانی نداشتم. تنها فوتبال. من تنها در لحظه در حال لذت بردن از فوتبال بودم. کنار ساختمان محوطه ای قرار داشت و من همیشه آنجا فوتبال بازی می کردم. همه فکر و ذکرم فوتبال بود. می خواستم فوتبالیست حرفه ای شوم؛ هدفم این بود. شغل دیگری جز فوتبالیست شدن را نمی خواستم.
درباره برادرانش
من همیشه با برادرانم در تماس هستم. یکی از آن نا در سنت اتین فرانسه بازی می کند و دیگری در اسپارتا روتردام هلند. من پیرو آن ها هستم. همیشه با آن ها تمرین و بازی کرده ام چون آن ها بزرگتر از من هستند. آن ها گفتند که این برای من بهتر است. من گاهی با برادرانم بازی کردم و گاهی نیز دوست داشتم برابر آن ها قرار بگیرم. آن ها نمی خواستند که من با آن ها و دوستان شان بگردم ولی وقتی به فوتبال گام نهادیم، آن ها همیشه کنار من بودند.
درباره مادرش
مادرم همیشه کمکم کرد چون او همیشه می دانست که من می خواهم فوتبال بازی کنم. او همیشه از من پشتیبانی می کرد. فکر می کنم پیش از همه می دانست که من می خواهم فوتبالیست شوم. او تمام دارایی من است. من کوچک ترین فرزند او بودم و از همین رو همیشه با وی بودم. چرا باید چنین چیزی تغییر کند؟ او در پاریس و لی هاوره هم با من بود. حتی با من به منچسترم آمده. هر کاری که برای او کنم، وی لیاقتش را دارد.
درباره نسب افریقایی اش
راستش را بخواهید خیلی آنجا نبوده ام و تنها یک بار برای دیدن افریقا سفر کردم. برادرانم در گینه به دنیا آمدند ولی آن ها هم در پی جا به جایی، زیاد آنجا نبودند. آن ها برای تیم ملی آنجا بازی می کنند پس از بیش از من آنجا بوده اند. در بازگشت به آنجا افراد تنگدستی را دیدم که همیشه خوشحال بودند. آن ها هیچ چیز ندارند. پس در بازگشت به اروپا و بعد از فکر کردن به آن ها باید خوشحال باشید (که در شرایط مساعدی زندگی می کنید).
درباره زندگی خارج از فوتبال
رپ، R & B و موسیقی افریقایی را می پسندم. در خودروی خود و هرجای دیگر این ها را گوش می کنم. موسیقی مرا خوشحال می کند و در زندگی باید همیشه خوشحال بود.
تلاشم این است که تنوعی بدهم چون هر روز تمرین می کنم و به فوتبال فکر می کنم و پس نیاز است که کمی از آن مسائل فارغ شوم و به چیز دیگری بیاندیشم. بسکتبال را دوست دارم. قبلا پینگ پنگ هم بازی می کردم.
درباره طرفداران
شما طرفدارانی دارید. شما کاری را می کنید که دوستش دارید اما برای آن ها ماجرا فرق می کند. آن ها می توانند در یک بازی شکست بخوردند و برای دو روز حرف نزنند. به همین دلیل است که ما علاوه بر خود و خانواده مان، برای هواداران هم بازی می کنیم. باید پاسخ محبت هایشان را داد. من از فوتبال و هوادارانم لذت می برم. این از جوانی با من بوده است و تغییر نخواهد کرد.