طرفداری- شب گذشته امیر عابدینی مدیرعامل داماش بار دیگر با بازیکنان جلسه برگزار کرد تا آنها را برای حضور مقابل استقلال متقاعد کند. او همچنین از مساعدت مهدی تاج رئیس سازمان لیگ با باشگاه خبر داد و گفت که مبلغی از حساب درآمدهای باشگاه داماش از سوی سازمان لیگ پرداخت شده است.
به گزارش فارس، بعد از این نشست بازیکنان اعلام کردند در این مورد فکر میکنند و امروز (دوشنبه) در این مورد تصمیمگیری خواهند کرد که در نهایت بازیکنان تصمیم گرفتند برای دیدار با استقلال به تهران بیایند و اتوبوس داماش قرار است راهی تهران شود. این در حالی است که افشین ناظمی سرمربی تیم داماش برای شرکت در نشست خبری پیش از بازی صبح امروز به همراه علی سراوانی مدیر رسانهای باشگاه راهی تهران شده است.
به گزارش فارس، دیدار استقلال و داماش قرار است فردا در ورزشگاه آزادی برگزار شود. بازیکنان داماش اعلام کرده بودند به دلیل مشکلات مالی و پرداخت نشدن مطالباتشان نمیخواهند در هفته نوزدهم لیگ برتر به میدان بروند.
سایت باشگاه داماش نیز بیانیه ای را از کانون هواداران این تیم منتشر کرده است.
در این بیانیه آمده است:
چله زمستانی ما حسرت بهار را میکشد
می توان فرزانگی خویش را ناقوس وار به صدا در آورد؛ اما دکان داران در بازار با جیرینگ جیرینگ سکه هایشان صدای آن را می کُشند. فردریش نیچه .
این روزها همه چیز ملتهب است. هوادار به یکسری از ارزش ها پایبند گردیده و وقتی به باورهایش آسیب می رسد، به دنبال مقصر می گردد. بازیکن از نظر مالی دچار مشکل شده و توان و مقاومتش در برابر آوار مصایب در حال شکستن است. باشگاه خود را در مواجهه با مشکلات و رفع آنها، تنها می بیند و به این باور رسیده که صدایش را کسی نمی شنود.
گله باید کرد از همه کسانی که درد ما را می دانند و گامی بر نمی دارند، قدرتش را دارند و سنگ ریزه ای حتا جابجا نمی کنند، بر صدر نشسته اند و پایین تر را نمی بینند. نمی بینند، نمی شنوند، نمی گویند. نه ... نمی خواهند ببینند. نمی خواهند ببینند که عزیزدردانه رشتی ها نفس های آخرش را کشیده و حالا به کما رفته است! نمی خواهند ببینند که فرزندی که با خون دل بزرگش کردیم حالا نفس کشیدن را از یاد برده است.
اینجا در رشت، شهر باران های نقراه ای و شالیزارهای پر برکت، ساختمان های سر به فلک کشیده و شهرک های صنعتی چند صد میلیاردی، مسئولان پر مدعا و خوش صحبت، مدیران عاشق خدمت و علاقه مند به میز و صندلی البته! جا برای نفس کشیدن داماش تنگ و تنگ تر شده است. داماش در زادگاه خودش غریب و تنهاست، تنهاتر از میرزا در کوهستان منتهی به مرگ. تنها تر از شهیدان در خون غلتیده شده اش. تنها تر از مردمی که تنها سهم خواهی شان از دنیا آه حسرت است و دریغ.
امروز در این نقطه ی صفر، سکوت و درد و مصیبت، نه قرار است استاندار تازه بر مسند نشسته پاسخی به نامه های دردمند داماش بدهد و نه تیغ نماینده شهرمان برندگی لازم را دارد. نه فریاد دردمندانه هوادار به گوش کسی می رسد و نه ناله های بازیکنانمان. تو گویی همه به انتظار نشسته اند تا داماش مان چشم ببندد تا برای گرفتن زیر تابوتش مسابقه راه بیفتد. همه چشم انتظار خاموشی داماش هستند تا این فرزند پر دردسر را از سر واکنند.
همه ... اما ما بلند می شویم، چه آقای استاندار پاسخ دردنامه های ما را بدهد و چه ندهد، چه نماینده مجلس کمک بکند و چه نکند، چه دیگر مسئولان به این تیم نگاهی بکنند و چه نکنند.. ما بر خواهیم خواست و این یلدای زمستانی را به بهارانی سبز پیوند خواهیم داد. اما ... اما هرگز یادمان نمی رود که در این برهوت انسانیت چه کسانی دستمان را فشردند و چه دوست نمایانی خنجر به پشت مان کردند.
ما، یعنی همه آنها که دلشان به عشق داماش شهرباران می تپد این روزهای سرد و سیاه را عشق و شوق بهار شماره می کنیم تا روزی که باید....
کانون هواداران داماش شهر باران