چه وقتها كه برايت دعا نكرده دلم
چه نذرها كه برای شما نكرده دلم
چقدر نام مرا در نوافلت بردی
ولی به هيچ كدام اعتنا نكرده دلم
عجيب نيست دلم را گناه پرُ كرده است
دری به سمت مناجات وا نكرده دلم
مسافر سحر جاده های سجاده
بگیر دست مرا تا خدا نکرده دلم
نيفتد از قلم رو به آسمانی ها
به جرم كفش سلوكی كه پا نكرده دلم
درست ياد ندارم كه چندمين روز است
كه حقِ چشم خودم را ادا نكرده دلم